سفارش ساخت ربات فارکس و ساخت ربات معامله گر بورس و ساخت ربات معاملاتی و طراحی ربات تریدر و ربات فارکس رایگان و برنامه نویسی ربات فارکس و آموزش ساخت اکسپرت فارکس و ساخت ربات معامله گر با پایتون و دانلود ربات معامله گر فارکس و خرید ربات تریدر فارکس و ربات فارکس خودکار و ربات معامله گر بورس رایگان و آموزش ساخت ربات معامله گر فارکس و دانلود ربات معامله گر بورس ایران و ربات معامله گر آلپاری و ربات فارکس برای اندروید و طراحی ربات متاتریدر و برنامه نویسی ربات متاتریدر و طراحی ربات فارکس و برنامه نویسی ربات فارکس

چرا بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک، معامله‌گری را سخت (و یا ساده) می‌کند؟

چرا بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک، معامله‌گری را سخت (و یا ساده) می‌کند؟

تا به حال اتفاق افتاده به قدری از انجام یک معامله عصبی شده باشید که اصلا از خیر آن گذشته و رهایش کرده باشید، اگر چه کاملا مطابق بر سیستم و برنامه معاملاتی که در دوره آموزش فارکس خود یادگرفته اید بوده است؟ یا اینکه از ضرر قبلی به اندازه‌ای عصبانی، آشفته و پریشان یا ناامید هستید که در موقعیت بعدی معامله‌ای انتقام‌جویانه انجام دهید؟از طرف دیگر، تاکنون “احساس درونی (احساس دل)” نسبت به اینکه معامله جاری با لمس حد ضرر بسته خواهد شد، یا اینکه احتمالا یک موقعیت خیلی خوب در حال شکل‌گیری است  و باید فورا به آن ورود کنید، را تجربه کرده‌اید؟

تا به حال اتفاق افتاده به قدری از انجام یک معامله عصبی شده باشید که اصلا از خیر آن گذشته و رهایش کرده باشید، اگر چه کاملا مطابق بر سیستم و برنامه معاملاتی که در دوره آموزش فارکس خود یادگرفته اید بوده است؟ یا اینکه از ضرر قبلی به اندازه‌ای عصبانی، آشفته و پریشان یا ناامید هستید که در موقعیت بعدی معامله‌ای انتقام‌جویانه انجام دهید؟از طرف دیگر، تاکنون “احساس درونی (احساس دل)” نسبت به اینکه معامله جاری با لمس حد ضرر بسته خواهد شد، یا اینکه احتمالا یک موقعیت خیلی خوب در حال شکل‌گیری است  و باید فورا به آن ورود کنید، را تجربه کرده‌اید؟  اگر این موارد برای شما نیز اتفاق افتاده (برای خودم هزاران باراتفاق افتاده)، پس خیلی خوش آمدید به مقاله  “چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک روی معامله‌گری اثرگذار هستند”.در این مقاله، ابتدا به تعریف روانشناسی فیزیولوژیک می‌پردازم.  سپس درباره اینکه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک به چه طریقی معامله‌گری را مشکل می‌کنند و بر عملکرد روزانه شما تاثیر می‌گذارند صحبت می‌کنم.  در ادامه می‌پردازم به اینکه هر فردی خصوصیات مختلف بیولوژیکی یا روانشناسی-فیزیولوژیکی دارد که می‌توانند به شما در سودآوری بیشتر کمک کنند و اینکه چطور از این ویژگی‌ها به نفع خود استفاده کنید.   منظور از روانشناسی فیزیولوژیک چیست؟ روانشناسی فیزیولوژیک شاخه‌ای از علوم عصب‌شناسی (علم مغز و دستگاه عصبی مرکزی) است که بیان می‌کند چگونه شرایط ذهنی و واکنش‌های بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی می‌توانند بر احوال، مهارت‌های شناختی، توانایی‌های تجزیه و تحلیل، ادراک، تصمیم‌گیری و ذهنیت شما تاثیرگذار باشند.  به بیانی ساده: حالت فعلی بدنی و مغزی شما بر توانایی‌های ذهنی شما موثر هستند، توانایی‌هایی که برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی و انجام معاملات سودآور حیاتی هستند.  اینطور در نظر بگیرید: بیولوژی اینکه چرا در معامله‌گری فارکس ضرر می‌کنید.  درک این موضوع بسیار ضروری است، به این خاطر که وقتی از مکانیزم‌های مختلف بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی و نحوه اثرگذاری آن‌ها بر توانایی‌های ذهنی خود آگاهی داشته باشید، می‌توانید با استفاده از روش‌هایی با اثرات منفی آن‌ها مقابله کنید و به این ترتیب در زمان معامله‌گری تصمیمات اشتباه نگیرید.  چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را مشکل می‌کنند.   داشتن خواب راحت و کامل  در ابتدا با یک موضوع ساده شروع می‌کنم که به وضعیت کنونی من هم ارتباط دارد. شب گذشته اوقات خیلی خوب و مفرحی با دوستانم داشتم و تا دیروقت بیدار بودم و باعث شد ۲ ساعت کمتر بخوابم.  خواب برای بدن و مغز شما بسیار اهمیت دارد، چرا که الف) اجازه می‌دهد مغز شما سم‌زدایی کند، استراحت داشته باشد و خود را پاکسازی کند و ب) اجازه می‌دهد همزمان با اینکه اندام‌های داخلی مشغول پاکسازی و آماده‌سازی برای روز کاری بعدی هستند، بدن شما استراحت کند.  آیا می‌دانستید پژوهشی که توسط دکتر واکر(Dr. Walker) در آزمایشگاه خواب و تصویربرداری عصبی بِرکلی انجام گرفته نشان می‌دهد افرادی که کمتر از معمول (۶ ساعت) خوابیده‌اند، ۸۱ درصد لغات با مفهوم منفی (مانند عصبانیت، ترس و ضرر) را که با آن‌ها مواجه شده بودند را به یاد آورده‌اند و تنها ۳۱ درصد واژگان با بار معنایی مثبت را به یاد داشتند.  تفسیر: خواب کمتر از میزان مورد نیاز باعث می‌شود مغز شما تمایل زیادی به افکار منفی نشان دهد.  حال که ذهن شما برای دیدن حوادث منفی بیشتر از اتفاقات مثبت آمادگی دارد، فکر می‌کنید می‌تواند بر عملکرد و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی شما موثر باشد؟  تا به حال اتفاق افتاده که در یک معامله موفق ناگهان نمودار قیمت در خلاف جهت شروع به حرکت کند و بلافاصله احساس “ترس و وحشت” کنید؟ این امر به دلیل بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک است که علیه شما عمل می‌کنند و معامله‌گری را دشوار می‌سازند. به همین علت است که از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه هراس داریم.  جهت اطلاع … کمبود خواب  بطور تصاعدی افزایش می‌یابد … لذا کمبود خواب در طول یک بازه زمانی طولانی به شدت بر شرایط و ظرفیت ذهنی موثر است.  نمودار و تصویر زیر نشان می‌دهند که چگونه کمبود خواب در طول زمان بر مغز و عملکرد شما تاثیرگذار هستند.  تصویر ۱: چگونه کمبود خواب منجر به افت عملکرد می‌شود   تصویر ۲ : مغز شما در شرایط خواب کم یا زیاد   ترس از ضرر کردن نمونه‌ای دیگر از اینکه چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را دشوار می‌کنند، ترس از ضرر کردن است.  “ترس” به حدی در ما نهادینه شده و ریشه کرده که سابقه آن به هزاران سال قبل و نیاکان ما برمی‌گردد، زمانی که بقا در گرو جنگ و مبارزه‌ برای غذا، جان‌پناه و امنیت بود و تلاش و کشمکشی سخت که یا به مرگ ختم می‌شد و یا با ادامه حیات همراه بود.   قانون از این قرار بود: “غذا بخور، غذا نشو.”  متاسفانه تجربیات اجداد ما در DNA ما وارد شده، به ویژه در DNA مغز و دستگاه عصبی. ۱۰٫۰۰۰ سال پیش، یک نفر از هر هشت نفر در راه محافظت از خانواده، جان خود را از دست می‌داد. این امر سبب شد در برابر “تهیدها” بیشتر احساس “ترس و وحشت” کنیم و لذا به نوعی “تمایل منفی” همراه با واکنش و پاسخ “جنگ، گریز یا میخکوب شدن” تبدیل شد.   خبر فوری: اگر چه در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم و احتمال فوت پیش از دوران کهنسالی ۱ به ۱۰۰ است، همچنان در قبال محرک‌هایی که تهدیدآمیز نیستند نیز واکنش‌های جنگ، گریز یا میخکوب شدن را نشان می‌دهیم. ترس از ضرر کردن از جمله چنین واکنش‌هایی است.  در واقع این گرایش به منفی‌نگری (ترس و وحشتی که اثری منفی بر حیات و بقای ما دارد) به حدی در ما قدرتمند است که فضای عصبی تشخیص منفی‌ها به اندازه ۵۰۰ درصد بیشتر از فضای شناسایی مثبت‌ها است!  فکر می‌کنید اگر به ازای هر ۶ محرکی که از بازار دریافت می‌کنید، ۵ مورد از آن‌ها منفی، تهدیدآمیز یا زیان‌آور تلقی شوند در مقایسه با حالتی که مثبت یا سودآور برداشت می‌شدند، چه تاثیری بر ذهنیت معامله‌گری شما می‌گذارد؟ فکر می‌کنید چه چیزی باعث می‌شود که برداشت شما از تغییر رفتار قیمت (پرایس اکشن) برخلاف منافع معامله شما عمل کند؟   تا به حال شده در طول یک روز، هفته یا ماه خیلی خوب عمل کنید و معاملات موفقی داشته باشید، اما ناگهان با یک ضرر تمام سودهای خود را از دست بدهید؟حال در میان تمام این معاملات که اکثر آن‌ها موفق بودند، کدام یک را بیشتر به یاد دارید؟ آن ضرر بزرگ یا معاملات موفق متوالی؟ من حدس می‌زنم که شما معامله‌ای را که با ضرر و زیان بزرگی همراه بوده را بیشتر  از دیگر معاملات به یاد می‌آورید.  این مثال دیگری است از اینکه چگونه تمایل به منفی‌نگری می‌تواند عملکرد معاملاتی شما را مختل کند و چه ارتباطی با فضای عصبی مغز دارد (اینکه نواحی مغز شما چطور سیم‌کشی شده‌اند).   آیا می‌دانستید بین ۵ تا ۷ ثانیه طول می‌کشد تا متوجه یک چیز مثبت در محیط اطراف خود شوید، در حالیکه درک و دریافت عوامل منفی یا تهدیدکننده کمتر از ۰٫۱ ثانیه زمان می‌برد؟ فکر می‌کنید واقعا این موضوع بر ذهنیت معاملاتی، ادراک و تصمیمات شما درباره اتفاقاتی که حول معامله باز شما رخ می‌دهد موثر است؟ امیدوارم اینطور باشد.  می‌توانم صدها مثال و نمونه دیگر در این زمینه بیان کنم، اما حال دیگر باید به وضوح بدانید که چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک ما می‌توانند معامله‌گری را سخت و دشوار کنند. ولی تمام این‌ها بطور مطلق منفی و بد نیستند، بلکه وجوه مثبت و خوبی هم دارند.   چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را ساده می‌کنند  علیرغم اینکه تعداد سلول‌های عصبی مخصوص شناسایی عوامل منفی در برابر سلول‌های مربوط به تشخیص عوامل مثبت ۵ برابر بیشتر هستند، اما هنوز یک ورق آس در زیر آستین بیولوژیکی و نورولوژیکی (عصب‌شناسی) خود دارید.  به عنوان مثال، مغز شما یک ویژگی فوق‌العاده به نام “نوروپلاستی” دارد، بدین معنی که مغز شما این قابلیت را دارد که مطابق تجربیات شما، محیط اطراف، آنچه بر آن تمرکز دارید و دیگر افکار ریز و درشتی که در ذهن شما جریان دارند، سیم‌کشی خود را تغییر دهد.   نوروپلاستی وابسته به تجربیات (EDN) قابلیت شکل‌گیری و سیم‌کشی عادات جدید داخل مغز از طریق دو عامل اصلی زیر است:  ۱) نورون‌هایی (سلول‌های عصبی) که با هم فعال می‌شوند، به هم وصل می‌شوند  ۲) حالات ذهنی مداوم، ویژگی‌های عصبی ماندگار پدید می‌آورند  معنی و مفهوم: شما می‌توانید اشتباهات، تصمیمات یا فرایند‌های فکری خود را که بر ذهنیت و عملکرد معاملاتی شما موثر هستند، از طریق فعال کردن نورون‌های جدیدی داخل مغز خود، اصلاح کنید (مانند تغییر دادن افکار، احساسات یا ذهنیتی که هر روزه تجربه می‌کنید).  تصور کنید که بر خطاهای ذهنی یا موانعی که هر روز در معاملات خود با آن‌ها مواجه می‌شوید، غلبه کرده‌اید.  تصور کنید که دیگر از ورود به معاملات، ضرر و زیان، یا معاملات موفقی که ناگهان تغییر جهت می‌دهند و خلاف میل شما پیش می‌روند، هراسی ندارید.  شما می‌توانید یاد بگیرید که این قبیل تجربیاتی که مانع از سودآوری شما می‌شوند را تغییر دهید.  نوروپلاستی نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک می‌توانند معامله‌گری را سهل و آسان کنند. همچنین شما مجهز به ابزار دیگری نیز هستید که می‌تواند معامله‌گری را ساده‌تر کند و از قبل با آن آشنایی دارید، چیزی که تحت عنوان “احساس دل” شناخته می‌شود.  اگرچه ممکن است عبارت “احساس دل” عامیانه و ضعیف به نظر برسد، اما ریشه علمی دارد.   آیا مغز دومی هم داریم؟  آیا می‌دانستید که دل و روده شما در مقایسه با پیام‌هایی که از مغز دریافت می‌کند، سیگنال‌های بیشتری برای مغز ارسال می‌کند؟  آیا می‌دانستید که شما یک سیستم عصبی کامل دارید که تعداد سلول‌های عصبی آن ۵ برابر بیشتر از سلول‌های عصبی ستون فقرات شماست؟   سیستم عصبی روده‌ای در طول روده‌ها قرار دارد که از مری شروع می‌شود و به مقعد ختم می‌شود.  این سیستم معمولا به عنوان “مغز دوم” شناخته می‌شود، چرا که الف) می‌تواند مستقل از مغز فعالیت کند و ب) از پیام‌رسان‌های عصبی مشابه پیام‌رسان‌های مغز استفاده می‌کند مانند دوپامین (یعنی تجربه احساس سرخوشی و پاداش) و سروتونین.  در حقیقت بیش از ۹۰ درصد سروتونین بدن در روده‌ها یافت می‌شود. سروتونین یک پیام‌رسان عصبی بسیار ضروری است، چرا که برای ایجاد احساس رضایت و خشنودی، تاثیر بر حافظه، یادگیری، حال و حوصله و خواب اهمیت زیادی دارد. حال می‌بینید چطور “دل و روده” می‌تواند بر عملکرد معاملاتی شما اثرگذار باشد؟  اینجاست که نقش عصب واگ پررنگ می‌شود.   عصب واگ  شما اعصاب جمجمه‌ای بسیاری داخل مغز خود دارید (در مجموع ۱۲ عصب) که دهمین آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این عصب به عنوان عصب واگ شناخته می‌شود که از مغز (پیاز مغز) تا معده امتداد دارد و در طول این مسیر بسیاری از اندام‌های اصلی بدن را عصب‌دار می‌کند.  این عصب طولانی‌ترین عصب ANS (دستگاه عصبی خودگردان) در سرتاسر بدن است و می‌تواند بر ضربان قلب، ریه‌ها، تعریق، حرکات عضلانی، هاضمه و غیره موثر باشد. عصب واگ اطلاعات حسی درباره شرایط اندام‌های بدن را به CNS (دستگاه عصبی مرکزی) منتقل می‌کند.  عصب واگ ممکن است در اثر واکنش‌های احساسی یا استرس حین معاملات به شدت تحریک شود. این سیگنال‌ها می‌توانند خوب یا بد باشند. اما در هر صورت تجربه ما از عصب واگ و دستگاه عصبی روده‌ای شامل همان “احساس دل” می‌شود.  این امر ناشی از این است که دل و روده شما ممکن است در حین یک معامله باز از طرف مغز یا بدن سیگنال‌هایی مبنی بر خوب بودن یا وخیم بودن اوضاع دریافت کند. اغلب اوقات این سیگنال‌ها در سطح ناخودآگاه بدون جلب توجه عبور می‌کنند، اما می‌توانند آشکار شوند چرا که شما با دل و روده خود به طرز نامناسبی برخورد کرده‌اید (رژیم غذایی ناسالم یا غذای ناسالم و غیره).   در صورتی که سیستم شما به خوبی تنظیم شده باشد، “احساس دل” می‌تواند در مواقعی که خطری در راه است، به مثابه یک سیگنال هشدار باشد، یا مانند یک نورافکن موقعیت‌های خوب را پیش از اینکه از دست بروند نشان دهد.  آیا تاکنون موارد فوق را تجربه کرده‌اید؟ در این صورت می‌دانید که بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک چگونه می‌توانند بر عملکرد معاملاتی شما موثر باشند.   سخن پایانی  بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک از راه‌های بسیاری می‌توانند معامله‌گری را سخت (ویا ساده) کنند. بنابراین برای شما به عنوان یک معامله‌گر ضروری است که چگونگی تشخیص این قبیل پاسخ‌ها یا واکنش‌ها، و همینطور نحوه تغییر آن‌ها را بیاموزید و اینکه چگونه می‌توان از آن‌ها جهت بهبود تصمیمات معاملاتی و در نتیجه سودآوری بیشتر، استفاده کرد.  به نظرم اخیرا صنعت آموزش معامله‌گری و اساتید این حوزه به اهمیت این موضوع و تاثیر منفی یا مثبتی که بدن و مغز بر عملکرد معاملاتی دارند یا می‌توانند داشته باشند، پی برده‌اند.  همچنین به نظرم صنعت آموزش معامله‌گری باید یا بهتر است در راستای استفاده از این علوم به منظور تربیت معامله‌گران بهتر و کاهش خطاهای معاملاتی، تلاش و جدیت مضاعفی به خرج دهد.   حال نوبت شماست  آیا متوجه شدید که چگونه بدن و مغز می‌توانند بر ذهنیت و تصمیمات معاملاتی شما موثر باشند؟ آیا تا به حال مواردی از “احساس دل” را تجربه کرده‌اید؟ در مورد ترس از ضرر، حتی در مواقعی که معامله در سود است، چه نظری دارید؟پاسخ خود را در زیر مقاله قرار دهید تا سایر دوستانتان نیز از آنها بهره مند شوند.

