اکثر افراد در بدو آشنایی با بازارهای مالی و سپری کردن یک دوره آموزش فارکس این سوال را از خود می پرسند که آیا شغل خود را رها کنم و یک معامله گر تمام وقت فارکس بشوم؟آیا شما نیز قصد دارید شغل خود را کنار بگذارید و تماموقت به معاملهگری بپردازید؟ کاملاً امکانپذیر است، اما توصیه میکنم پیش از اینکه اقدامی صورت دهید این مقاله را مطالعه کنید و مراحل گفته شده را طی کنید و بدانید که چه توقعات و انتظاراتی میتوانید داشته باشید.
حرفه معاملهگری در یکی دو سال ابتدایی بسیار مشکل است، حالا بماند که برای بسیاری افراد این کار هیچوقت راحت یا سودآور نمیشود. اما اگر علاقمند و صبور باشید، میتوانید به یک معاملهگر موفق با سودآوری مستمر تبدیل شوید، حتی اگر سرمایه اندکی داشته باشید.امروزه با پیشرفت تکنولوژی و ارتباط بازارهای جهانی با یکدیگر، همیشه و در هر جایی میتوان به راحتی به بازارهای بینالمللی دسترسی پیدا کرد و معاملهای انجام داد. یعنی حتی اگر فردی یک شغل تماموقت داشته باشد یا بچهای در خانه داشته باشد، باز هم میتواند معامله کند. فقط باید یک بازار مناسب و فرصت معاملاتی خوب برای خود پیدا کنید.
با همه این اوصاف نمیتوانیم بگوییم معاملهگری شغل راحتی است، بلکه میتواند خیلی هم مشکل باشد. امروزه هر کس با هر پیشینهای میتواند وارد بازار شود و معاملهگری را شروع کند، اما موفقیت در این زمینه تنها به خود شما بستگی دارد. معاملهگری میتواند یک شغل تماموقت، پارهوقت یا حتی یک کار جانبی برای کسب درآمد بیشتر باشد.
وقتی میخواستم از شغل خودم استعفا بدهم و تمام انرژی و وقتم را روی معاملهگری متمرکز کنم، همه همکاران و دوستانم به نشانه تأسف سر تکان میدادند و میگفتند «فکر میکردیم باهوشتر از این حرفها باشی» یا «هیچکس نمیتواند بطور مستمر از معاملهگری سود بگیرد» و …
اما بعد از یک سال میتوانستم بگویم که همه آنها اشتباه میکردند و الان، ۱۵ سال بعد از آن روز میتوانم بگویم معاملهگری حرفهای است که واقعا ارزش دنبال کردن و وقت گذاشتن را دارد. این ارزش را فقط از جنبه مالی نمیگویم، بلکه برای من بیشتر از هر چیز آزادی این شغل مهم بود. اینکه بتوانم سفر کنم، هر روز به جای اینکه ساعتها کار کنم، به سرگرمیهای مورد علاقه خودم بپردازم و هر وقت خواستم در کنار دوستان و خانوادهام باشم. در طول این سالها چیزهایی یاد گرفتهام که قصد دارم در این مقاله با شما به اشتراک بگذارم و امیدوارم بتواند به شما کمک کند.
خودتان را آماده کنید
شما حتی نمیتوانید تصور کنید که چقدر نمیدانید. میتوانم بگویم که تقریبا هر چیزی که فکر میکنید درباره معاملهگری میدانید، اشتباه، ناقص یا ناکارآمد است.
من هم در طول دوره یادگیری برای مدتی با چند حساب معاملاتی کار کرده بودم و آن زمان فکر میکردم حالا دیگر تا حدودی درباره بازارها و معاملهگری اطلاعاتی دارم. اما واقعیت این است که هیچ چیز نمیدانستم.
هر روز، تماموقت پشت کامپیوتر مینشستم و معامله میکردم بعد از سال ها توانستم به سوددهی برسم. بالاخره توانستم به درآمد اندکی برسم که بتوانم هزینههای جاری خودم را تأمین کنیم، اما از آن پس اوضاع بهتر و بهتر شد.
