یکی از سختترین چیزهایی که در زمینه معاملهگری و آموزش فارکس میتوان به دانشجو یاد داد این است که ممکن است شما اشتباه کنید، اینکه هیچ ایرادی ندارد که اشتباه کنید و اینکه یک ضرر معاملاتی کنترلشده در واقع چیز خوبی است.
اما اصلا چرا اینطور است؟ چرا مردم انقدر از ضررهای معاملاتی وحشت دارند؟ چرا مردم با پذیرفتن ضررهای معاملاتی به عنوان بخشی از این کسبوکار در ابتدای راه مشکل دارند؟
در این مقاله شما به پاسخ این چراها پی میبرید و همچنین متوجه میشوید که چه کارهایی میتوانید انجام دهید تا این بیزاری و هراس از ضرر کردن را کاهش دهید.
یکی از دلایلی که افراد از ضررهای معاملاتی وحشت دارند این است: ما از اشتباه کردن میترسیم. به عبارتی دیگر، ما از طرد شدن میترسیم.
تماس و واتس آپ اکسپرت سفارشی: ۰۷۷۳۳۴۳۳۲۱۱ – ۰۹۹۲۹۱۶۹۳۰۷
برچسب ها: سفارش ساخت ربات فارکس و ساخت ربات معامله گر بورس و ساخت ربات معاملاتی و طراحی ربات تریدر و ربات فارکس رایگان و برنامه نویسی ربات فارکس و آموزش ساخت اکسپرت فارکس و ساخت ربات معامله گر با پایتون و دانلود ربات معامله گر فارکس و خرید ربات تریدر فارکس و ربات فارکس خودکار و ربات معامله گر بورس رایگان و آموزش ساخت ربات معامله گر فارکس و دانلود ربات معامله گر بورس ایران و ربات معامله گر آلپاری و ربات فارکس برای اندروید و ربات سود ده فارکس و ربات سود ده بورس ایران و اکسپرت سود ده فارکس و اکسپرت سود ده بورس ایران
وقتی یک ضرر معاملاتی را تجربه میکنید، مقداری پول از دست میدهید و کاملا واضح است که احساس خوبی در شما ایجاد نمیشود. اما به لحاظ روانشناسی آنچه اتفاق میافتد این است که ما این ضرر مالی را به مثابه طرد شدن در نظر میگیریم. ما در ذهن خود این احساس را داریم که طرد شدهایم و هیچکس چنین احساسی را دوست ندارد.
حالا چیزی که این حالت را بدتر میکند این است که گاهی اوقات ممکن است طبق چک لیست خود ۲، ۳، ۴ یا حتی ۵ بار پشت سر هم ضرر کنیم.
اگر هر بار که ضرر میکنید، در ذهن خود اینطور احساس کنید که شما شخصاً طرد شدهاید، در این صورت بله، شما همچنان ترس از ضرر کردن را خواهید داشت، همچنان نسبت به خودتان شک میکنید، نسبت به برنامه معاملاتی و استراتژی خود هم تردید میکنید.
تنها راه غلبه بر این ترس و وحشت این است که در ذهن خود از این مسئله فاصله بگیرید و ببینید واقعا با چه چیزی مواجه هستید.
شما باید به این درک و فهم برسید که ضرر معاملاتی یک مسئله شخصی نیست. بازاررودرروی شما قرارنگرفته و به شخص شما «نه» نمیگوید. بازار شما را طرد نمیکند، بلکه فقط معامله شما را در این لحظه نمیپذیرد. به عبارتی دیگر، بازار در حال حاضر پیشنهاد کاری شما را قبول نمیکند. اما اگر مقاومت کنید و دوباره طبق چک لیست خود و بدون قضاوت بازار راامتحان کنید، میبینید که در موارد بسیار زیادی بازار پیشنهاد شما را قبول میکند.
بگذارید یک مثال بزنم. فرض کنید یک فلزیاب دارید و دوست دارید بعضی وقتها با این وسیله کنار ساحل قدم بزنید و چیزهای باارزش کوچکی پیدا کنید. در طول یک ساعت شاید ۲۰ نقطه مختلف را بکنید و هر بار فقط تکه فلزات بیارزشی بدست آورید.