 

اگر این موارد برای شما نیز اتفاق افتاده (برای خودم هزاران باراتفاق افتاده)، پس خیلی خوش آمدید به مقاله  “چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک روی معامله‌گری اثرگذار هستند”.در این مقاله، ابتدا به تعریف روانشناسی فیزیولوژیک می‌پردازم.

سپس درباره اینکه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک به چه طریقی معامله‌گری را مشکل می‌کنند و بر عملکرد روزانه شما تاثیر می‌گذارند صحبت می‌کنم.

در ادامه می‌پردازم به اینکه هر فردی خصوصیات مختلف بیولوژیکی یا روانشناسی-فیزیولوژیکی دارد که می‌توانند به شما در سودآوری بیشتر کمک کنند و اینکه چطور از این ویژگی‌ها به نفع خود استفاده کنید.

تا به حال اتفاق افتاده به قدری از انجام یک معامله عصبی شده باشید که اصلا از خیر آن گذشته و رهایش کرده باشید، اگر چه کاملا مطابق بر سیستم و برنامه معاملاتی که در دوره آموزش فارکس خود یادگرفته اید بوده است؟ یا اینکه از ضرر قبلی به اندازه‌ای عصبانی، آشفته و پریشان یا ناامید هستید که در موقعیت بعدی معامله‌ای انتقام‌جویانه انجام دهید؟از طرف دیگر، تاکنون “احساس درونی (احساس دل)” نسبت به اینکه معامله جاری با لمس حد ضرر بسته خواهد شد، یا اینکه احتمالا یک موقعیت خیلی خوب در حال شکل‌گیری است  و باید فورا به آن ورود کنید، را تجربه کرده‌اید؟  اگر این موارد برای شما نیز اتفاق افتاده (برای خودم هزاران باراتفاق افتاده)، پس خیلی خوش آمدید به مقاله  “چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک روی معامله‌گری اثرگذار هستند”.در این مقاله، ابتدا به تعریف روانشناسی فیزیولوژیک می‌پردازم.  سپس درباره اینکه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک به چه طریقی معامله‌گری را مشکل می‌کنند و بر عملکرد روزانه شما تاثیر می‌گذارند صحبت می‌کنم.  در ادامه می‌پردازم به اینکه هر فردی خصوصیات مختلف بیولوژیکی یا روانشناسی-فیزیولوژیکی دارد که می‌توانند به شما در سودآوری بیشتر کمک کنند و اینکه چطور از این ویژگی‌ها به نفع خود استفاده کنید.   منظور از روانشناسی فیزیولوژیک چیست؟ روانشناسی فیزیولوژیک شاخه‌ای از علوم عصب‌شناسی (علم مغز و دستگاه عصبی مرکزی) است که بیان می‌کند چگونه شرایط ذهنی و واکنش‌های بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی می‌توانند بر احوال، مهارت‌های شناختی، توانایی‌های تجزیه و تحلیل، ادراک، تصمیم‌گیری و ذهنیت شما تاثیرگذار باشند.  به بیانی ساده: حالت فعلی بدنی و مغزی شما بر توانایی‌های ذهنی شما موثر هستند، توانایی‌هایی که برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی و انجام معاملات سودآور حیاتی هستند.  اینطور در نظر بگیرید: بیولوژی اینکه چرا در معامله‌گری فارکس ضرر می‌کنید.  درک این موضوع بسیار ضروری است، به این خاطر که وقتی از مکانیزم‌های مختلف بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی و نحوه اثرگذاری آن‌ها بر توانایی‌های ذهنی خود آگاهی داشته باشید، می‌توانید با استفاده از روش‌هایی با اثرات منفی آن‌ها مقابله کنید و به این ترتیب در زمان معامله‌گری تصمیمات اشتباه نگیرید.  چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را مشکل می‌کنند.   داشتن خواب راحت و کامل  در ابتدا با یک موضوع ساده شروع می‌کنم که به وضعیت کنونی من هم ارتباط دارد. شب گذشته اوقات خیلی خوب و مفرحی با دوستانم داشتم و تا دیروقت بیدار بودم و باعث شد ۲ ساعت کمتر بخوابم.  خواب برای بدن و مغز شما بسیار اهمیت دارد، چرا که الف) اجازه می‌دهد مغز شما سم‌زدایی کند، استراحت داشته باشد و خود را پاکسازی کند و ب) اجازه می‌دهد همزمان با اینکه اندام‌های داخلی مشغول پاکسازی و آماده‌سازی برای روز کاری بعدی هستند، بدن شما استراحت کند.  آیا می‌دانستید پژوهشی که توسط دکتر واکر(Dr. Walker) در آزمایشگاه خواب و تصویربرداری عصبی بِرکلی انجام گرفته نشان می‌دهد افرادی که کمتر از معمول (۶ ساعت) خوابیده‌اند، ۸۱ درصد لغات با مفهوم منفی (مانند عصبانیت، ترس و ضرر) را که با آن‌ها مواجه شده بودند را به یاد آورده‌اند و تنها ۳۱ درصد واژگان با بار معنایی مثبت را به یاد داشتند.  تفسیر: خواب کمتر از میزان مورد نیاز باعث می‌شود مغز شما تمایل زیادی به افکار منفی نشان دهد.  حال که ذهن شما برای دیدن حوادث منفی بیشتر از اتفاقات مثبت آمادگی دارد، فکر می‌کنید می‌تواند بر عملکرد و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی شما موثر باشد؟  تا به حال اتفاق افتاده که در یک معامله موفق ناگهان نمودار قیمت در خلاف جهت شروع به حرکت کند و بلافاصله احساس “ترس و وحشت” کنید؟ این امر به دلیل بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک است که علیه شما عمل می‌کنند و معامله‌گری را دشوار می‌سازند. به همین علت است که از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه هراس داریم.  جهت اطلاع … کمبود خواب  بطور تصاعدی افزایش می‌یابد … لذا کمبود خواب در طول یک بازه زمانی طولانی به شدت بر شرایط و ظرفیت ذهنی موثر است.  نمودار و تصویر زیر نشان می‌دهند که چگونه کمبود خواب در طول زمان بر مغز و عملکرد شما تاثیرگذار هستند.  تصویر ۱: چگونه کمبود خواب منجر به افت عملکرد می‌شود   تصویر ۲ : مغز شما در شرایط خواب کم یا زیاد   ترس از ضرر کردن نمونه‌ای دیگر از اینکه چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را دشوار می‌کنند، ترس از ضرر کردن است.  “ترس” به حدی در ما نهادینه شده و ریشه کرده که سابقه آن به هزاران سال قبل و نیاکان ما برمی‌گردد، زمانی که بقا در گرو جنگ و مبارزه‌ برای غذا، جان‌پناه و امنیت بود و تلاش و کشمکشی سخت که یا به مرگ ختم می‌شد و یا با ادامه حیات همراه بود.   قانون از این قرار بود: “غذا بخور، غذا نشو.”  متاسفانه تجربیات اجداد ما در DNA ما وارد شده، به ویژه در DNA مغز و دستگاه عصبی. ۱۰٫۰۰۰ سال پیش، یک نفر از هر هشت نفر در راه محافظت از خانواده، جان خود را از دست می‌داد. این امر سبب شد در برابر “تهیدها” بیشتر احساس “ترس و وحشت” کنیم و لذا به نوعی “تمایل منفی” همراه با واکنش و پاسخ “جنگ، گریز یا میخکوب شدن” تبدیل شد.   خبر فوری: اگر چه در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم و احتمال فوت پیش از دوران کهنسالی ۱ به ۱۰۰ است، همچنان در قبال محرک‌هایی که تهدیدآمیز نیستند نیز واکنش‌های جنگ، گریز یا میخکوب شدن را نشان می‌دهیم. ترس از ضرر کردن از جمله چنین واکنش‌هایی است.  در واقع این گرایش به منفی‌نگری (ترس و وحشتی که اثری منفی بر حیات و بقای ما دارد) به حدی در ما قدرتمند است که فضای عصبی تشخیص منفی‌ها به اندازه ۵۰۰ درصد بیشتر از فضای شناسایی مثبت‌ها است!  فکر می‌کنید اگر به ازای هر ۶ محرکی که از بازار دریافت می‌کنید، ۵ مورد از آن‌ها منفی، تهدیدآمیز یا زیان‌آور تلقی شوند در مقایسه با حالتی که مثبت یا سودآور برداشت می‌شدند، چه تاثیری بر ذهنیت معامله‌گری شما می‌گذارد؟ فکر می‌کنید چه چیزی باعث می‌شود که برداشت شما از تغییر رفتار قیمت (پرایس اکشن) برخلاف منافع معامله شما عمل کند؟   تا به حال شده در طول یک روز، هفته یا ماه خیلی خوب عمل کنید و معاملات موفقی داشته باشید، اما ناگهان با یک ضرر تمام سودهای خود را از دست بدهید؟حال در میان تمام این معاملات که اکثر آن‌ها موفق بودند، کدام یک را بیشتر به یاد دارید؟ آن ضرر بزرگ یا معاملات موفق متوالی؟ من حدس می‌زنم که شما معامله‌ای را که با ضرر و زیان بزرگی همراه بوده را بیشتر  از دیگر معاملات به یاد می‌آورید.  این مثال دیگری است از اینکه چگونه تمایل به منفی‌نگری می‌تواند عملکرد معاملاتی شما را مختل کند و چه ارتباطی با فضای عصبی مغز دارد (اینکه نواحی مغز شما چطور سیم‌کشی شده‌اند).   