اگر میخواهید یک معاملهگر تماموقت بشوید و میتوانید هر روز چندین ساعت پای نمودارها باشید و برای آموزش خود بصورت حرفه ای وقت بگذارید در این صورت می توانید به سوددهی مستمر برسید و کمی درآمد داشته باشید (شاید در این مدت بطور شانسی چند هفتهای موفق عمل کنید). اما باز هم برای اطمینان بیشتر، فرض کنید سال ها طول بکشد. بنابراین باید مطمئن باشید که انقدر پسانداز دارید که بتوانید بدون هیچ درآمدی، هزینههای زندگی خود را تأمین کنید. یا اینکه میتوانید یک شغل اصلی داشته باشید و تا حد ممکن روی معاملهگری تمرکز کنید و در عین حال از بابت هزینههای زندگی هم استرس نداشته باشید.
برای این منظور باید بقدری پسانداز داشته باشید که بتواند سرمایه لازم برای کار معاملهگری بعلاوه هزینههای زندگی خود را پوشش دهد. یا اگر تصمیم گرفتید که یک شغل دیگر هم در کنار معاملهگری داشته باشید، باید به نحوی محاسبه کنید که پسانداز شما بعلاوه درآمد حاصل از آن شغل، بتواند هزینههای شما را تأمین کند. بدون چنین پشتوانهای، به سختی میتوانید بدون استرس هزینههای زندگی، روی معاملهگری تمرکز کنید که البته همین استرس و نگرانی هم روی معاملات شما اثر منفی میگذارد.
مثلا من خودم آن زمان که وارد حرفه معاملهگری شدم، پسانداز زیادی نداشتم. به همین خاطر، عصرها و آخر هفتهها کار میکردم تا هزینههای جاری خودم را پرداخت کنم و از طرفی صبحها تا بعدازظهر هم به انجام معاملات مشغول بودم. اگر تصمیم دارید که بدون هیچ پسانداز و پشتوانه مالی یا یک کار دیگر که بتواند از شما در طول مسیر و منحنی یادگیری حمایت کند، شغل خود را رها کنید و یک معاملهگر تماموقت بشوید، باید بگویم شما در دنیای رؤیاها زندگی میکنید.
هرگز با این توقع وارد حرفه معاملهگری نشوید که به سرعت ثروتمند شوید. بلکه این کار را از روی علاقه انجام دهید. اکثر معاملهگرانی که میشناسم زندگی نرمالی دارند، فقط از سایر مردم وقت بیشتری دارند و عاشق کار خود هستند. معاملهگری شاید بین یک تا چهار ساعت از روز شما را بگیرد. هنگامی که این حرفه را یاد گرفتید، لزومی ندارد بیش از این مقدار وقت بگذارید. البته من زمانی که کار معاملهگری را شروع کردم، تمام روز پشت کامپیوتر مینشستم و کار میکردم، چون میخواستم به درکی از بازار و این حرفه برسم.
جنبه روانشناسی معاملهگری
هر روز پیامهایی از معاملهگرانی دریافت میکنم که میگویند چندین سال است که معامله میکنند ولی هیچوقت سودآور نبودهاند. بعضی از آنها دهها هزار دلار (یا حتی بیشتر) در این حرفه از دست دادهاند.
در حرفه معاملهگری وقتی در معاملات یا رویکردی که نسبت به بازار دارید اشتباه میکنید باید جرأت و جسارت اعتراف به اشتباهات خود را داشته باشید. معاملهگران متعصب و یکدنده موفق نخواهند شد. شما باید مسیر آموزش صحیحی را انتخاب کنید، بتوانید تغییراتی در خود ایجاد کنید و قادر باشید در بعضی مواقع از یک معامله خارج شوید، هرچند دردآور باشد و ضرر کنید. اگر مطابق یک برنامه از ضررهای خود جلوگیری کردید، آن یک روز یا یک معامله منفی اهمیتی ندارد.
