مقدمه:
یک جمله معروف در زمینه روانشناسی در آموزش فارکس این است که «بزرگترین دشمن یک معاملهگر ترس است. کسانی که میترسند، شکست میخورند.» این اصل مطلبی در زمینه «روانشناسی معاملهگری» است که در سال ۲۰۱۲ منتشر شده است.
نورمَن وِلز، نویسنده، روانشناس و روزنامهنگاری است که به بازار سهام و مبحث روانشناسی آن علاقمند است. تخصص او روانشناسی معاملهگری است، حوزهای که نه تنها در آن تجارب زیادی دارد، بلکه دیدگاههای منحصربهفردی نیز در این زمینه دارد. علاوه بر همه اینها، به معاملهگران نیز آموزش میدهد که چگونه ذهن خود را در جهت صحیح پرورش دهند.
وِلز اظهار میکند که وجه تمایز بین او و سایر افراد در این زمینه این است که او بر روانشناسی معاملهگری کاربردی تأکید دارد. همگان به خوبی میدانند که معاملهگران باید نظم و دیسیپلین داشته باشند، اما صرف پذیرش این مطلب برای اینکه سرمایهگذاران را برای عملکرد معاملاتی صحیح آماده کند، کافی نیست.
تماس و واتس آپ اکسپرت سفارشی: ۰۷۷۳۳۴۳۳۲۱۱ – ۰۹۹۲۹۱۶۹۳۰۷
برچسب ها: سفارش ساخت ربات فارکس و ساخت ربات معامله گر بورس و ساخت ربات معاملاتی و طراحی ربات تریدر و ربات فارکس رایگان و برنامه نویسی ربات فارکس و آموزش ساخت اکسپرت فارکس و ساخت ربات معامله گر با پایتون و دانلود ربات معامله گر فارکس و خرید ربات تریدر فارکس و ربات فارکس خودکار و ربات معامله گر بورس رایگان و آموزش ساخت ربات معامله گر فارکس و دانلود ربات معامله گر بورس ایران و ربات معامله گر آلپاری و ربات فارکس برای اندروید
همه چیز در ذهن میگذرد
اصل مشکل اینجاست که اکثر مردم امنیت را دوست دارند و به آن نیاز دارند، اما وِلز میگوید «معاملهگری ناامنترین و نامطمئنترین شغلی است که یک فرد میتواند داشته باشد». او همچنین بیان میکند که هیچ شغل دیگری تا این حد منعکسکننده شخصیت افراد نیست و همچنین در هیچ حرفه دیگری این حجم و شدت از احساسات ایجاد نمیشود. . وِلز در ادامه توضیح میدهد که فعالیتهای بازارهای مالی به پول شخصیت میدهد: «ما فقط پول و داراییها را معامله نمیکنیم، ما خود پول میشویم».
برای اینکه به درستی معامله کنیم، داشتن ذهنیت صحیح یک ضرورت است. در عین حال هیچ کاری سختتر از جدا کردن خودمان از عوامل متعددی که ذهنیت ما را شکل داده، نیست. ما تحت تأثیر والدین، خانواده، دوستان، محیط، جامعه، رسانهها، کتابها و خیلی موارد دیگر قرار داریم. لذا زمانی که کار معاملهگری را شروع میکنیم، تمام این عوامل الگوهایی را در ما ایجاد میکنند که اغلب ناکارآمد هستند. تلاش برای تغییر این الگوها مشکل و تا حدی وحشتزا است.
چرا معاملهگران روانشناسی را نادیده میگیرند
در ابتدا لازم است به اهمیت نقش روانشناسی و مغز پی ببرید. اگرچه این مطلب جدیدی نیست که روانشناسی در بازارهای مالی بسیار اهمیت دارد، اما افراد موفق در این زمینه معتقد هستند معاملهگری تماماً و ۱۰۰ درصد روانشناسی است. بدون روان آرام هرگز نمیتوانیم ریسکهای مالی را ارزیابی کنیم یا روندها را شناسایی کنیم. بنابراین قدرت ذهنی اساس موفقیت در حرفه معاملهگری است. بعلاوه، تقریباً ۹۵ درصد اعمال ما بصورت ناخودآگاه انجام میشود و ما همواره تمایل داریم رفتارهای خود را تکرار کنیم. بسیاری اوقات این تمایل به تکرار رفتارها، باعث تکرار اعمال اشتباه یا حتی فاجعهبار نیز میشود.
در یک آزمایش به ۱۲۰ معاملهگر یک سیستم معاملاتی یکسان داده شد که کارکرد آن بطور آماری طی ۱۹ سال گذشته به اثبات رسیده است. پس از یک سال که از این آزمایش گذشت، مشاهده شد که ۱۱۹ نفر از این معاملهگران با این سیستم ناموفق عمل کرده بودند، به این دلیل که تمایلات ذهنی آنها باعث گمراهی و سرگردانی آنها شده بود. یعنی به غیر از یک نفر، همگی گرفتار فرایندهای ذهنی اشتباهی بودند. «موفقیت از ذهن میآید». سیستم معاملاتی خوب بود و ایرادی نداشت، اما مشکل از رویکرد و روانشناسی معاملهگران بود.