آیا می‌دانستید بین ۵ تا ۷ ثانیه طول می‌کشد تا متوجه یک چیز مثبت در محیط اطراف خود شوید، در حالیکه درک و دریافت عوامل منفی یا تهدیدکننده کمتر از ۰٫۱ ثانیه زمان می‌برد؟ فکر می‌کنید واقعا این موضوع بر ذهنیت معاملاتی، ادراک و تصمیمات شما درباره اتفاقاتی که حول معامله باز شما رخ می‌دهد موثر است؟ امیدوارم اینطور باشد.  می‌توانم صدها مثال و نمونه دیگر در این زمینه بیان کنم، اما حال دیگر باید به وضوح بدانید که چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک ما می‌توانند معامله‌گری را سخت و دشوار کنند. ولی تمام این‌ها بطور مطلق منفی و بد نیستند، بلکه وجوه مثبت و خوبی هم دارند.   چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را ساده می‌کنند  علیرغم اینکه تعداد سلول‌های عصبی مخصوص شناسایی عوامل منفی در برابر سلول‌های مربوط به تشخیص عوامل مثبت ۵ برابر بیشتر هستند، اما هنوز یک ورق آس در زیر آستین بیولوژیکی و نورولوژیکی (عصب‌شناسی) خود دارید.  به عنوان مثال، مغز شما یک ویژگی فوق‌العاده به نام “نوروپلاستی” دارد، بدین معنی که مغز شما این قابلیت را دارد که مطابق تجربیات شما، محیط اطراف، آنچه بر آن تمرکز دارید و دیگر افکار ریز و درشتی که در ذهن شما جریان دارند، سیم‌کشی خود را تغییر دهد.   نوروپلاستی وابسته به تجربیات (EDN) قابلیت شکل‌گیری و سیم‌کشی عادات جدید داخل مغز از طریق دو عامل اصلی زیر است:  ۱) نورون‌هایی (سلول‌های عصبی) که با هم فعال می‌شوند، به هم وصل می‌شوند  ۲) حالات ذهنی مداوم، ویژگی‌های عصبی ماندگار پدید می‌آورند  معنی و مفهوم: شما می‌توانید اشتباهات، تصمیمات یا فرایند‌های فکری خود را که بر ذهنیت و عملکرد معاملاتی شما موثر هستند، از طریق فعال کردن نورون‌های جدیدی داخل مغز خود، اصلاح کنید (مانند تغییر دادن افکار، احساسات یا ذهنیتی که هر روزه تجربه می‌کنید).  تصور کنید که بر خطاهای ذهنی یا موانعی که هر روز در معاملات خود با آن‌ها مواجه می‌شوید، غلبه کرده‌اید.  تصور کنید که دیگر از ورود به معاملات، ضرر و زیان، یا معاملات موفقی که ناگهان تغییر جهت می‌دهند و خلاف میل شما پیش می‌روند، هراسی ندارید.  شما می‌توانید یاد بگیرید که این قبیل تجربیاتی که مانع از سودآوری شما می‌شوند را تغییر دهید.  نوروپلاستی نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک می‌توانند معامله‌گری را سهل و آسان کنند. همچنین شما مجهز به ابزار دیگری نیز هستید که می‌تواند معامله‌گری را ساده‌تر کند و از قبل با آن آشنایی دارید، چیزی که تحت عنوان “احساس دل” شناخته می‌شود.  اگرچه ممکن است عبارت “احساس دل” عامیانه و ضعیف به نظر برسد، اما ریشه علمی دارد.   آیا مغز دومی هم داریم؟  آیا می‌دانستید که دل و روده شما در مقایسه با پیام‌هایی که از مغز دریافت می‌کند، سیگنال‌های بیشتری برای مغز ارسال می‌کند؟  آیا می‌دانستید که شما یک سیستم عصبی کامل دارید که تعداد سلول‌های عصبی آن ۵ برابر بیشتر از سلول‌های عصبی ستون فقرات شماست؟   سیستم عصبی روده‌ای در طول روده‌ها قرار دارد که از مری شروع می‌شود و به مقعد ختم می‌شود.  این سیستم معمولا به عنوان “مغز دوم” شناخته می‌شود، چرا که الف) می‌تواند مستقل از مغز فعالیت کند و ب) از پیام‌رسان‌های عصبی مشابه پیام‌رسان‌های مغز استفاده می‌کند مانند دوپامین (یعنی تجربه احساس سرخوشی و پاداش) و سروتونین.  در حقیقت بیش از ۹۰ درصد سروتونین بدن در روده‌ها یافت می‌شود. سروتونین یک پیام‌رسان عصبی بسیار ضروری است، چرا که برای ایجاد احساس رضایت و خشنودی، تاثیر بر حافظه، یادگیری، حال و حوصله و خواب اهمیت زیادی دارد. حال می‌بینید چطور “دل و روده” می‌تواند بر عملکرد معاملاتی شما اثرگذار باشد؟  اینجاست که نقش عصب واگ پررنگ می‌شود.   عصب واگ  شما اعصاب جمجمه‌ای بسیاری داخل مغز خود دارید (در مجموع ۱۲ عصب) که دهمین آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این عصب به عنوان عصب واگ شناخته می‌شود که از مغز (پیاز مغز) تا معده امتداد دارد و در طول این مسیر بسیاری از اندام‌های اصلی بدن را عصب‌دار می‌کند.  این عصب طولانی‌ترین عصب ANS (دستگاه عصبی خودگردان) در سرتاسر بدن است و می‌تواند بر ضربان قلب، ریه‌ها، تعریق، حرکات عضلانی، هاضمه و غیره موثر باشد. عصب واگ اطلاعات حسی درباره شرایط اندام‌های بدن را به CNS (دستگاه عصبی مرکزی) منتقل می‌کند.  عصب واگ ممکن است در اثر واکنش‌های احساسی یا استرس حین معاملات به شدت تحریک شود. این سیگنال‌ها می‌توانند خوب یا بد باشند. اما در هر صورت تجربه ما از عصب واگ و دستگاه عصبی روده‌ای شامل همان “احساس دل” می‌شود.  این امر ناشی از این است که دل و روده شما ممکن است در حین یک معامله باز از طرف مغز یا بدن سیگنال‌هایی مبنی بر خوب بودن یا وخیم بودن اوضاع دریافت کند. اغلب اوقات این سیگنال‌ها در سطح ناخودآگاه بدون جلب توجه عبور می‌کنند، اما می‌توانند آشکار شوند چرا که شما با دل و روده خود به طرز نامناسبی برخورد کرده‌اید (رژیم غذایی ناسالم یا غذای ناسالم و غیره).   در صورتی که سیستم شما به خوبی تنظیم شده باشد، “احساس دل” می‌تواند در مواقعی که خطری در راه است، به مثابه یک سیگنال هشدار باشد، یا مانند یک نورافکن موقعیت‌های خوب را پیش از اینکه از دست بروند نشان دهد.  آیا تاکنون موارد فوق را تجربه کرده‌اید؟ در این صورت می‌دانید که بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک چگونه می‌توانند بر عملکرد معاملاتی شما موثر باشند.   سخن پایانی  بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک از راه‌های بسیاری می‌توانند معامله‌گری را سخت (ویا ساده) کنند. بنابراین برای شما به عنوان یک معامله‌گر ضروری است که چگونگی تشخیص این قبیل پاسخ‌ها یا واکنش‌ها، و همینطور نحوه تغییر آن‌ها را بیاموزید و اینکه چگونه می‌توان از آن‌ها جهت بهبود تصمیمات معاملاتی و در نتیجه سودآوری بیشتر، استفاده کرد.  به نظرم اخیرا صنعت آموزش معامله‌گری و اساتید این حوزه به اهمیت این موضوع و تاثیر منفی یا مثبتی که بدن و مغز بر عملکرد معاملاتی دارند یا می‌توانند داشته باشند، پی برده‌اند.  همچنین به نظرم صنعت آموزش معامله‌گری باید یا بهتر است در راستای استفاده از این علوم به منظور تربیت معامله‌گران بهتر و کاهش خطاهای معاملاتی، تلاش و جدیت مضاعفی به خرج دهد.   حال نوبت شماست  آیا متوجه شدید که چگونه بدن و مغز می‌توانند بر ذهنیت و تصمیمات معاملاتی شما موثر باشند؟ آیا تا به حال مواردی از “احساس دل” را تجربه کرده‌اید؟ در مورد ترس از ضرر، حتی در مواقعی که معامله در سود است، چه نظری دارید؟پاسخ خود را در زیر مقاله قرار دهید تا سایر دوستانتان نیز از آنها بهره مند شوند.

 

منظور از روانشناسی فیزیولوژیک چیست؟

روانشناسی فیزیولوژیک شاخه‌ای از علوم عصب‌شناسی (علم مغز و دستگاه عصبی مرکزی) است که بیان می‌کند چگونه شرایط ذهنی و واکنش‌های بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی می‌توانند بر احوال، مهارت‌های شناختی، توانایی‌های تجزیه و تحلیل، ادراک، تصمیم‌گیری و ذهنیت شما تاثیرگذار باشند.

به بیانی ساده: حالت فعلی بدنی و مغزی شما بر توانایی‌های ذهنی شما موثر هستند، توانایی‌هایی که برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی و انجام معاملات سودآور حیاتی هستند.

اینطور در نظر بگیرید: بیولوژی اینکه چرا در معامله‌گری فارکس ضرر می‌کنید.

درک این موضوع بسیار ضروری است، به این خاطر که وقتی از مکانیزم‌های مختلف بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی و نحوه اثرگذاری آن‌ها بر توانایی‌های ذهنی خود آگاهی داشته باشید، می‌توانید با استفاده از روش‌هایی با اثرات منفی آن‌ها مقابله کنید و به این ترتیب در زمان معامله‌گری تصمیمات اشتباه نگیرید.

چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را مشکل می‌کنند.