هرگز لجوجانه درگیر یک معامله نشوید. همیشه تصویر بزرگی از مسیر معاملهگری خود را در ذهن ترسیم کنید و بگویید «سرپا بمون تا یه روز دیگه، یه معامله دیگه انجام بدی». اما اگر تعصب به خرج بدهید و سماجت کنید، موجودی حساب معاملاتی خود را از دست میدهید و تمام. حالا دوباره باید از اول شروع کنید. اجازه ندهید این اتفاق برای شما بیافتد. اتفاقات بازار و اشتباهات خود را بپذیرید و همیشه خودتان را سرپا نگه دارید. همه چیز را نه فقط از نظر سِنتی و دلاری، بلکه از نقطه نظر زمانی و طول عمر ببینید. این طرز نگاه باعث میشود بتوانید تصمیمات بهتری بگیرید.
بیشتر کسانی که بعد از سالها شکست خوردن در زمینه معاملهگری به من پیام میدهند، فکر میکنند حالا دیگر پاسخ همه سؤالات و مشکلات خود را میدانند. اما وقتی پیامها و ایمیلهای آنها را میخوانم، میبینم آنها یک اشتباه را پشت سر هم تکرار میکنند. سیستم معاملاتی شما یا کار میکند یا کار نمیکند، دیگر توجیه نکنید.
باید تمرین کنید
چطور باید یک سیکل یا چرخه شکست خوردن را بشکنید و از آن خارج شوید؟ باید روی یک قسمت مشخص بقدری تمرین کنید تا عادت جدیدی در خود ایجاد کنید. بسیاری افراد فکر میکنند معاملهگری کار راحتی است و از همین رو، پول خود را در یک حساب واریز میکنند و میخواهند با قمار کردن پول زیادی بدست آورند. این کار را نکنید.
با یک حساب دِمو شروع کنید و موجودی آن را به اندازه حساب واقعی یا ریلی قرار دهید که در آینده میخواهید با پول واقعی خود باز کنید. اگر هر روز به مدت دو ماه یا بیشتر معامله کردید و توانستید برایند مثبتی داشته باشید، در این صورت میتوانید یک حساب ریِل باز کنید. در حساب ریِل، حجم معاملات شما باید به اندازه کمترین مقدار ممکن باشد، حتی اگر بضاعت و توانایی باز کردن معاملاتی با حجمهای سنگینتر را داشته باشید.
پس از مدتی اگر توانستید بطور مستمر سود بگیرید، آن وقت میتوانید حجم معاملات خود را افزایش دهید. حجم معاملات شما هرگز نباید به اندازهای باشد که بیشتر از ۳ درصد سرمایه شما را درگیر کند (یعنی در صورت عدم موفقیت هر معامله، حداکثر ۳ درصد سرمایه خود را از دست بدهید). البته من شخصاً توصیه میکنم ابتدای کار در هر معامله روی بیشتر از یک درصد از سرمایه خود ریسک نکنید.
تمرین کردن فقط به معنی وقت گذاشتن نیست. یادداشت برداری کنید و برای خودتان بنویسید که چه چیزی کار میکند و چه چیزی کار نمیکند. همه مردم وقت و زمان صرف میکنند، اما ۹۵ درصد آنها شکست میخورند. شما متفاوت باشید و فراتر بروید تا واقعا تغییر و تحولی در روش خود ایجاد کنید. علمیتر کار کنید. هر بخش از معاملات خود را بررسی کنید، نقاط قوت آن را مشخص کنید و بنویسید چطور میتوانستید آن معامله را بهتر انجام دهید. این کار را بطور مداوم انجام دهید. شما که بالاخره وقت میگذارید، پس طوری کار کنید که نتیجه ارزشمندی داشته باشد.
