از زمان ظهور بازارهای مالی تاکنون، سرمایهگذاران همواره سعی داشتهاند؛ به واسطه روشهای مختلف آینده این بازارها را پیشبینی کنند. بدین منظور عدهای از آنها، به استفاده از گذشته قیمت برای پیشبینی وضعیت آتی داراییها روی آوردند؛ که بعدها به «تحلیل تکنیکال یا نموداری» شهرت یافت. به بیان ساده، تحلیل تکنیکال شامل بررسی تمام دادههای مرتبط با قیمت در گذشته، به منظور درک رفتار قیمتی معمول یک دارایی و پیشبینی آینده آن است. این روش تحلیل بازار، به مرور زمان طرفداران بسیاری پیدا کرد و در حال حاضر بر کسی پوشیده نیست، که حداقل جزئی از استراتژی معاملاتی اکثر فعالان بازار مالی، شامل تحلیل تکنیکال میباشد. همچنین با پژوهشهای بسیاری که طی چند دهه اخیر انجام شده، تحلیل نموداری بسیار گسترش یافته و امروزه دربرگیرنده روشهای مختلفی نظیر الیوت، فیبوناچی، چنگال اندروز و… است.
تماس و واتس آپ اکسپرت سفارشی: ۰۷۷۳۳۴۳۳۲۱۱ – ۰۹۹۲۹۱۶۹۳۰۷
۳ اصل اساسی تحلیل تکنیکال
طبق منابع تاریخی، پیدایش تحلیل نموداری به قرن نوزدهم و نظریههای “چارلز داو” باز میگردد و به همین جهت، وی را پدر تحلیل تکنیکال میشناسند. به طور کلی، تحلیل تکنیکال بر سه اصل اساسی ذکر شده در نظریه داو، استوار است.
۱- همه چیز در قیمت خلاصه شده است
به موجب این قاعده، برای تحلیل بازار باید صرفاً قیمت را مورد بررسی قرار دهید؛ زیرا قیمت نهایی مورد توافق میان معاملهگران، از تمامی مؤلفههای اقتصادی، سیاسی و… تأثیر پذیرفته و تحلیل آن به مثابه بررسی تمام عوامل بنیادی مرتبط خواهد بود!
۲- تحرکات قیمتی، روند مشخصی دارند
این اصل را میتوان استعارهای از قانون اول نیوتن در تحلیل تکنیکال دانست. در واقع داو معتقد بود؛ قیمت به روند نزولی یا صعودی خود ادامه میدهد، مگر اینکه سایر عوامل بیرونی منجر به تغییر جهت بازار شوند.
۳- تاریخ قابل تکرار است
استفاده از روانشناسی جمعی انسانها، یکی از تئوریهای اصلی در تحلیل نموداری است. در واقع این احتمال وجود دارد؛ که افراد در صورت وقوع شرایط مشابه، بر اساس ادراک و دادههای ذهنی قبلی خود واکنش قابل پیشبینی و مشترکی از خود نشان دهند.
تحلیل تکنیکال در برابر بنیادی
دو روش اصلی تحلیل بازار بورس و سایر بازارهای موازی، تحلیل تکنیکال و بنیادی میباشند. در فضای تحلیلی حاکم بر بازارهای مالی، همواره این دو روش در مقابل یکدیگر بوده و طرفداران آنها هر کدام سعی در اثبات کارایی روش مورد علاقه خود و برتری آن نسبت به سایرین داشتهاند. تحلیل بنیادی به معنی تعیین ارزش واقعی یا اصطلاحاً ذاتی یک دارایی، بر اساس مؤلفهها و شاخصهای مالی، اقتصادی و… میباشد. پیروان تحلیل بنیادی تأکید دارند، که به دلایلی نظیر ارزشگذاری ذاتی داراییها بر اساس دادههای واقعی آماری، تخصص مالی تحلیلگران و صرف زمان بیشتر برای بررسی وضعیت کلی دارایی، نتایج این روش از اعتبار بیشتری برخوردارند! اما واقعیت این است؛ که تاکنون هیچ تحقیق جامعی عدم کارایی یا برتری هیچکدام از این روشها را اثبات ننموده است؛ در واقع هیچکدام عملکرد ۱۰۰ درصدی ندارند! کارایی این روشها، بیشتر به نحوه استفاده، تجارب اشخاص و فاکتورهایی همچون استراتژی معاملاتی، مدیریت سرمایه و… بستگی دارد. امروزه برخی از تحلیلگران به منظور بهرهمندی همزمان از مزایای تحلیل بنیادی و تکنیکال، با یک روش ترکیبی تحت عنوان «تکنوفاندامنتال» کار میکنند؛ که به دلیل بررسی عوامل مرتبط با هر دو روش، دیدگاه جامعتری به آنها ارائه میدهد.
مزایای تحلیل تکنیکال
- یادگیری آسان: از ویژگیهای غیرقابل انکار تحلیل نموداری، گستردگی ابزار و شیوههای تحلیل بازار است. یادگیری و فهم اغلب مفاهیم تکنیکالی ساده بوده و اکثر افراد در مدت کوتاهی میتوانند؛ نحوه استفاده از این ابزار را فراگیرند. در حال حاضر منابع آموزشی چاپی و آنلاین فراوانی نیز در این زمینه وجود دارند.