تا به حال اتفاق افتاده به قدری از انجام یک معامله عصبی شده باشید که اصلا از خیر آن گذشته و رهایش کرده باشید، اگر چه کاملا مطابق بر سیستم و برنامه معاملاتی که در دوره آموزش فارکس خود یادگرفته اید بوده است؟ یا اینکه از ضرر قبلی به اندازه‌ای عصبانی، آشفته و پریشان یا ناامید هستید که در موقعیت بعدی معامله‌ای انتقام‌جویانه انجام دهید؟از طرف دیگر، تاکنون “احساس درونی (احساس دل)” نسبت به اینکه معامله جاری با لمس حد ضرر بسته خواهد شد، یا اینکه احتمالا یک موقعیت خیلی خوب در حال شکل‌گیری است  و باید فورا به آن ورود کنید، را تجربه کرده‌اید؟  اگر این موارد برای شما نیز اتفاق افتاده (برای خودم هزاران باراتفاق افتاده)، پس خیلی خوش آمدید به مقاله  “چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک روی معامله‌گری اثرگذار هستند”.در این مقاله، ابتدا به تعریف روانشناسی فیزیولوژیک می‌پردازم.  سپس درباره اینکه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک به چه طریقی معامله‌گری را مشکل می‌کنند و بر عملکرد روزانه شما تاثیر می‌گذارند صحبت می‌کنم.  در ادامه می‌پردازم به اینکه هر فردی خصوصیات مختلف بیولوژیکی یا روانشناسی-فیزیولوژیکی دارد که می‌توانند به شما در سودآوری بیشتر کمک کنند و اینکه چطور از این ویژگی‌ها به نفع خود استفاده کنید.   منظور از روانشناسی فیزیولوژیک چیست؟ روانشناسی فیزیولوژیک شاخه‌ای از علوم عصب‌شناسی (علم مغز و دستگاه عصبی مرکزی) است که بیان می‌کند چگونه شرایط ذهنی و واکنش‌های بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی می‌توانند بر احوال، مهارت‌های شناختی، توانایی‌های تجزیه و تحلیل، ادراک، تصمیم‌گیری و ذهنیت شما تاثیرگذار باشند.  به بیانی ساده: حالت فعلی بدنی و مغزی شما بر توانایی‌های ذهنی شما موثر هستند، توانایی‌هایی که برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی و انجام معاملات سودآور حیاتی هستند.  اینطور در نظر بگیرید: بیولوژی اینکه چرا در معامله‌گری فارکس ضرر می‌کنید.  درک این موضوع بسیار ضروری است، به این خاطر که وقتی از مکانیزم‌های مختلف بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی و نحوه اثرگذاری آن‌ها بر توانایی‌های ذهنی خود آگاهی داشته باشید، می‌توانید با استفاده از روش‌هایی با اثرات منفی آن‌ها مقابله کنید و به این ترتیب در زمان معامله‌گری تصمیمات اشتباه نگیرید.  چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را مشکل می‌کنند.   داشتن خواب راحت و کامل  در ابتدا با یک موضوع ساده شروع می‌کنم که به وضعیت کنونی من هم ارتباط دارد. شب گذشته اوقات خیلی خوب و مفرحی با دوستانم داشتم و تا دیروقت بیدار بودم و باعث شد ۲ ساعت کمتر بخوابم.  خواب برای بدن و مغز شما بسیار اهمیت دارد، چرا که الف) اجازه می‌دهد مغز شما سم‌زدایی کند، استراحت داشته باشد و خود را پاکسازی کند و ب) اجازه می‌دهد همزمان با اینکه اندام‌های داخلی مشغول پاکسازی و آماده‌سازی برای روز کاری بعدی هستند، بدن شما استراحت کند.  آیا می‌دانستید پژوهشی که توسط دکتر واکر(Dr. Walker) در آزمایشگاه خواب و تصویربرداری عصبی بِرکلی انجام گرفته نشان می‌دهد افرادی که کمتر از معمول (۶ ساعت) خوابیده‌اند، ۸۱ درصد لغات با مفهوم منفی (مانند عصبانیت، ترس و ضرر) را که با آن‌ها مواجه شده بودند را به یاد آورده‌اند و تنها ۳۱ درصد واژگان با بار معنایی مثبت را به یاد داشتند.  تفسیر: خواب کمتر از میزان مورد نیاز باعث می‌شود مغز شما تمایل زیادی به افکار منفی نشان دهد.  حال که ذهن شما برای دیدن حوادث منفی بیشتر از اتفاقات مثبت آمادگی دارد، فکر می‌کنید می‌تواند بر عملکرد و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی شما موثر باشد؟  تا به حال اتفاق افتاده که در یک معامله موفق ناگهان نمودار قیمت در خلاف جهت شروع به حرکت کند و بلافاصله احساس “ترس و وحشت” کنید؟ این امر به دلیل بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک است که علیه شما عمل می‌کنند و معامله‌گری را دشوار می‌سازند. به همین علت است که از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه هراس داریم.  جهت اطلاع … کمبود خواب  بطور تصاعدی افزایش می‌یابد … لذا کمبود خواب در طول یک بازه زمانی طولانی به شدت بر شرایط و ظرفیت ذهنی موثر است.  نمودار و تصویر زیر نشان می‌دهند که چگونه کمبود خواب در طول زمان بر مغز و عملکرد شما تاثیرگذار هستند.  تصویر ۱: چگونه کمبود خواب منجر به افت عملکرد می‌شود   تصویر ۲ : مغز شما در شرایط خواب کم یا زیاد   ترس از ضرر کردن نمونه‌ای دیگر از اینکه چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را دشوار می‌کنند، ترس از ضرر کردن است.  “ترس” به حدی در ما نهادینه شده و ریشه کرده که سابقه آن به هزاران سال قبل و نیاکان ما برمی‌گردد، زمانی که بقا در گرو جنگ و مبارزه‌ برای غذا، جان‌پناه و امنیت بود و تلاش و کشمکشی سخت که یا به مرگ ختم می‌شد و یا با ادامه حیات همراه بود.   قانون از این قرار بود: “غذا بخور، غذا نشو.”  متاسفانه تجربیات اجداد ما در DNA ما وارد شده، به ویژه در DNA مغز و دستگاه عصبی. ۱۰٫۰۰۰ سال پیش، یک نفر از هر هشت نفر در راه محافظت از خانواده، جان خود را از دست می‌داد. این امر سبب شد در برابر “تهیدها” بیشتر احساس “ترس و وحشت” کنیم و لذا به نوعی “تمایل منفی” همراه با واکنش و پاسخ “جنگ، گریز یا میخکوب شدن” تبدیل شد.   خبر فوری: اگر چه در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم و احتمال فوت پیش از دوران کهنسالی ۱ به ۱۰۰ است، همچنان در قبال محرک‌هایی که تهدیدآمیز نیستند نیز واکنش‌های جنگ، گریز یا میخکوب شدن را نشان می‌دهیم. ترس از ضرر کردن از جمله چنین واکنش‌هایی است.  در واقع این گرایش به منفی‌نگری (ترس و وحشتی که اثری منفی بر حیات و بقای ما دارد) به حدی در ما قدرتمند است که فضای عصبی تشخیص منفی‌ها به اندازه ۵۰۰ درصد بیشتر از فضای شناسایی مثبت‌ها است!  فکر می‌کنید اگر به ازای هر ۶ محرکی که از بازار دریافت می‌کنید، ۵ مورد از آن‌ها منفی، تهدیدآمیز یا زیان‌آور تلقی شوند در مقایسه با حالتی که مثبت یا سودآور برداشت می‌شدند، چه تاثیری بر ذهنیت معامله‌گری شما می‌گذارد؟ فکر می‌کنید چه چیزی باعث می‌شود که برداشت شما از تغییر رفتار قیمت (پرایس اکشن) برخلاف منافع معامله شما عمل کند؟   تا به حال شده در طول یک روز، هفته یا ماه خیلی خوب عمل کنید و معاملات موفقی داشته باشید، اما ناگهان با یک ضرر تمام سودهای خود را از دست بدهید؟حال در میان تمام این معاملات که اکثر آن‌ها موفق بودند، کدام یک را بیشتر به یاد دارید؟ آن ضرر بزرگ یا معاملات موفق متوالی؟ من حدس می‌زنم که شما معامله‌ای را که با ضرر و زیان بزرگی همراه بوده را بیشتر  از دیگر معاملات به یاد می‌آورید.  این مثال دیگری است از اینکه چگونه تمایل به منفی‌نگری می‌تواند عملکرد معاملاتی شما را مختل کند و چه ارتباطی با فضای عصبی مغز دارد (اینکه نواحی مغز شما چطور سیم‌کشی شده‌اند).   آیا می‌دانستید بین ۵ تا ۷ ثانیه طول می‌کشد تا متوجه یک چیز مثبت در محیط اطراف خود شوید، در حالیکه درک و دریافت عوامل منفی یا تهدیدکننده کمتر از ۰٫۱ ثانیه زمان می‌برد؟ فکر می‌کنید واقعا این موضوع بر ذهنیت معاملاتی، ادراک و تصمیمات شما درباره اتفاقاتی که حول معامله باز شما رخ می‌دهد موثر است؟ امیدوارم اینطور باشد.  می‌توانم صدها مثال و نمونه دیگر در این زمینه بیان کنم، اما حال دیگر باید به وضوح بدانید که چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک ما می‌توانند معامله‌گری را سخت و دشوار کنند. ولی تمام این‌ها بطور مطلق منفی و بد نیستند، بلکه وجوه مثبت و خوبی هم دارند.   چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را ساده می‌کنند  علیرغم اینکه تعداد سلول‌های عصبی مخصوص شناسایی عوامل منفی در برابر سلول‌های مربوط به تشخیص عوامل مثبت ۵ برابر بیشتر هستند، اما هنوز یک ورق آس در زیر آستین بیولوژیکی و نورولوژیکی (عصب‌شناسی) خود دارید.  به عنوان مثال، مغز شما یک ویژگی فوق‌العاده به نام “نوروپلاستی” دارد، بدین معنی که مغز شما این قابلیت را دارد که مطابق تجربیات شما، محیط اطراف، آنچه بر آن تمرکز دارید و دیگر افکار ریز و درشتی که در ذهن شما جریان دارند، سیم‌کشی خود را تغییر دهد.   نوروپلاستی وابسته به تجربیات (EDN) قابلیت شکل‌گیری و سیم‌کشی عادات جدید داخل مغز از طریق دو عامل اصلی زیر است:  ۱) نورون‌هایی (سلول‌های عصبی) که با هم فعال می‌شوند، به هم وصل می‌شوند  ۲) حالات ذهنی مداوم، ویژگی‌های عصبی ماندگار پدید می‌آورند  معنی و مفهوم: شما می‌توانید اشتباهات، تصمیمات یا فرایند‌های فکری خود را که بر ذهنیت و عملکرد معاملاتی شما موثر هستند، از طریق فعال کردن نورون‌های جدیدی داخل مغز خود، اصلاح کنید (مانند تغییر دادن افکار، احساسات یا ذهنیتی که هر روزه تجربه می‌کنید).  تصور کنید که بر خطاهای ذهنی یا موانعی که هر روز در معاملات خود با آن‌ها مواجه می‌شوید، غلبه کرده‌اید.  تصور کنید که دیگر از ورود به معاملات، ضرر و زیان، یا معاملات موفقی که ناگهان تغییر جهت می‌دهند و خلاف میل شما پیش می‌روند، هراسی ندارید.  شما می‌توانید یاد بگیرید که این قبیل تجربیاتی که مانع از سودآوری شما می‌شوند را تغییر دهید.  نوروپلاستی نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک می‌توانند معامله‌گری را سهل و آسان کنند. همچنین شما مجهز به ابزار دیگری نیز هستید که می‌تواند معامله‌گری را ساده‌تر کند و از قبل با آن آشنایی دارید، چیزی که تحت عنوان “احساس دل” شناخته می‌شود.  اگرچه ممکن است عبارت “احساس دل” عامیانه و ضعیف به نظر برسد، اما ریشه علمی دارد.   آیا مغز دومی هم داریم؟  آیا می‌دانستید که دل و روده شما در مقایسه با پیام‌هایی که از مغز دریافت می‌کند، سیگنال‌های بیشتری برای مغز ارسال می‌کند؟  آیا می‌دانستید که شما یک سیستم عصبی کامل دارید که تعداد سلول‌های عصبی آن ۵ برابر بیشتر از سلول‌های عصبی ستون فقرات شماست؟   سیستم عصبی روده‌ای در طول روده‌ها قرار دارد که از مری شروع می‌شود و به مقعد ختم می‌شود.  این سیستم معمولا به عنوان “مغز دوم” شناخته می‌شود، چرا که الف) می‌تواند مستقل از مغز فعالیت کند و ب) از پیام‌رسان‌های عصبی مشابه پیام‌رسان‌های مغز استفاده می‌کند مانند دوپامین (یعنی تجربه احساس سرخوشی و پاداش) و سروتونین.  در حقیقت بیش از ۹۰ درصد سروتونین بدن در روده‌ها یافت می‌شود. سروتونین یک پیام‌رسان عصبی بسیار ضروری است، چرا که برای ایجاد احساس رضایت و خشنودی، تاثیر بر حافظه، یادگیری، حال و حوصله و خواب اهمیت زیادی دارد. حال می‌بینید چطور “دل و روده” می‌تواند بر عملکرد معاملاتی شما اثرگذار باشد؟  اینجاست که نقش عصب واگ پررنگ می‌شود.   عصب واگ  شما اعصاب جمجمه‌ای بسیاری داخل مغز خود دارید (در مجموع ۱۲ عصب) که دهمین آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این عصب به عنوان عصب واگ شناخته می‌شود که از مغز (پیاز مغز) تا معده امتداد دارد و در طول این مسیر بسیاری از اندام‌های اصلی بدن را عصب‌دار می‌کند.  این عصب طولانی‌ترین عصب ANS (دستگاه عصبی خودگردان) در سرتاسر بدن است و می‌تواند بر ضربان قلب، ریه‌ها، تعریق، حرکات عضلانی، هاضمه و غیره موثر باشد. عصب واگ اطلاعات حسی درباره شرایط اندام‌های بدن را به CNS (دستگاه عصبی مرکزی) منتقل می‌کند.  عصب واگ ممکن است در اثر واکنش‌های احساسی یا استرس حین معاملات به شدت تحریک شود. این سیگنال‌ها می‌توانند خوب یا بد باشند. اما در هر صورت تجربه ما از عصب واگ و دستگاه عصبی روده‌ای شامل همان “احساس دل” می‌شود.  این امر ناشی از این است که دل و روده شما ممکن است در حین یک معامله باز از طرف مغز یا بدن سیگنال‌هایی مبنی بر خوب بودن یا وخیم بودن اوضاع دریافت کند. اغلب اوقات این سیگنال‌ها در سطح ناخودآگاه بدون جلب توجه عبور می‌کنند، اما می‌توانند آشکار شوند چرا که شما با دل و روده خود به طرز نامناسبی برخورد کرده‌اید (رژیم غذایی ناسالم یا غذای ناسالم و غیره).   در صورتی که سیستم شما به خوبی تنظیم شده باشد، “احساس دل” می‌تواند در مواقعی که خطری در راه است، به مثابه یک سیگنال هشدار باشد، یا مانند یک نورافکن موقعیت‌های خوب را پیش از اینکه از دست بروند نشان دهد.  آیا تاکنون موارد فوق را تجربه کرده‌اید؟ در این صورت می‌دانید که بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک چگونه می‌توانند بر عملکرد معاملاتی شما موثر باشند.   سخن پایانی  بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک از راه‌های بسیاری می‌توانند معامله‌گری را سخت (ویا ساده) کنند. بنابراین برای شما به عنوان یک معامله‌گر ضروری است که چگونگی تشخیص این قبیل پاسخ‌ها یا واکنش‌ها، و همینطور نحوه تغییر آن‌ها را بیاموزید و اینکه چگونه می‌توان از آن‌ها جهت بهبود تصمیمات معاملاتی و در نتیجه سودآوری بیشتر، استفاده کرد.  به نظرم اخیرا صنعت آموزش معامله‌گری و اساتید این حوزه به اهمیت این موضوع و تاثیر منفی یا مثبتی که بدن و مغز بر عملکرد معاملاتی دارند یا می‌توانند داشته باشند، پی برده‌اند.  همچنین به نظرم صنعت آموزش معامله‌گری باید یا بهتر است در راستای استفاده از این علوم به منظور تربیت معامله‌گران بهتر و کاهش خطاهای معاملاتی، تلاش و جدیت مضاعفی به خرج دهد.   حال نوبت شماست  آیا متوجه شدید که چگونه بدن و مغز می‌توانند بر ذهنیت و تصمیمات معاملاتی شما موثر باشند؟ آیا تا به حال مواردی از “احساس دل” را تجربه کرده‌اید؟ در مورد ترس از ضرر، حتی در مواقعی که معامله در سود است، چه نظری دارید؟پاسخ خود را در زیر مقاله قرار دهید تا سایر دوستانتان نیز از آنها بهره مند شوند.

 

داشتن خواب راحت و کامل

در ابتدا با یک موضوع ساده شروع می‌کنم که به وضعیت کنونی من هم ارتباط دارد. شب گذشته اوقات خیلی خوب و مفرحی با دوستانم داشتم و تا دیروقت بیدار بودم و باعث شد ۲ ساعت کمتر بخوابم.

خواب برای بدن و مغز شما بسیار اهمیت دارد، چرا که الف) اجازه می‌دهد مغز شما سم‌زدایی کند، استراحت داشته باشد و خود را پاکسازی کند و ب) اجازه می‌دهد همزمان با اینکه اندام‌های داخلی مشغول پاکسازی و آماده‌سازی برای روز کاری بعدی هستند، بدن شما استراحت کند.