اما گاهی اوقات هم به چیزهای باارزشی و کمیابی برمیخورید مثل یک سکه یا یک تکه جواهر. حالا بگذارید از شما بپرسم هر وقت به جای جواهر با یک تکه آشغال روبرو شدید، آیا احساس طرد شدن کردید؟
نه، درسته؟ شما خیلی ساده سراغ نقطه دیگری میروید و دیگر به گودال قبلی فکر نمیکنید. اصلا شما خیلی خوشحال و سرحال شاید ساعتها این کار را انجام دهید و تکه فلزات بیارزشی را پیدا کنید و آنها را دور بیاندازید، فقط به این دلیل که یک تکه جواهر یا عتیقه باارزش بدست آورید. به این دلیل که کل این فرایند جستجو با فلزیاب همین است، یعنی شما گودال میکنید، فلز بی ارزشی را پیدا میکنید و دوباره به کار خود ادامه میدهید.
حالا اگر طبق قوانین فلزیاب خود استمرار داشته باشید، بعضی وقتها چیزهایی مثل یک سکه باارزش هم پیدا میکنید. یا ممکن است تکههای بسیار باارزشی در حد چند هزار دلار هم پیدا کنید مثل یک تکه جواهر یا ساعت.
حالا برداشت خود از این مثال را به حرفه معاملهگری هم وارد کنیم. فرض کنید یک معامله انجام دادهاید و دچار ضرر مالی شده اید.
آیا این ضرر را یک مسئله شخصی در نظر میگیرید؟
نه، اگر از زاویه دیگری به آن نگاه کنید، فقط یک تکه قوطی زنگزده است … آن را کنار گذاشته و به مسیر خود ادامه میدهید.
معامله بعدی را طبق چک لیست خود انجام میدهید و باز هم بازار میگوید «نه».
آیا این ضرر را یک مسئله شخصی در نظر میگیرید؟
نه، این فقط یک تکه فلز کم ارزش بود … آن را دور میاندازید و به مسیر خود ادامه میدهید.
در معامله بعدی، بازار ضرری بزرگتر از آنچه انتظار داشتید به شما وارد میکند، چون مثلاً قیمت با گپ بزرگی حرکت کرده یا همچین چیزی.
آیا این ضرر را یک مسئله شخصی در نظر میگیرید؟
نه، این فقط یک تکه کنسرو بوده و باعث شده دست شما کمی زخمی شود. یک چسب زخم میزنید و دوباره به مسیر خود ادامه میدهید.
میبینید، وقتی به این درک برسید که ضرر معاملاتی یک مسئله شخصی نیست و فقط بخشی ازمسیر حرفه ای شدن شما در این بیزینس یا کسبوکار است، میتوانید در ذهن خود از آن فاصله بگیرید و به آن همانطور که هست نگاه کنید. در این هنگام میبینید که معاملهگری هم چیزی نیست جز جستجوی گنج.
هرچه بیشتر در مسیر معاملهگری پیش بروید و حرفه ای تر شوید و به قوانین و چک لیست خود متعهد باشید از سایر جهات نیز رشد می کنید، قطعا در طول مسیر آموزش خود به این نتیجه میرسید که یک ضرر یا دنبالهای از ضررها اگر اصولی و طبق چک لیست شما باشد نمیتوانند شما را از پا درآورند. هرچه باشد شما بالاخره اینجا یا آنجا گنجهای خود را پیدا میکنید.
بله، شما در مسیر آموزش اصولی خود به این آگاهی می رسید که در طول این مسیر باید آشغالها و فلزات بی ارزش را کنار بزنید، فلزات زنگزده را دور بریزید، اما در نهایت به گنج میرسید، و این کار بطور مستمر ادامه پیدا میکند.
این تغییر دیدگاه ذهنی را انجام دهید، ذهن خود را آرام کنید و در این صورت میبینید که یک ضرر کنترلشده طبق چک لیست خیلی هم چیز وحشتناکی نیست … شاید اصلا از آنها لذت هم ببرید.
دیدگاهها (0)