شاید یک مثال بتواند بیشتر به شما کمک کند. من بیشتر اوقات فراغتم را گُلف بازی میکنم و هفتهای چند روز به زمین گلف میروم. وقتی آنجا میروم هر بار چند نفر را میبینم که همیشه آنجا هستند. آنها ساعتها زمان خود را در زمین گلف صرف میکنند، ولی هیچ پیشرفتی نمیکنند. آنها یکبار ضربه خوبی میزنند و سعی میکنند آن را به خاطر بسپارند و همان را تکرار کنند. چند ضربه دیگر هم به همین منوال میزنند، تا اینکه چند ضربه بد کار را خراب میکند. در این موقع، آنها برنامه خود را کنار میگذارند و روش دیگری را امتحان میکنند. این فرایند هیچوقت به پایان نمیرسد. آنها مدام روشهای جدیدی را صرفاً براساس چند ضربه خود امتحان میکنند. با چنین رویکردی، حتی اگر پیشرفتی هم وجود داشته باشد، بسیار اندک خواهد بود.
شما باید هر کاری را به دقت و به دفعات تکرار کنید تا به استمرار برسید. نتایج به یکباره ظاهر نمیشوند و اگر هم بشوند، خیلی قابل اتکاء نیستند. اگر میخواهید روشی را امتحان کنید، معاملات بسیاری را با آن انجام دهید و سپس آن را مورد قضاوت قرار دهید. از طرفی خودتان را هم در نظر بگیرید. آیا واقعا آنچه به شما آموزش داده شده را اجرا میکنید یا اینکه فکر میکنید آنچه آموزش دیدهاید را عملی میکنید؟ اگر از نمودارهای خود عکس بگیرید، در آینده به شما کمک میکند بطور عینی ببینید که عملکرد شما چگونه بوده است.
اجازه بدهید دوباره برگردم به مثال گلف تا بیشتر به اهمیت تمرین و تکرار پی ببرید. اگر طرز ایستادن من صحیح نباشد، سعی میکنم آن را با فیلم گرفتن یا استفاده از آینه اصلاح کنم. روی این قسمت تمرین میکنم و حواسم را پرت چیزهای دیگر نمیکنم، تا زمانی که طرز صحیح ایستادن در ذهن من جا بیافتد و دیگر ناخودآگاه و بدون فکر کردن در آن وضعیت صحیح قرار بگیرم. سپس سراغ یک جنبه دیگر بازی گلف میروم و در صورت نیاز روی آن تمرین میکنم.
به دقت روی هر قسمت تمرکز کنید و در آن استاد شوید. استاد شدن در یک قسمت به این معنی نیست که دیگر هیچ معامله ناموفقی نداشته باشید.بلکه منظور این است که مطابق برنامه خود پیش بروید. نگران نتایج نباشید. شما تنها کاری که میتوانید انجام دهید این است که مسئولیت خودتان را به عهده بگیرید و آنچه لازم است را انجام دهید. اگر برای مدتزمان طولانی تمرین کنید و هیچ پیشرفتی نبینید، یعنی یا درست تمرین نمیکنید یا اینکه روش شما ایراد دارد. پس باید روش تمرین کردن یا روش معاملاتی خود را اصلاح کنید. اگر سالها کار کنید، ولی مدام یک اشتباه را پشت سر هم تکرار کنید، هیچ پیشرفت و تغییر مثبتی در نتایج خود نخواهید دید.
ماههای خوب و ماههای بد
برای یک معاملهگر خوب، ماه بد با برایند منفی اگر وجود داشته باشد به ندرت پیش میآید. اگر هر روز چند معامله انجام دهید، با احتساب تقریبا ۲۰ روز کاری در هر ماه، یعنی در هر ماه تعداد زیادی معامله انجام میدهید. یک معاملهگر خوب باید قادر باشد که درصد آماری موفقیت سیستم یا روش معاملاتی خود را در این تعداد زیاد از معاملات هم مشاهده کند. با این وجود، باز هم ماههای خوب و بدی را تجربه خواهید کرد. حتی اگر همیشه هم سودآور باشید، باز هم میزان درآمدی که کسب میکنید با توجه به شرایط بازار، نوساناتی خواهد داشت.
یک ماه ممکن است به دلایل خاصی اندازه نصف یکی از ماههای خوب گذشته بدست آورید. بنابراین برای چنین روزهایی آماده باشید و به اندازه کافی پول پسانداز کنید. وقتی عملکرد خوبی دارید، احساس میکنید که دیگر شکستناپذیر هستید و همیشه دستههای بزرگ اسکناس به سمت شما سرازیر میشوند. اما همیشه اینطور نیست. همیشه برای ماهها یا روزهایی که ممکن است از نظر روانی در حالت عالی نباشید و درآمد خوبی نداشته باشید، پسانداز داشته باشید.