آیا می‌دانستید پژوهشی که توسط دکتر واکر(Dr. Walker) در آزمایشگاه خواب و تصویربرداری عصبی بِرکلی انجام گرفته نشان می‌دهد افرادی که کمتر از معمول (۶ ساعت) خوابیده‌اند، ۸۱ درصد لغات با مفهوم منفی (مانند عصبانیت، ترس و ضرر) را که با آن‌ها مواجه شده بودند را به یاد آورده‌اند و تنها ۳۱ درصد واژگان با بار معنایی مثبت را به یاد داشتند.

تفسیر: خواب کمتر از میزان مورد نیاز باعث می‌شود مغز شما تمایل زیادی به افکار منفی نشان دهد.

حال که ذهن شما برای دیدن حوادث منفی بیشتر از اتفاقات مثبت آمادگی دارد، فکر می‌کنید می‌تواند بر عملکرد و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی شما موثر باشد؟

تا به حال اتفاق افتاده که در یک معامله موفق ناگهان نمودار قیمت در خلاف جهت شروع به حرکت کند و بلافاصله احساس “ترس و وحشت” کنید؟ این امر به دلیل بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک است که علیه شما عمل می‌کنند و معامله‌گری را دشوار می‌سازند. به همین علت است که از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه هراس داریم.

جهت اطلاع … کمبود خواب  بطور تصاعدی افزایش می‌یابد … لذا کمبود خواب در طول یک بازه زمانی طولانی به شدت بر شرایط و ظرفیت ذهنی موثر است.

نمودار و تصویر زیر نشان می‌دهند که چگونه کمبود خواب در طول زمان بر مغز و عملکرد شما تاثیرگذار هستند.

تصویر ۱: چگونه کمبود خواب منجر به افت عملکرد می‌شود

تا به حال اتفاق افتاده به قدری از انجام یک معامله عصبی شده باشید که اصلا از خیر آن گذشته و رهایش کرده باشید، اگر چه کاملا مطابق بر سیستم و برنامه معاملاتی که در دوره آموزش فارکس خود یادگرفته اید بوده است؟ یا اینکه از ضرر قبلی به اندازه‌ای عصبانی، آشفته و پریشان یا ناامید هستید که در موقعیت بعدی معامله‌ای انتقام‌جویانه انجام دهید؟از طرف دیگر، تاکنون “احساس درونی (احساس دل)” نسبت به اینکه معامله جاری با لمس حد ضرر بسته خواهد شد، یا اینکه احتمالا یک موقعیت خیلی خوب در حال شکل‌گیری است  و باید فورا به آن ورود کنید، را تجربه کرده‌اید؟  اگر این موارد برای شما نیز اتفاق افتاده (برای خودم هزاران باراتفاق افتاده)، پس خیلی خوش آمدید به مقاله  “چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک روی معامله‌گری اثرگذار هستند”.در این مقاله، ابتدا به تعریف روانشناسی فیزیولوژیک می‌پردازم.  سپس درباره اینکه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک به چه طریقی معامله‌گری را مشکل می‌کنند و بر عملکرد روزانه شما تاثیر می‌گذارند صحبت می‌کنم.  در ادامه می‌پردازم به اینکه هر فردی خصوصیات مختلف بیولوژیکی یا روانشناسی-فیزیولوژیکی دارد که می‌توانند به شما در سودآوری بیشتر کمک کنند و اینکه چطور از این ویژگی‌ها به نفع خود استفاده کنید.   منظور از روانشناسی فیزیولوژیک چیست؟ روانشناسی فیزیولوژیک شاخه‌ای از علوم عصب‌شناسی (علم مغز و دستگاه عصبی مرکزی) است که بیان می‌کند چگونه شرایط ذهنی و واکنش‌های بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی می‌توانند بر احوال، مهارت‌های شناختی، توانایی‌های تجزیه و تحلیل، ادراک، تصمیم‌گیری و ذهنیت شما تاثیرگذار باشند.  به بیانی ساده: حالت فعلی بدنی و مغزی شما بر توانایی‌های ذهنی شما موثر هستند، توانایی‌هایی که برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی و انجام معاملات سودآور حیاتی هستند.  اینطور در نظر بگیرید: بیولوژی اینکه چرا در معامله‌گری فارکس ضرر می‌کنید.  درک این موضوع بسیار ضروری است، به این خاطر که وقتی از مکانیزم‌های مختلف بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی و نحوه اثرگذاری آن‌ها بر توانایی‌های ذهنی خود آگاهی داشته باشید، می‌توانید با استفاده از روش‌هایی با اثرات منفی آن‌ها مقابله کنید و به این ترتیب در زمان معامله‌گری تصمیمات اشتباه نگیرید.  چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را مشکل می‌کنند.   داشتن خواب راحت و کامل  در ابتدا با یک موضوع ساده شروع می‌کنم که به وضعیت کنونی من هم ارتباط دارد. شب گذشته اوقات خیلی خوب و مفرحی با دوستانم داشتم و تا دیروقت بیدار بودم و باعث شد ۲ ساعت کمتر بخوابم.  خواب برای بدن و مغز شما بسیار اهمیت دارد، چرا که الف) اجازه می‌دهد مغز شما سم‌زدایی کند، استراحت داشته باشد و خود را پاکسازی کند و ب) اجازه می‌دهد همزمان با اینکه اندام‌های داخلی مشغول پاکسازی و آماده‌سازی برای روز کاری بعدی هستند، بدن شما استراحت کند.  آیا می‌دانستید پژوهشی که توسط دکتر واکر(Dr. Walker) در آزمایشگاه خواب و تصویربرداری عصبی بِرکلی انجام گرفته نشان می‌دهد افرادی که کمتر از معمول (۶ ساعت) خوابیده‌اند، ۸۱ درصد لغات با مفهوم منفی (مانند عصبانیت، ترس و ضرر) را که با آن‌ها مواجه شده بودند را به یاد آورده‌اند و تنها ۳۱ درصد واژگان با بار معنایی مثبت را به یاد داشتند.  تفسیر: خواب کمتر از میزان مورد نیاز باعث می‌شود مغز شما تمایل زیادی به افکار منفی نشان دهد.  حال که ذهن شما برای دیدن حوادث منفی بیشتر از اتفاقات مثبت آمادگی دارد، فکر می‌کنید می‌تواند بر عملکرد و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی شما موثر باشد؟  تا به حال اتفاق افتاده که در یک معامله موفق ناگهان نمودار قیمت در خلاف جهت شروع به حرکت کند و بلافاصله احساس “ترس و وحشت” کنید؟ این امر به دلیل بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک است که علیه شما عمل می‌کنند و معامله‌گری را دشوار می‌سازند. به همین علت است که از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه هراس داریم.  جهت اطلاع … کمبود خواب  بطور تصاعدی افزایش می‌یابد … لذا کمبود خواب در طول یک بازه زمانی طولانی به شدت بر شرایط و ظرفیت ذهنی موثر است.  نمودار و تصویر زیر نشان می‌دهند که چگونه کمبود خواب در طول زمان بر مغز و عملکرد شما تاثیرگذار هستند.  تصویر ۱: چگونه کمبود خواب منجر به افت عملکرد می‌شود   تصویر ۲ : مغز شما در شرایط خواب کم یا زیاد   ترس از ضرر کردن نمونه‌ای دیگر از اینکه چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را دشوار می‌کنند، ترس از ضرر کردن است.  “ترس” به حدی در ما نهادینه شده و ریشه کرده که سابقه آن به هزاران سال قبل و نیاکان ما برمی‌گردد، زمانی که بقا در گرو جنگ و مبارزه‌ برای غذا، جان‌پناه و امنیت بود و تلاش و کشمکشی سخت که یا به مرگ ختم می‌شد و یا با ادامه حیات همراه بود.   قانون از این قرار بود: “غذا بخور، غذا نشو.”  متاسفانه تجربیات اجداد ما در DNA ما وارد شده، به ویژه در DNA مغز و دستگاه عصبی. ۱۰٫۰۰۰ سال پیش، یک نفر از هر هشت نفر در راه محافظت از خانواده، جان خود را از دست می‌داد. این امر سبب شد در برابر “تهیدها” بیشتر احساس “ترس و وحشت” کنیم و لذا به نوعی “تمایل منفی” همراه با واکنش و پاسخ “جنگ، گریز یا میخکوب شدن” تبدیل شد.   خبر فوری: اگر چه در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم و احتمال فوت پیش از دوران کهنسالی ۱ به ۱۰۰ است، همچنان در قبال محرک‌هایی که تهدیدآمیز نیستند نیز واکنش‌های جنگ، گریز یا میخکوب شدن را نشان می‌دهیم. ترس از ضرر کردن از جمله چنین واکنش‌هایی است.  در واقع این گرایش به منفی‌نگری (ترس و وحشتی که اثری منفی بر حیات و بقای ما دارد) به حدی در ما قدرتمند است که فضای عصبی تشخیص منفی‌ها به اندازه ۵۰۰ درصد بیشتر از فضای شناسایی مثبت‌ها است!  فکر می‌کنید اگر به ازای هر ۶ محرکی که از بازار دریافت می‌کنید، ۵ مورد از آن‌ها منفی، تهدیدآمیز یا زیان‌آور تلقی شوند در مقایسه با حالتی که مثبت یا سودآور برداشت می‌شدند، چه تاثیری بر ذهنیت معامله‌گری شما می‌گذارد؟ فکر می‌کنید چه چیزی باعث می‌شود که برداشت شما از تغییر رفتار قیمت (پرایس اکشن) برخلاف منافع معامله شما عمل کند؟   تا به حال شده در طول یک روز، هفته یا ماه خیلی خوب عمل کنید و معاملات موفقی داشته باشید، اما ناگهان با یک ضرر تمام سودهای خود را از دست بدهید؟حال در میان تمام این معاملات که اکثر آن‌ها موفق بودند، کدام یک را بیشتر به یاد دارید؟ آن ضرر بزرگ یا معاملات موفق متوالی؟ من حدس می‌زنم که شما معامله‌ای را که با ضرر و زیان بزرگی همراه بوده را بیشتر  از دیگر معاملات به یاد می‌آورید.  این مثال دیگری است از اینکه چگونه تمایل به منفی‌نگری می‌تواند عملکرد معاملاتی شما را مختل کند و چه ارتباطی با فضای عصبی مغز دارد (اینکه نواحی مغز شما چطور سیم‌کشی شده‌اند).   آیا می‌دانستید بین ۵ تا ۷ ثانیه طول می‌کشد تا متوجه یک چیز مثبت در محیط اطراف خود شوید، در حالیکه درک و دریافت عوامل منفی یا تهدیدکننده کمتر از ۰٫۱ ثانیه زمان می‌برد؟ فکر می‌کنید واقعا این موضوع بر ذهنیت معاملاتی، ادراک و تصمیمات شما درباره اتفاقاتی که حول معامله باز شما رخ می‌دهد موثر است؟ امیدوارم اینطور باشد.  می‌توانم صدها مثال و نمونه دیگر در این زمینه بیان کنم، اما حال دیگر باید به وضوح بدانید که چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک ما می‌توانند معامله‌گری را سخت و دشوار کنند. ولی تمام این‌ها بطور مطلق منفی و بد نیستند، بلکه وجوه مثبت و خوبی هم دارند.   چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را ساده می‌کنند  علیرغم اینکه تعداد سلول‌های عصبی مخصوص شناسایی عوامل منفی در برابر سلول‌های مربوط به تشخیص عوامل مثبت ۵ برابر بیشتر هستند، اما هنوز یک ورق آس در زیر آستین بیولوژیکی و نورولوژیکی (عصب‌شناسی) خود دارید.  به عنوان مثال، مغز شما یک ویژگی فوق‌العاده به نام “نوروپلاستی” دارد، بدین معنی که مغز شما این قابلیت را دارد که مطابق تجربیات شما، محیط اطراف، آنچه بر آن تمرکز دارید و دیگر افکار ریز و درشتی که در ذهن شما جریان دارند، سیم‌کشی خود را تغییر دهد.   نوروپلاستی وابسته به تجربیات (EDN) قابلیت شکل‌گیری و سیم‌کشی عادات جدید داخل مغز از طریق دو عامل اصلی زیر است:  ۱) نورون‌هایی (سلول‌های عصبی) که با هم فعال می‌شوند، به هم وصل می‌شوند  ۲) حالات ذهنی مداوم، ویژگی‌های عصبی ماندگار پدید می‌آورند  معنی و مفهوم: شما می‌توانید اشتباهات، تصمیمات یا فرایند‌های فکری خود را که بر ذهنیت و عملکرد معاملاتی شما موثر هستند، از طریق فعال کردن نورون‌های جدیدی داخل مغز خود، اصلاح کنید (مانند تغییر دادن افکار، احساسات یا ذهنیتی که هر روزه تجربه می‌کنید).  تصور کنید که بر خطاهای ذهنی یا موانعی که هر روز در معاملات خود با آن‌ها مواجه می‌شوید، غلبه کرده‌اید.  تصور کنید که دیگر از ورود به معاملات، ضرر و زیان، یا معاملات موفقی که ناگهان تغییر جهت می‌دهند و خلاف میل شما پیش می‌روند، هراسی ندارید.  شما می‌توانید یاد بگیرید که این قبیل تجربیاتی که مانع از سودآوری شما می‌شوند را تغییر دهید.  نوروپلاستی نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک می‌توانند معامله‌گری را سهل و آسان کنند. همچنین شما مجهز به ابزار دیگری نیز هستید که می‌تواند معامله‌گری را ساده‌تر کند و از قبل با آن آشنایی دارید، چیزی که تحت عنوان “احساس دل” شناخته می‌شود.  اگرچه ممکن است عبارت “احساس دل” عامیانه و ضعیف به نظر برسد، اما ریشه علمی دارد.   آیا مغز دومی هم داریم؟  آیا می‌دانستید که دل و روده شما در مقایسه با پیام‌هایی که از مغز دریافت می‌کند، سیگنال‌های بیشتری برای مغز ارسال می‌کند؟  آیا می‌دانستید که شما یک سیستم عصبی کامل دارید که تعداد سلول‌های عصبی آن ۵ برابر بیشتر از سلول‌های عصبی ستون فقرات شماست؟   سیستم عصبی روده‌ای در طول روده‌ها قرار دارد که از مری شروع می‌شود و به مقعد ختم می‌شود.  این سیستم معمولا به عنوان “مغز دوم” شناخته می‌شود، چرا که الف) می‌تواند مستقل از مغز فعالیت کند و ب) از پیام‌رسان‌های عصبی مشابه پیام‌رسان‌های مغز استفاده می‌کند مانند دوپامین (یعنی تجربه احساس سرخوشی و پاداش) و سروتونین.  در حقیقت بیش از ۹۰ درصد سروتونین بدن در روده‌ها یافت می‌شود. سروتونین یک پیام‌رسان عصبی بسیار ضروری است، چرا که برای ایجاد احساس رضایت و خشنودی، تاثیر بر حافظه، یادگیری، حال و حوصله و خواب اهمیت زیادی دارد. حال می‌بینید چطور “دل و روده” می‌تواند بر عملکرد معاملاتی شما اثرگذار باشد؟  اینجاست که نقش عصب واگ پررنگ می‌شود.   عصب واگ  شما اعصاب جمجمه‌ای بسیاری داخل مغز خود دارید (در مجموع ۱۲ عصب) که دهمین آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این عصب به عنوان عصب واگ شناخته می‌شود که از مغز (پیاز مغز) تا معده امتداد دارد و در طول این مسیر بسیاری از اندام‌های اصلی بدن را عصب‌دار می‌کند.  این عصب طولانی‌ترین عصب ANS (دستگاه عصبی خودگردان) در سرتاسر بدن است و می‌تواند بر ضربان قلب، ریه‌ها، تعریق، حرکات عضلانی، هاضمه و غیره موثر باشد. عصب واگ اطلاعات حسی درباره شرایط اندام‌های بدن را به CNS (دستگاه عصبی مرکزی) منتقل می‌کند.  عصب واگ ممکن است در اثر واکنش‌های احساسی یا استرس حین معاملات به شدت تحریک شود. این سیگنال‌ها می‌توانند خوب یا بد باشند. اما در هر صورت تجربه ما از عصب واگ و دستگاه عصبی روده‌ای شامل همان “احساس دل” می‌شود.  این امر ناشی از این است که دل و روده شما ممکن است در حین یک معامله باز از طرف مغز یا بدن سیگنال‌هایی مبنی بر خوب بودن یا وخیم بودن اوضاع دریافت کند. اغلب اوقات این سیگنال‌ها در سطح ناخودآگاه بدون جلب توجه عبور می‌کنند، اما می‌توانند آشکار شوند چرا که شما با دل و روده خود به طرز نامناسبی برخورد کرده‌اید (رژیم غذایی ناسالم یا غذای ناسالم و غیره).   در صورتی که سیستم شما به خوبی تنظیم شده باشد، “احساس دل” می‌تواند در مواقعی که خطری در راه است، به مثابه یک سیگنال هشدار باشد، یا مانند یک نورافکن موقعیت‌های خوب را پیش از اینکه از دست بروند نشان دهد.  آیا تاکنون موارد فوق را تجربه کرده‌اید؟ در این صورت می‌دانید که بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک چگونه می‌توانند بر عملکرد معاملاتی شما موثر باشند.   سخن پایانی  بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک از راه‌های بسیاری می‌توانند معامله‌گری را سخت (ویا ساده) کنند. بنابراین برای شما به عنوان یک معامله‌گر ضروری است که چگونگی تشخیص این قبیل پاسخ‌ها یا واکنش‌ها، و همینطور نحوه تغییر آن‌ها را بیاموزید و اینکه چگونه می‌توان از آن‌ها جهت بهبود تصمیمات معاملاتی و در نتیجه سودآوری بیشتر، استفاده کرد.  به نظرم اخیرا صنعت آموزش معامله‌گری و اساتید این حوزه به اهمیت این موضوع و تاثیر منفی یا مثبتی که بدن و مغز بر عملکرد معاملاتی دارند یا می‌توانند داشته باشند، پی برده‌اند.  همچنین به نظرم صنعت آموزش معامله‌گری باید یا بهتر است در راستای استفاده از این علوم به منظور تربیت معامله‌گران بهتر و کاهش خطاهای معاملاتی، تلاش و جدیت مضاعفی به خرج دهد.   حال نوبت شماست  آیا متوجه شدید که چگونه بدن و مغز می‌توانند بر ذهنیت و تصمیمات معاملاتی شما موثر باشند؟ آیا تا به حال مواردی از “احساس دل” را تجربه کرده‌اید؟ در مورد ترس از ضرر، حتی در مواقعی که معامله در سود است، چه نظری دارید؟پاسخ خود را در زیر مقاله قرار دهید تا سایر دوستانتان نیز از آنها بهره مند شوند.