اکثر معاملهگران مرد هستند و معمولاً فکر میکنند روانشناسی خیلی اهمیت ندارد. آنها فکر میکنند آنچه اهمیت دارد این است که خیلی سرسختانه منطقی باشند و همچنین تجربه و اطلاعات خوبی نیز بدست بیاورند. اما منطقی بودن، داشتن اطلاعات و تجربه هیچکدام نمیتواند مفید واقع شود اگر ذهن به درستی تنظیم و برنامهریزی نشده باشد. حال سوال اینجاست که چه کاری میتوانیم انجام دهیم تا ذهن و ناخودآگاه ما عملکرد مناسبی داشته باشند؟
رویکرد وِلز
وِلز از طریق ناخودآگاه و هیپنوتیزم روی مغز معاملهگران کار میکند. به این صورت که مراجعهکنندگان در یک حالت آرام و مطمئن قرار داده میشوند و سپس تواناییها و قابلیتهای ضروری در بخش ناخودآگاه مغز آنها وارد میشود. ممکن است این فرایند قدری عجیب به نظر برسد، اما توجه داشته باشید که وِلز طی سالیان گذشته به افراد بسیاری کمک کرده تا بر ترسها و موانع ذهنی خود غلبه کنند، بتوانند در مسابقات ورزشی پیروز شوند و حتی به مقام قهرمانی در المپیک نائل شوند. همچنین به معاملهگران بسیاری کمک کرده تا بتوانند از طریق فعالسازی انرژی ذهنی، ایجاد انگیزه و تغییر رفتارها به سودآوری برسند. او تأکید دارد که هر شخصی پلها و موانع ذهنی مختص به خود را دارد که برای رسیدن به موفقیت باید از آنها عبور یا به آنها غلبه کند.
نظم و دیسیپلین معاملهگری از تغییر رفتار افراد در جهت مطلوب و غلبه بر ترسها و مقاومتهای ذهنی که معمولاً در مسیر پیشرفت وجود دارند، حاصل میشود. به ویژه در زمینه معاملهگری وِلز معتقد است که «نیروهای مقاومتی عظیمی وجود دارد». مغز معاملهگری در واقع ترکیبی است از علم و دانش صحیح بازاری و سرمایهگذاری همراه با تواناییهای ذهنی. منظور این نیست که دانش و مهارتهای معمول در زمینه معاملهگری اهمیتی ندارند، بلکه معمولاً تأثیر الگوهای رفتاری و ذهنی اشتباه بر این تواناییها غالب شده و مانع از موفقیت معاملهگر میشوند.
بنابراین تغییر شخصیت از لازمههای معاملهگری کارآمد است. مطابق گفتههای وِلز، «افرادی که تمایلی به تلاش برای ایجاد تغییراتی در خود ندارند، اصلا نباید سراغ معاملهگری بروند». افرادی که صرفاً روی جنبههای اصطلاحاً منطقی نمودارها و روندها از قبیل الگوهایی مانند پرچم، مثلث، کانالها و رِنجهای قیمتی تمرکز میکنند، در نهایت در دریایی از احساسات که به طرز اجتنابناپذیری وارد عمل میشود و حتی بر کل بازار چیره میشود، دست و پا خواهند زد.
وِلز در ادامه توضیح میدهد که آنچه گفته شد «نسخهای بسیار خلاصه» از نظریه اوست. بعلاوه او معتقد است هر کسی میتواند معاملهگر شود و بر ترسهای خود غلبه کند. اگر کسی بیماری خاصی نداشته باشد و واقعاً بخواهد روی خود کار کند، قطعا میتواند مسائل بنیادی مربوط به نگرانیها و اضطرابهای خود را حل کند. ضمناً اگر افراد به دنبال موفقیت هستند، باید درک درستی از واقعیت داشته باشند. و البته لازم به ذکر است که تمام دانش و مهارتهای مالی، داشتن اطلاعات و انجام تحقیقات مربوط به این حوزه همچنان نقش مهمی در رسیدن به موفقیت در این حرفه بازی میکنند.
اما به هر حال رسیدن به موفقیت کار و تلاش زیادی میطلبد. وِلز بر این باور است که مردم نباید اینطور فکر کنند که میتوانند با یک حساب معاملاتی کوچک کار خود را شروع کنند و در عرض شش ماه، مانند یک معاملهگر حرفهای از سود و درآمد حاصل از معاملات زندگی خود را اداره کنند. برای رسیدن به چنین هدفی باید وقت و انرژی زیادی صرف کنید. به بیان وِلز اگر اینطور نبود، الان خیابانها پر بود از پورشه و فِراری!
خلاصه مطلب
معمولا افراد جنبه روانشناسی حرفه معاملهگری را دستکم میگیرند و بیشتر روی مباحث تکنیکال تمرکز میکنند. اگرچه هر دو ضروری هستند، اما بدون شک آنچه معاملهگران موفق را از معاملهگران ناموفق متمایز میکند، داشتن ذهنیت صحیح است. اما یادگیری جنبههای تکنیکال معاملهگری به مراتب از تلاش برای پرورش یک ذهنیت موفق معاملهگری سادهتر است. برای پرورش یک ذهنیت موفق معاملهگری، لازم است فرد به شدت روی شخصیت خود کار کند و الگوهای رفتاری کهنه و قدیمی را از وجود خود ریشهکن کند. چنین کاری اصلا آسان نیست و وقت، انرژی، توجه و اغلب کمک یک مربی ماهر را میطبد. اما در نهایت پس از طی کردن تمام این مراحل، به احتمال بسیار زیاد به سودآوری میرسید.
دیدگاهها (0)