این نوسان میزان درآمد هم بصورت کوتاهمدت و هم بلندمدت اتفاق میافتد. برای مثال، بعد از یک سال معاملهگری متوجه میشوید که در ماههای «بد» ۸۰۰۰ دلار و در ماههای «خوب»، ۳۰٫۰۰۰ دلار درآمد داشتهاید (این ارقام را صرفاً به عنوان مثال بیان کردم). حالا انتظار دارید که به همین منوال سود کنید و درآمد داشته باشید. بازار در طول این سال فعال بوده و حجم معاملات زیادی در آن انجام شده است. این شرایط ممکن است سالها دوام داشته باشد.
ولی بعد از مدتی ممکن است شرایط شما به آرامی تغییر کند حجم معاملات شما کاهش یابد و یا هر اتفاق دیگری برای شما بیوفتد که باعث شود کمی افت کنید. این شرایط هم ممکن است مدتی دوام داشته باشد. در چنین وضعیتی دیگر فرصتهای معاملاتی زیادی مثل سابق نمی بینید و شما به زحمت میتوانید ماهی ۸۰۰۰ دلار درآمد داشته باشید. یعنی به سطحی از درآمد رسیدهاید که در گذشته اگر ضعیف کار میکردید، این مقدار بدست میآوردید. با این وضعیت بدست آوردن ماهی ۳۰٫۰۰۰ دلار سخت است و محدوده درآمدی شما کم و بیش بین ۴۰۰۰ دلار و ۶۰۰۰ دلار قرار میگیرد.
معاملهگران خوب معمولا فارغ از شرایط و وضعیت بازار، درآمد خوبی بدست میآورند. اما ما متأثر از شرایط بازار و شرایط روحی خود هستیم. بنابراین برنامهریزی کنید و در دورههای خوب معاملاتی، پسانداز کنید (نشانه: اگر احساس میکنید که خیلی خوب و راحت سود میکنید، در یک دوره خوب معاملاتی قرار دارید). توقعات و انتظاراتی که برای میزان درآمد دارید، باید براساس شرایط شما باشد. اگر در دورههایی که شرایط شما خیلی مساعد نیست، سعی کنید باز هم همان میزان درآمدی را بدست آورید که در شرایط خوب بازار داشتید، و برای این منظور بخواهید به زور و هر طور که شده معاملاتی را انجام دهید، در نهایت ضررهای سنگین و مشکلات زیادی را تجربه خواهید کرد. ما تنها میتوانیم فرصتهایی را معامله کنیم که در بازار وجود دارند نه توقعات خودرا.
آموزش ببینید وباهم صحبت کنید
شما میتوانید بطور مستقل کار کنید، اما اگر کسی باشد که به شما کمک یا راهنمایی کند، قطعا با سرعت بیشتری پیشرفت خواهید کرد. البته اگر گوش شنوایی داشته باشید.
کتابها و فیلمهای آموزشی همگی خوب هستند، اما با این همه باید مطالبی که یاد میگیرید را تمرین کنید، امتحان کنید و برای خودتان شخصیسازی کنید. بسیاری از معاملهگران از یک نفر یا چند نفر کمک میگیرند و نظرات خود را به یکدیگر میگویند. مثلا خودم وقتی معاملهگری را شروع کردم، هر روز با دو نفر دیگر از دوستانم که از یک استراتژی معاملاتی استفاده میکردیم، موقع صرف ناهار درباره بازار و روشهای معاملاتی گفتگو میکردیم. همچنین بعد از بسته شدن بازار هم به مدت نیم ساعت با هم حرف میزدیم و بررسی میکردیم که چطور میتوانیم عملکرد خودمان را بهتر کنیم.