 

تصویر ۲ : مغز شما در شرایط خواب کم یا زیاد

تا به حال اتفاق افتاده به قدری از انجام یک معامله عصبی شده باشید که اصلا از خیر آن گذشته و رهایش کرده باشید، اگر چه کاملا مطابق بر سیستم و برنامه معاملاتی که در دوره آموزش فارکس خود یادگرفته اید بوده است؟ یا اینکه از ضرر قبلی به اندازه‌ای عصبانی، آشفته و پریشان یا ناامید هستید که در موقعیت بعدی معامله‌ای انتقام‌جویانه انجام دهید؟از طرف دیگر، تاکنون “احساس درونی (احساس دل)” نسبت به اینکه معامله جاری با لمس حد ضرر بسته خواهد شد، یا اینکه احتمالا یک موقعیت خیلی خوب در حال شکل‌گیری است  و باید فورا به آن ورود کنید، را تجربه کرده‌اید؟  اگر این موارد برای شما نیز اتفاق افتاده (برای خودم هزاران باراتفاق افتاده)، پس خیلی خوش آمدید به مقاله  “چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک روی معامله‌گری اثرگذار هستند”.در این مقاله، ابتدا به تعریف روانشناسی فیزیولوژیک می‌پردازم.  سپس درباره اینکه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک به چه طریقی معامله‌گری را مشکل می‌کنند و بر عملکرد روزانه شما تاثیر می‌گذارند صحبت می‌کنم.  در ادامه می‌پردازم به اینکه هر فردی خصوصیات مختلف بیولوژیکی یا روانشناسی-فیزیولوژیکی دارد که می‌توانند به شما در سودآوری بیشتر کمک کنند و اینکه چطور از این ویژگی‌ها به نفع خود استفاده کنید.   منظور از روانشناسی فیزیولوژیک چیست؟ روانشناسی فیزیولوژیک شاخه‌ای از علوم عصب‌شناسی (علم مغز و دستگاه عصبی مرکزی) است که بیان می‌کند چگونه شرایط ذهنی و واکنش‌های بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی می‌توانند بر احوال، مهارت‌های شناختی، توانایی‌های تجزیه و تحلیل، ادراک، تصمیم‌گیری و ذهنیت شما تاثیرگذار باشند.  به بیانی ساده: حالت فعلی بدنی و مغزی شما بر توانایی‌های ذهنی شما موثر هستند، توانایی‌هایی که برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی و انجام معاملات سودآور حیاتی هستند.  اینطور در نظر بگیرید: بیولوژی اینکه چرا در معامله‌گری فارکس ضرر می‌کنید.  درک این موضوع بسیار ضروری است، به این خاطر که وقتی از مکانیزم‌های مختلف بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی و نحوه اثرگذاری آن‌ها بر توانایی‌های ذهنی خود آگاهی داشته باشید، می‌توانید با استفاده از روش‌هایی با اثرات منفی آن‌ها مقابله کنید و به این ترتیب در زمان معامله‌گری تصمیمات اشتباه نگیرید.  چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را مشکل می‌کنند.   داشتن خواب راحت و کامل  در ابتدا با یک موضوع ساده شروع می‌کنم که به وضعیت کنونی من هم ارتباط دارد. شب گذشته اوقات خیلی خوب و مفرحی با دوستانم داشتم و تا دیروقت بیدار بودم و باعث شد ۲ ساعت کمتر بخوابم.  خواب برای بدن و مغز شما بسیار اهمیت دارد، چرا که الف) اجازه می‌دهد مغز شما سم‌زدایی کند، استراحت داشته باشد و خود را پاکسازی کند و ب) اجازه می‌دهد همزمان با اینکه اندام‌های داخلی مشغول پاکسازی و آماده‌سازی برای روز کاری بعدی هستند، بدن شما استراحت کند.  آیا می‌دانستید پژوهشی که توسط دکتر واکر(Dr. Walker) در آزمایشگاه خواب و تصویربرداری عصبی بِرکلی انجام گرفته نشان می‌دهد افرادی که کمتر از معمول (۶ ساعت) خوابیده‌اند، ۸۱ درصد لغات با مفهوم منفی (مانند عصبانیت، ترس و ضرر) را که با آن‌ها مواجه شده بودند را به یاد آورده‌اند و تنها ۳۱ درصد واژگان با بار معنایی مثبت را به یاد داشتند.  تفسیر: خواب کمتر از میزان مورد نیاز باعث می‌شود مغز شما تمایل زیادی به افکار منفی نشان دهد.  حال که ذهن شما برای دیدن حوادث منفی بیشتر از اتفاقات مثبت آمادگی دارد، فکر می‌کنید می‌تواند بر عملکرد و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی شما موثر باشد؟  تا به حال اتفاق افتاده که در یک معامله موفق ناگهان نمودار قیمت در خلاف جهت شروع به حرکت کند و بلافاصله احساس “ترس و وحشت” کنید؟ این امر به دلیل بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک است که علیه شما عمل می‌کنند و معامله‌گری را دشوار می‌سازند. به همین علت است که از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه هراس داریم.  جهت اطلاع … کمبود خواب  بطور تصاعدی افزایش می‌یابد … لذا کمبود خواب در طول یک بازه زمانی طولانی به شدت بر شرایط و ظرفیت ذهنی موثر است.  نمودار و تصویر زیر نشان می‌دهند که چگونه کمبود خواب در طول زمان بر مغز و عملکرد شما تاثیرگذار هستند.  تصویر ۱: چگونه کمبود خواب منجر به افت عملکرد می‌شود   تصویر ۲ : مغز شما در شرایط خواب کم یا زیاد   ترس از ضرر کردن نمونه‌ای دیگر از اینکه چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را دشوار می‌کنند، ترس از ضرر کردن است.  “ترس” به حدی در ما نهادینه شده و ریشه کرده که سابقه آن به هزاران سال قبل و نیاکان ما برمی‌گردد، زمانی که بقا در گرو جنگ و مبارزه‌ برای غذا، جان‌پناه و امنیت بود و تلاش و کشمکشی سخت که یا به مرگ ختم می‌شد و یا با ادامه حیات همراه بود.   قانون از این قرار بود: “غذا بخور، غذا نشو.”  متاسفانه تجربیات اجداد ما در DNA ما وارد شده، به ویژه در DNA مغز و دستگاه عصبی. ۱۰٫۰۰۰ سال پیش، یک نفر از هر هشت نفر در راه محافظت از خانواده، جان خود را از دست می‌داد. این امر سبب شد در برابر “تهیدها” بیشتر احساس “ترس و وحشت” کنیم و لذا به نوعی “تمایل منفی” همراه با واکنش و پاسخ “جنگ، گریز یا میخکوب شدن” تبدیل شد.   خبر فوری: اگر چه در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم و احتمال فوت پیش از دوران کهنسالی ۱ به ۱۰۰ است، همچنان در قبال محرک‌هایی که تهدیدآمیز نیستند نیز واکنش‌های جنگ، گریز یا میخکوب شدن را نشان می‌دهیم. ترس از ضرر کردن از جمله چنین واکنش‌هایی است.  در واقع این گرایش به منفی‌نگری (ترس و وحشتی که اثری منفی بر حیات و بقای ما دارد) به حدی در ما قدرتمند است که فضای عصبی تشخیص منفی‌ها به اندازه ۵۰۰ درصد بیشتر از فضای شناسایی مثبت‌ها است!  فکر می‌کنید اگر به ازای هر ۶ محرکی که از بازار دریافت می‌کنید، ۵ مورد از آن‌ها منفی، تهدیدآمیز یا زیان‌آور تلقی شوند در مقایسه با حالتی که مثبت یا سودآور برداشت می‌شدند، چه تاثیری بر ذهنیت معامله‌گری شما می‌گذارد؟ فکر می‌کنید چه چیزی باعث می‌شود که برداشت شما از تغییر رفتار قیمت (پرایس اکشن) برخلاف منافع معامله شما عمل کند؟   تا به حال شده در طول یک روز، هفته یا ماه خیلی خوب عمل کنید و معاملات موفقی داشته باشید، اما ناگهان با یک ضرر تمام سودهای خود را از دست بدهید؟حال در میان تمام این معاملات که اکثر آن‌ها موفق بودند، کدام یک را بیشتر به یاد دارید؟ آن ضرر بزرگ یا معاملات موفق متوالی؟ من حدس می‌زنم که شما معامله‌ای را که با ضرر و زیان بزرگی همراه بوده را بیشتر  از دیگر معاملات به یاد می‌آورید.  این مثال دیگری است از اینکه چگونه تمایل به منفی‌نگری می‌تواند عملکرد معاملاتی شما را مختل کند و چه ارتباطی با فضای عصبی مغز دارد (اینکه نواحی مغز شما چطور سیم‌کشی شده‌اند).   آیا می‌دانستید بین ۵ تا ۷ ثانیه طول می‌کشد تا متوجه یک چیز مثبت در محیط اطراف خود شوید، در حالیکه درک و دریافت عوامل منفی یا تهدیدکننده کمتر از ۰٫۱ ثانیه زمان می‌برد؟ فکر می‌کنید واقعا این موضوع بر ذهنیت معاملاتی، ادراک و تصمیمات شما درباره اتفاقاتی که حول معامله باز شما رخ می‌دهد موثر است؟ امیدوارم اینطور باشد.  می‌توانم صدها مثال و نمونه دیگر در این زمینه بیان کنم، اما حال دیگر باید به وضوح بدانید که چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک ما می‌توانند معامله‌گری را سخت و دشوار کنند. ولی تمام این‌ها بطور مطلق منفی و بد نیستند، بلکه وجوه مثبت و خوبی هم دارند.   چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را ساده می‌کنند  علیرغم اینکه تعداد سلول‌های عصبی مخصوص شناسایی عوامل منفی در برابر سلول‌های مربوط به تشخیص عوامل مثبت ۵ برابر بیشتر هستند، اما هنوز یک ورق آس در زیر آستین بیولوژیکی و نورولوژیکی (عصب‌شناسی) خود دارید.  به عنوان مثال، مغز شما یک ویژگی فوق‌العاده به نام “نوروپلاستی” دارد، بدین معنی که مغز شما این قابلیت را دارد که مطابق تجربیات شما، محیط اطراف، آنچه بر آن تمرکز دارید و دیگر افکار ریز و درشتی که در ذهن شما جریان دارند، سیم‌کشی خود را تغییر دهد.   نوروپلاستی وابسته به تجربیات (EDN) قابلیت شکل‌گیری و سیم‌کشی عادات جدید داخل مغز از طریق دو عامل اصلی زیر است:  ۱) نورون‌هایی (سلول‌های عصبی) که با هم فعال می‌شوند، به هم وصل می‌شوند  ۲) حالات ذهنی مداوم، ویژگی‌های عصبی ماندگار پدید می‌آورند  معنی و مفهوم: شما می‌توانید اشتباهات، تصمیمات یا فرایند‌های فکری خود را که بر ذهنیت و عملکرد معاملاتی شما موثر هستند، از طریق فعال کردن نورون‌های جدیدی داخل مغز خود، اصلاح کنید (مانند تغییر دادن افکار، احساسات یا ذهنیتی که هر روزه تجربه می‌کنید).  تصور کنید که بر خطاهای ذهنی یا موانعی که هر روز در معاملات خود با آن‌ها مواجه می‌شوید، غلبه کرده‌اید.  تصور کنید که دیگر از ورود به معاملات، ضرر و زیان، یا معاملات موفقی که ناگهان تغییر جهت می‌دهند و خلاف میل شما پیش می‌روند، هراسی ندارید.  شما می‌توانید یاد بگیرید که این قبیل تجربیاتی که مانع از سودآوری شما می‌شوند را تغییر دهید.  نوروپلاستی نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک می‌توانند معامله‌گری را سهل و آسان کنند. همچنین شما مجهز به ابزار دیگری نیز هستید که می‌تواند معامله‌گری را ساده‌تر کند و از قبل با آن آشنایی دارید، چیزی که تحت عنوان “احساس دل” شناخته می‌شود.  اگرچه ممکن است عبارت “احساس دل” عامیانه و ضعیف به نظر برسد، اما ریشه علمی دارد.   آیا مغز دومی هم داریم؟  آیا می‌دانستید که دل و روده شما در مقایسه با پیام‌هایی که از مغز دریافت می‌کند، سیگنال‌های بیشتری برای مغز ارسال می‌کند؟  آیا می‌دانستید که شما یک سیستم عصبی کامل دارید که تعداد سلول‌های عصبی آن ۵ برابر بیشتر از سلول‌های عصبی ستون فقرات شماست؟   سیستم عصبی روده‌ای در طول روده‌ها قرار دارد که از مری شروع می‌شود و به مقعد ختم می‌شود.  این سیستم معمولا به عنوان “مغز دوم” شناخته می‌شود، چرا که الف) می‌تواند مستقل از مغز فعالیت کند و ب) از پیام‌رسان‌های عصبی مشابه پیام‌رسان‌های مغز استفاده می‌کند مانند دوپامین (یعنی تجربه احساس سرخوشی و پاداش) و سروتونین.  در حقیقت بیش از ۹۰ درصد سروتونین بدن در روده‌ها یافت می‌شود. سروتونین یک پیام‌رسان عصبی بسیار ضروری است، چرا که برای ایجاد احساس رضایت و خشنودی، تاثیر بر حافظه، یادگیری، حال و حوصله و خواب اهمیت زیادی دارد. حال می‌بینید چطور “دل و روده” می‌تواند بر عملکرد معاملاتی شما اثرگذار باشد؟  اینجاست که نقش عصب واگ پررنگ می‌شود.   عصب واگ  شما اعصاب جمجمه‌ای بسیاری داخل مغز خود دارید (در مجموع ۱۲ عصب) که دهمین آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این عصب به عنوان عصب واگ شناخته می‌شود که از مغز (پیاز مغز) تا معده امتداد دارد و در طول این مسیر بسیاری از اندام‌های اصلی بدن را عصب‌دار می‌کند.  این عصب طولانی‌ترین عصب ANS (دستگاه عصبی خودگردان) در سرتاسر بدن است و می‌تواند بر ضربان قلب، ریه‌ها، تعریق، حرکات عضلانی، هاضمه و غیره موثر باشد. عصب واگ اطلاعات حسی درباره شرایط اندام‌های بدن را به CNS (دستگاه عصبی مرکزی) منتقل می‌کند.  عصب واگ ممکن است در اثر واکنش‌های احساسی یا استرس حین معاملات به شدت تحریک شود. این سیگنال‌ها می‌توانند خوب یا بد باشند. اما در هر صورت تجربه ما از عصب واگ و دستگاه عصبی روده‌ای شامل همان “احساس دل” می‌شود.  این امر ناشی از این است که دل و روده شما ممکن است در حین یک معامله باز از طرف مغز یا بدن سیگنال‌هایی مبنی بر خوب بودن یا وخیم بودن اوضاع دریافت کند. اغلب اوقات این سیگنال‌ها در سطح ناخودآگاه بدون جلب توجه عبور می‌کنند، اما می‌توانند آشکار شوند چرا که شما با دل و روده خود به طرز نامناسبی برخورد کرده‌اید (رژیم غذایی ناسالم یا غذای ناسالم و غیره).   در صورتی که سیستم شما به خوبی تنظیم شده باشد، “احساس دل” می‌تواند در مواقعی که خطری در راه است، به مثابه یک سیگنال هشدار باشد، یا مانند یک نورافکن موقعیت‌های خوب را پیش از اینکه از دست بروند نشان دهد.  آیا تاکنون موارد فوق را تجربه کرده‌اید؟ در این صورت می‌دانید که بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک چگونه می‌توانند بر عملکرد معاملاتی شما موثر باشند.   سخن پایانی  بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک از راه‌های بسیاری می‌توانند معامله‌گری را سخت (ویا ساده) کنند. بنابراین برای شما به عنوان یک معامله‌گر ضروری است که چگونگی تشخیص این قبیل پاسخ‌ها یا واکنش‌ها، و همینطور نحوه تغییر آن‌ها را بیاموزید و اینکه چگونه می‌توان از آن‌ها جهت بهبود تصمیمات معاملاتی و در نتیجه سودآوری بیشتر، استفاده کرد.  به نظرم اخیرا صنعت آموزش معامله‌گری و اساتید این حوزه به اهمیت این موضوع و تاثیر منفی یا مثبتی که بدن و مغز بر عملکرد معاملاتی دارند یا می‌توانند داشته باشند، پی برده‌اند.  همچنین به نظرم صنعت آموزش معامله‌گری باید یا بهتر است در راستای استفاده از این علوم به منظور تربیت معامله‌گران بهتر و کاهش خطاهای معاملاتی، تلاش و جدیت مضاعفی به خرج دهد.   حال نوبت شماست  آیا متوجه شدید که چگونه بدن و مغز می‌توانند بر ذهنیت و تصمیمات معاملاتی شما موثر باشند؟ آیا تا به حال مواردی از “احساس دل” را تجربه کرده‌اید؟ در مورد ترس از ضرر، حتی در مواقعی که معامله در سود است، چه نظری دارید؟پاسخ خود را در زیر مقاله قرار دهید تا سایر دوستانتان نیز از آنها بهره مند شوند.