- انعطافپذیری بالا: با استفاده از اصول روش تکنیکال میتوان، نمودار قیمت هر دارایی را تجزیه و تحلیل نمود. در این زمینه، تقریباً هیچ محدودیتی نداریم؛ فقط باید با توجه به شرایط هر نماد، از ابزار و روش متناسب با آن استفاده کرد. از دیگر قابلیتهای این روش، امکان تحلیل و معاملهگری در دورههای زمانی مختلف نمودار شامل کوتاه (دقیقهای و ساعتی)، میان(روزانه) و بلندمدت(هفتگی و ماهانه) میباشد.
- سرعت فرآیند تحلیل: استفاده از فناوریهای نوین در بستر بازارهای مالی سبب شده است؛ به دلایلی نظیر اخبار و شایعات، نوسانات قیمتی بعضاً شدیدی طی یک لحظه ایجاد شوند. از همین روی، امکان واکنش به موقع برای معاملهگران یک مزیت محسوب میشود. تحلیل وضعیت نمودار قیمت داراییها عموماٌ بسیار وقتگیر و پیچیده نبوده و افرادی که از تسلط نسبی در این زمینه برخوردار باشند؛ با صرف مدت زمان مشخصی در طول روز، امکان تحلی و بررسی نمودارهای مختلف را خواهند داشت.
- نقاط ورود و خروج دقیق: یکی از دلایل اصلی استفاده از تحلیل تکنیکال و به طور کلی استراتژی معاملاتی، تعیین نقاط ورود و خروج در بازار سرمایه است. در واقع شما با استفاده از ابزاری نظیر اندیکاتورها، سطوح فیبوناچی و… امکان تعیین دقیق شرایط خرید و فروش داراییهای مختلف را خواهید داشت. بدین ترتیب تا حد زیادی، از سردرگمی معاملهگران جلوگیری میشود.
- استراتژی معاملاتی دقیق و خودکار: معاملات خودکار یا الگوریتمیک تریدینگ، امروزه یکی از مهمترین مباحث پیرامون بازارهای مالی است. روشهای تکنیکالی به دلیل وجود پارامترهای مشخص واکثراً محاسباتی، در بستر زبانهای برنامهنویسی مختلف قابلیت پیادهسازی دارند. در واقع اگر به جزئیات رباتهای معاملهگر توجه کنیم، بیشتر آنها بر مبنای تحلیل نموداری تدوین و توسعه یافتهاند.
معایب تحلیل تکنیکال
- تأثیرگذاری تعصبات شخصی: برخی مواقع ممکن است؛ فرد به دلایلی چون تجربیات قبلی یا شایعات، دیدگاه افراطی مثبت یا منفی نسبت به وضعیت یک دارایی پیدا کند. در چنین شرایطی، تحلیلگر صرفاً نشانههای همسو با تعصبات خود را در نظر گرفته و متعاقباً خروجی این تحلیل، نتایج غیرمنطقی در بر دارد.
- تفاسیر مختلف: یکی از مهمترین انتقادات نسبت به تحلیل نموداری، وجود تفاسیر مختلف از ابزار مشابه و دادههای یکسان است. به طور مثال، یک اندیکاتور در منطقه اشباع فروش قرار داشته و معاملهگر «الف» بر اساس وقوع یک نشانه صعودی اقدام به خرید نماید؛ اما در همین ناحیه شخص «ب»، با مشاهده واگرایی منفی در نمودار قیمت و اندیکاتور، انتظار سقوط بیشتر قیمت را خواهد داشت!
- سیگنالهای معاملاتی متعدد: اگر معاملهگر تکنیکالی بلندمدتی نباشید، احتمالاً سیگنالهای معاملاتی بسیاری را در طول روز یا هفته مشاهده خواهید نمود؛ که ممکن است همه آنها مناسب سرمایهگذاری نبوده و موجب زیان و یا سردرگمی شما شوند. تشخیص موقعیت معاملاتی بهینه در بسیاری از اوقات، کار مشکلی میباشد.
- عدم تعیین ارزش ذاتی: قرار داشتن قیمت در بهترین نواحی بر اساس تحلیل نموداری، الزامی بر ارزندگی ذاتی آن نخواهد بود! در واقع ممکن است، ارزش بازاری یک سهم در تابلوی قیمت چندین برابر ارزش ذاتی آن باشد؛ که در صورت سقوط بازار، زیان سنگینی متوجه معاملهگران خواهد شد.
- عدم امکان استفاده در نمادهای جدید: نمودار قیمت داراییهایی نظیر سهام عرضه اولیه، به دلیل جدیدالورود بودن در بازار سرمایه، از دادههای کافی برخوردار نیست و به عبارتی هنوز نموداری برای آنها تشکیل نشده است! پر واضح است، که در چنین شرایطی نمیتوان از روشهای تکنیکالی استفاده نمود؛ زیرا همانطور که اشاره نمودیم، این روش مبتنی بر تحلیل گذشته قیمت میباشد.
کلام پایانی
هدف از ارائه این مطلب، بیان خلاصهای از تمام زوایای تحلیل تکنیکال است؛ تا معاملهگران نسبت به این روش تحلیل بازارهای مالی، دیدگاه عمیقتری داشته و از معایب و مزایای آن مطلع شوند. لازم به ذکر است، که مطالب یاد شده به هیچ عنوان به معنی تأیید یا رد روش تحلیل نموداری نمیباشد. همواره باید توجه داشتیم، که تمامی روشهای تحلیل از جمله تکنیکال، دارای نقاط قوت و ضعف متعددی خواهند بود.
تماس و واتس آپ اکسپرت سفارشی: ۰۷۷۳۳۴۳۳۲۱۱ – ۰۹۹۲۹۱۶۹۳۰۷
دیدگاهها (0)