این کمک و حمایت می تواند در یک دوره آموزشی از جانب یک استاد یا منتور باشد. یا میتوانید از یک نفر مثل یک دوست، همسر یا یکی از اعضای خانواده بخواهید که «داور معاملاتی» شما باشد و عملکرد شما را زیر نظر بگیرد. سپس شما اجازه میدهید که آنها از نحوه کار کردن و معاملات شما اطلاع پیدا کنند. اما احتمالا آنها سر از کار شما در نمیآورند و باید به آنها توضیح دهید. همینکه مجبور شوید کار خود را به یک نفر دیگر توضیح دهید، باعث میشود خودتان به درک بهتری از آن برسید و همچنین مسئولیتپذیرتر بشوید. همین که بدانیم کسی هست که ما را زیر نظر داشته باشد، از اینکه معاملاتی خارج از برنامه انجام دهیم جلوگیری میکند و سبب میشود روی آن چیزی که باید تمرین کنیم، تمرکز داشته باشیم.
اهمیت محیط آموزشی و انجمن
عضویت در یکی از انجمنهای آنلاین معاملهگران میتواند در مسیر حرفهای شما سودمند باشد. در اینگونه فضاها میتوانید با افرادی آشنا شوید که با شما در یک مسیر قرار دارند و با آنها نظرات و اطلاعات خود را تبادل کنید. همچنین همفکری در یک گروه ممکن است باعث شود بعضی مسائل را زودتر حل کنید. ضمن اینکه معاملهگری، حرفهای است که در آن خیلی تنها و منزوی هستید، پس خوب است با افرادی در ارتباط باشید و بتوانید با آنها به نوعی کار کنید.
با عضویت در این انجمنها باید از نظرات و اطلاعات دیگران کمک بگیرید، نه اینکه آنها نظرات خود را به شما تحمیل کنند. در نهایت هر فردی باید مسیر خودش را پیدا کند. وقت خود را با افراد شکستخورده تلف نکنید، چرا که باعث شکست خوردن شما هم میشوند. در عوض با معاملهگرانی ارتباط بگیرید که مشوق و دلگرمکننده هستند، اهداف مشترکی با شما دارند، آماده یادگیری هستند و حاضرند به شما کمک کنند (همانطور که شما حاضرید با دانش خود به آنها کمک کنید).
یک مورد هست که نسبت به آن خیلی سختگیر هستم. خیلی خوب است با دیگران درباره استراتژیها یا حتی معاملات مختلف بحث و گفتگو کنید، اما هرگز با نظر و ایده دیگران معامله نکنید، مگر اینکه ایده آنها مطابق استراتژی شما باشد. هرگز سیگنالهای معاملاتی آنها را کورکورانه قبول نکنید. اگر سیگنال وسوسهانگیزی به شما رسید، تنها در صورتی آن معامله را انجام دهید که خودتان تحقیقات لازم را انجام داده باشید و بعلاوه با استراتژی شخصی شما هم مطابقت داشته باشد.
سخن آخر
در آخر اینکه تمرین کنید، تمرین کنید و تمرین کنید. معاملهگری فقط این نیست که دانش و اطلاعات از منابع مختلف گردآوری کنید. درست مثل ورزش کردن است و باید عمل کنید. تئوری خوب است، اما با تئوری و اطلاعات نمیتوانید در بازار درآمد کسب کنید. برای اینکه به سودآوری برسید، باید فقط تمرین کنید. یک حساب دمو باز کنید و روی یک روش معاملاتی مشخص که درصد موفقیت خوبی دارد و به لحاظ آماری سودآور است، تمرین کنید. به این طریق، وقتی میخواهید روی یک حساب ریِل و با پول واقعی کار کنید، سردرگم نیستید و میدانید که باید چه کاری انجام دهید و به دقت مطابق آنچه قبلاً تمرین کردهاید عمل خواهید کرد. البته کمی زمان میبرد تا با معامله کردن در شرایط ریِل و با سرمایه واقعی سازگار شوید، اما حداقل میدانید که چگونه باید عمل کنید. با کمترین حجم ممکن معامله کنید و فقط روی یک الی سه درصد موجودی حساب خود ریسک کنید تا اینکه به مرور زمان پیشرفت کنید.
دیدگاهها (0)