 

ترس از ضرر کردن

نمونه‌ای دیگر از اینکه چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را دشوار می‌کنند، ترس از ضرر کردن است.  “ترس” به حدی در ما نهادینه شده و ریشه کرده که سابقه آن به هزاران سال قبل و نیاکان ما برمی‌گردد، زمانی که بقا در گرو جنگ و مبارزه‌ برای غذا، جان‌پناه و امنیت بود و تلاش و کشمکشی سخت که یا به مرگ ختم می‌شد و یا با ادامه حیات همراه بود.

تا به حال اتفاق افتاده به قدری از انجام یک معامله عصبی شده باشید که اصلا از خیر آن گذشته و رهایش کرده باشید، اگر چه کاملا مطابق بر سیستم و برنامه معاملاتی که در دوره آموزش فارکس خود یادگرفته اید بوده است؟ یا اینکه از ضرر قبلی به اندازه‌ای عصبانی، آشفته و پریشان یا ناامید هستید که در موقعیت بعدی معامله‌ای انتقام‌جویانه انجام دهید؟از طرف دیگر، تاکنون “احساس درونی (احساس دل)” نسبت به اینکه معامله جاری با لمس حد ضرر بسته خواهد شد، یا اینکه احتمالا یک موقعیت خیلی خوب در حال شکل‌گیری است  و باید فورا به آن ورود کنید، را تجربه کرده‌اید؟  اگر این موارد برای شما نیز اتفاق افتاده (برای خودم هزاران باراتفاق افتاده)، پس خیلی خوش آمدید به مقاله  “چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک روی معامله‌گری اثرگذار هستند”.در این مقاله، ابتدا به تعریف روانشناسی فیزیولوژیک می‌پردازم.  سپس درباره اینکه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک به چه طریقی معامله‌گری را مشکل می‌کنند و بر عملکرد روزانه شما تاثیر می‌گذارند صحبت می‌کنم.  در ادامه می‌پردازم به اینکه هر فردی خصوصیات مختلف بیولوژیکی یا روانشناسی-فیزیولوژیکی دارد که می‌توانند به شما در سودآوری بیشتر کمک کنند و اینکه چطور از این ویژگی‌ها به نفع خود استفاده کنید.   منظور از روانشناسی فیزیولوژیک چیست؟ روانشناسی فیزیولوژیک شاخه‌ای از علوم عصب‌شناسی (علم مغز و دستگاه عصبی مرکزی) است که بیان می‌کند چگونه شرایط ذهنی و واکنش‌های بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی می‌توانند بر احوال، مهارت‌های شناختی، توانایی‌های تجزیه و تحلیل، ادراک، تصمیم‌گیری و ذهنیت شما تاثیرگذار باشند.  به بیانی ساده: حالت فعلی بدنی و مغزی شما بر توانایی‌های ذهنی شما موثر هستند، توانایی‌هایی که برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی و انجام معاملات سودآور حیاتی هستند.  اینطور در نظر بگیرید: بیولوژی اینکه چرا در معامله‌گری فارکس ضرر می‌کنید.  درک این موضوع بسیار ضروری است، به این خاطر که وقتی از مکانیزم‌های مختلف بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی و نحوه اثرگذاری آن‌ها بر توانایی‌های ذهنی خود آگاهی داشته باشید، می‌توانید با استفاده از روش‌هایی با اثرات منفی آن‌ها مقابله کنید و به این ترتیب در زمان معامله‌گری تصمیمات اشتباه نگیرید.  چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را مشکل می‌کنند.   داشتن خواب راحت و کامل  در ابتدا با یک موضوع ساده شروع می‌کنم که به وضعیت کنونی من هم ارتباط دارد. شب گذشته اوقات خیلی خوب و مفرحی با دوستانم داشتم و تا دیروقت بیدار بودم و باعث شد ۲ ساعت کمتر بخوابم.  خواب برای بدن و مغز شما بسیار اهمیت دارد، چرا که الف) اجازه می‌دهد مغز شما سم‌زدایی کند، استراحت داشته باشد و خود را پاکسازی کند و ب) اجازه می‌دهد همزمان با اینکه اندام‌های داخلی مشغول پاکسازی و آماده‌سازی برای روز کاری بعدی هستند، بدن شما استراحت کند.  آیا می‌دانستید پژوهشی که توسط دکتر واکر(Dr. Walker) در آزمایشگاه خواب و تصویربرداری عصبی بِرکلی انجام گرفته نشان می‌دهد افرادی که کمتر از معمول (۶ ساعت) خوابیده‌اند، ۸۱ درصد لغات با مفهوم منفی (مانند عصبانیت، ترس و ضرر) را که با آن‌ها مواجه شده بودند را به یاد آورده‌اند و تنها ۳۱ درصد واژگان با بار معنایی مثبت را به یاد داشتند.  تفسیر: خواب کمتر از میزان مورد نیاز باعث می‌شود مغز شما تمایل زیادی به افکار منفی نشان دهد.  حال که ذهن شما برای دیدن حوادث منفی بیشتر از اتفاقات مثبت آمادگی دارد، فکر می‌کنید می‌تواند بر عملکرد و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی شما موثر باشد؟  تا به حال اتفاق افتاده که در یک معامله موفق ناگهان نمودار قیمت در خلاف جهت شروع به حرکت کند و بلافاصله احساس “ترس و وحشت” کنید؟ این امر به دلیل بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک است که علیه شما عمل می‌کنند و معامله‌گری را دشوار می‌سازند. به همین علت است که از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه هراس داریم.  جهت اطلاع … کمبود خواب  بطور تصاعدی افزایش می‌یابد … لذا کمبود خواب در طول یک بازه زمانی طولانی به شدت بر شرایط و ظرفیت ذهنی موثر است.  نمودار و تصویر زیر نشان می‌دهند که چگونه کمبود خواب در طول زمان بر مغز و عملکرد شما تاثیرگذار هستند.  تصویر ۱: چگونه کمبود خواب منجر به افت عملکرد می‌شود   تصویر ۲ : مغز شما در شرایط خواب کم یا زیاد   ترس از ضرر کردن نمونه‌ای دیگر از اینکه چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را دشوار می‌کنند، ترس از ضرر کردن است.  “ترس” به حدی در ما نهادینه شده و ریشه کرده که سابقه آن به هزاران سال قبل و نیاکان ما برمی‌گردد، زمانی که بقا در گرو جنگ و مبارزه‌ برای غذا، جان‌پناه و امنیت بود و تلاش و کشمکشی سخت که یا به مرگ ختم می‌شد و یا با ادامه حیات همراه بود.   قانون از این قرار بود: “غذا بخور، غذا نشو.”  متاسفانه تجربیات اجداد ما در DNA ما وارد شده، به ویژه در DNA مغز و دستگاه عصبی. ۱۰٫۰۰۰ سال پیش، یک نفر از هر هشت نفر در راه محافظت از خانواده، جان خود را از دست می‌داد. این امر سبب شد در برابر “تهیدها” بیشتر احساس “ترس و وحشت” کنیم و لذا به نوعی “تمایل منفی” همراه با واکنش و پاسخ “جنگ، گریز یا میخکوب شدن” تبدیل شد.   خبر فوری: اگر چه در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم و احتمال فوت پیش از دوران کهنسالی ۱ به ۱۰۰ است، همچنان در قبال محرک‌هایی که تهدیدآمیز نیستند نیز واکنش‌های جنگ، گریز یا میخکوب شدن را نشان می‌دهیم. ترس از ضرر کردن از جمله چنین واکنش‌هایی است.  در واقع این گرایش به منفی‌نگری (ترس و وحشتی که اثری منفی بر حیات و بقای ما دارد) به حدی در ما قدرتمند است که فضای عصبی تشخیص منفی‌ها به اندازه ۵۰۰ درصد بیشتر از فضای شناسایی مثبت‌ها است!  فکر می‌کنید اگر به ازای هر ۶ محرکی که از بازار دریافت می‌کنید، ۵ مورد از آن‌ها منفی، تهدیدآمیز یا زیان‌آور تلقی شوند در مقایسه با حالتی که مثبت یا سودآور برداشت می‌شدند، چه تاثیری بر ذهنیت معامله‌گری شما می‌گذارد؟ فکر می‌کنید چه چیزی باعث می‌شود که برداشت شما از تغییر رفتار قیمت (پرایس اکشن) برخلاف منافع معامله شما عمل کند؟   تا به حال شده در طول یک روز، هفته یا ماه خیلی خوب عمل کنید و معاملات موفقی داشته باشید، اما ناگهان با یک ضرر تمام سودهای خود را از دست بدهید؟حال در میان تمام این معاملات که اکثر آن‌ها موفق بودند، کدام یک را بیشتر به یاد دارید؟ آن ضرر بزرگ یا معاملات موفق متوالی؟ من حدس می‌زنم که شما معامله‌ای را که با ضرر و زیان بزرگی همراه بوده را بیشتر  از دیگر معاملات به یاد می‌آورید.  این مثال دیگری است از اینکه چگونه تمایل به منفی‌نگری می‌تواند عملکرد معاملاتی شما را مختل کند و چه ارتباطی با فضای عصبی مغز دارد (اینکه نواحی مغز شما چطور سیم‌کشی شده‌اند).   آیا می‌دانستید بین ۵ تا ۷ ثانیه طول می‌کشد تا متوجه یک چیز مثبت در محیط اطراف خود شوید، در حالیکه درک و دریافت عوامل منفی یا تهدیدکننده کمتر از ۰٫۱ ثانیه زمان می‌برد؟ فکر می‌کنید واقعا این موضوع بر ذهنیت معاملاتی، ادراک و تصمیمات شما درباره اتفاقاتی که حول معامله باز شما رخ می‌دهد موثر است؟ امیدوارم اینطور باشد.  می‌توانم صدها مثال و نمونه دیگر در این زمینه بیان کنم، اما حال دیگر باید به وضوح بدانید که چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک ما می‌توانند معامله‌گری را سخت و دشوار کنند. ولی تمام این‌ها بطور مطلق منفی و بد نیستند، بلکه وجوه مثبت و خوبی هم دارند.   چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را ساده می‌کنند  علیرغم اینکه تعداد سلول‌های عصبی مخصوص شناسایی عوامل منفی در برابر سلول‌های مربوط به تشخیص عوامل مثبت ۵ برابر بیشتر هستند، اما هنوز یک ورق آس در زیر آستین بیولوژیکی و نورولوژیکی (عصب‌شناسی) خود دارید.  به عنوان مثال، مغز شما یک ویژگی فوق‌العاده به نام “نوروپلاستی” دارد، بدین معنی که مغز شما این قابلیت را دارد که مطابق تجربیات شما، محیط اطراف، آنچه بر آن تمرکز دارید و دیگر افکار ریز و درشتی که در ذهن شما جریان دارند، سیم‌کشی خود را تغییر دهد.   نوروپلاستی وابسته به تجربیات (EDN) قابلیت شکل‌گیری و سیم‌کشی عادات جدید داخل مغز از طریق دو عامل اصلی زیر است:  ۱) نورون‌هایی (سلول‌های عصبی) که با هم فعال می‌شوند، به هم وصل می‌شوند  ۲) حالات ذهنی مداوم، ویژگی‌های عصبی ماندگار پدید می‌آورند  معنی و مفهوم: شما می‌توانید اشتباهات، تصمیمات یا فرایند‌های فکری خود را که بر ذهنیت و عملکرد معاملاتی شما موثر هستند، از طریق فعال کردن نورون‌های جدیدی داخل مغز خود، اصلاح کنید (مانند تغییر دادن افکار، احساسات یا ذهنیتی که هر روزه تجربه می‌کنید).  تصور کنید که بر خطاهای ذهنی یا موانعی که هر روز در معاملات خود با آن‌ها مواجه می‌شوید، غلبه کرده‌اید.  تصور کنید که دیگر از ورود به معاملات، ضرر و زیان، یا معاملات موفقی که ناگهان تغییر جهت می‌دهند و خلاف میل شما پیش می‌روند، هراسی ندارید.  شما می‌توانید یاد بگیرید که این قبیل تجربیاتی که مانع از سودآوری شما می‌شوند را تغییر دهید.  نوروپلاستی نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک می‌توانند معامله‌گری را سهل و آسان کنند. همچنین شما مجهز به ابزار دیگری نیز هستید که می‌تواند معامله‌گری را ساده‌تر کند و از قبل با آن آشنایی دارید، چیزی که تحت عنوان “احساس دل” شناخته می‌شود.  اگرچه ممکن است عبارت “احساس دل” عامیانه و ضعیف به نظر برسد، اما ریشه علمی دارد.   آیا مغز دومی هم داریم؟  آیا می‌دانستید که دل و روده شما در مقایسه با پیام‌هایی که از مغز دریافت می‌کند، سیگنال‌های بیشتری برای مغز ارسال می‌کند؟  آیا می‌دانستید که شما یک سیستم عصبی کامل دارید که تعداد سلول‌های عصبی آن ۵ برابر بیشتر از سلول‌های عصبی ستون فقرات شماست؟   سیستم عصبی روده‌ای در طول روده‌ها قرار دارد که از مری شروع می‌شود و به مقعد ختم می‌شود.  این سیستم معمولا به عنوان “مغز دوم” شناخته می‌شود، چرا که الف) می‌تواند مستقل از مغز فعالیت کند و ب) از پیام‌رسان‌های عصبی مشابه پیام‌رسان‌های مغز استفاده می‌کند مانند دوپامین (یعنی تجربه احساس سرخوشی و پاداش) و سروتونین.  در حقیقت بیش از ۹۰ درصد سروتونین بدن در روده‌ها یافت می‌شود. سروتونین یک پیام‌رسان عصبی بسیار ضروری است، چرا که برای ایجاد احساس رضایت و خشنودی، تاثیر بر حافظه، یادگیری، حال و حوصله و خواب اهمیت زیادی دارد. حال می‌بینید چطور “دل و روده” می‌تواند بر عملکرد معاملاتی شما اثرگذار باشد؟  اینجاست که نقش عصب واگ پررنگ می‌شود.   عصب واگ  شما اعصاب جمجمه‌ای بسیاری داخل مغز خود دارید (در مجموع ۱۲ عصب) که دهمین آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این عصب به عنوان عصب واگ شناخته می‌شود که از مغز (پیاز مغز) تا معده امتداد دارد و در طول این مسیر بسیاری از اندام‌های اصلی بدن را عصب‌دار می‌کند.  این عصب طولانی‌ترین عصب ANS (دستگاه عصبی خودگردان) در سرتاسر بدن است و می‌تواند بر ضربان قلب، ریه‌ها، تعریق، حرکات عضلانی، هاضمه و غیره موثر باشد. عصب واگ اطلاعات حسی درباره شرایط اندام‌های بدن را به CNS (دستگاه عصبی مرکزی) منتقل می‌کند.  عصب واگ ممکن است در اثر واکنش‌های احساسی یا استرس حین معاملات به شدت تحریک شود. این سیگنال‌ها می‌توانند خوب یا بد باشند. اما در هر صورت تجربه ما از عصب واگ و دستگاه عصبی روده‌ای شامل همان “احساس دل” می‌شود.  این امر ناشی از این است که دل و روده شما ممکن است در حین یک معامله باز از طرف مغز یا بدن سیگنال‌هایی مبنی بر خوب بودن یا وخیم بودن اوضاع دریافت کند. اغلب اوقات این سیگنال‌ها در سطح ناخودآگاه بدون جلب توجه عبور می‌کنند، اما می‌توانند آشکار شوند چرا که شما با دل و روده خود به طرز نامناسبی برخورد کرده‌اید (رژیم غذایی ناسالم یا غذای ناسالم و غیره).   در صورتی که سیستم شما به خوبی تنظیم شده باشد، “احساس دل” می‌تواند در مواقعی که خطری در راه است، به مثابه یک سیگنال هشدار باشد، یا مانند یک نورافکن موقعیت‌های خوب را پیش از اینکه از دست بروند نشان دهد.  آیا تاکنون موارد فوق را تجربه کرده‌اید؟ در این صورت می‌دانید که بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک چگونه می‌توانند بر عملکرد معاملاتی شما موثر باشند.   سخن پایانی  بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک از راه‌های بسیاری می‌توانند معامله‌گری را سخت (ویا ساده) کنند. بنابراین برای شما به عنوان یک معامله‌گر ضروری است که چگونگی تشخیص این قبیل پاسخ‌ها یا واکنش‌ها، و همینطور نحوه تغییر آن‌ها را بیاموزید و اینکه چگونه می‌توان از آن‌ها جهت بهبود تصمیمات معاملاتی و در نتیجه سودآوری بیشتر، استفاده کرد.  به نظرم اخیرا صنعت آموزش معامله‌گری و اساتید این حوزه به اهمیت این موضوع و تاثیر منفی یا مثبتی که بدن و مغز بر عملکرد معاملاتی دارند یا می‌توانند داشته باشند، پی برده‌اند.  همچنین به نظرم صنعت آموزش معامله‌گری باید یا بهتر است در راستای استفاده از این علوم به منظور تربیت معامله‌گران بهتر و کاهش خطاهای معاملاتی، تلاش و جدیت مضاعفی به خرج دهد.   حال نوبت شماست  آیا متوجه شدید که چگونه بدن و مغز می‌توانند بر ذهنیت و تصمیمات معاملاتی شما موثر باشند؟ آیا تا به حال مواردی از “احساس دل” را تجربه کرده‌اید؟ در مورد ترس از ضرر، حتی در مواقعی که معامله در سود است، چه نظری دارید؟پاسخ خود را در زیر مقاله قرار دهید تا سایر دوستانتان نیز از آنها بهره مند شوند.

 

قانون از این قرار بود: “غذا بخور، غذا نشو.”

متاسفانه تجربیات اجداد ما در DNA ما وارد شده، به ویژه در DNA مغز و دستگاه عصبی. ۱۰٫۰۰۰ سال پیش، یک نفر از هر هشت نفر در راه محافظت از خانواده، جان خود را از دست می‌داد. این امر سبب شد در برابر “تهیدها” بیشتر احساس “ترس و وحشت” کنیم و لذا به نوعی “تمایل منفی” همراه با واکنش و پاسخ “جنگ، گریز یا میخکوب شدن” تبدیل شد.

تا به حال اتفاق افتاده به قدری از انجام یک معامله عصبی شده باشید که اصلا از خیر آن گذشته و رهایش کرده باشید، اگر چه کاملا مطابق بر سیستم و برنامه معاملاتی که در دوره آموزش فارکس خود یادگرفته اید بوده است؟ یا اینکه از ضرر قبلی به اندازه‌ای عصبانی، آشفته و پریشان یا ناامید هستید که در موقعیت بعدی معامله‌ای انتقام‌جویانه انجام دهید؟از طرف دیگر، تاکنون “احساس درونی (احساس دل)” نسبت به اینکه معامله جاری با لمس حد ضرر بسته خواهد شد، یا اینکه احتمالا یک موقعیت خیلی خوب در حال شکل‌گیری است  و باید فورا به آن ورود کنید، را تجربه کرده‌اید؟  اگر این موارد برای شما نیز اتفاق افتاده (برای خودم هزاران باراتفاق افتاده)، پس خیلی خوش آمدید به مقاله  “چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک روی معامله‌گری اثرگذار هستند”.در این مقاله، ابتدا به تعریف روانشناسی فیزیولوژیک می‌پردازم.  سپس درباره اینکه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک به چه طریقی معامله‌گری را مشکل می‌کنند و بر عملکرد روزانه شما تاثیر می‌گذارند صحبت می‌کنم.  در ادامه می‌پردازم به اینکه هر فردی خصوصیات مختلف بیولوژیکی یا روانشناسی-فیزیولوژیکی دارد که می‌توانند به شما در سودآوری بیشتر کمک کنند و اینکه چطور از این ویژگی‌ها به نفع خود استفاده کنید.   منظور از روانشناسی فیزیولوژیک چیست؟ روانشناسی فیزیولوژیک شاخه‌ای از علوم عصب‌شناسی (علم مغز و دستگاه عصبی مرکزی) است که بیان می‌کند چگونه شرایط ذهنی و واکنش‌های بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی می‌توانند بر احوال، مهارت‌های شناختی، توانایی‌های تجزیه و تحلیل، ادراک، تصمیم‌گیری و ذهنیت شما تاثیرگذار باشند.  به بیانی ساده: حالت فعلی بدنی و مغزی شما بر توانایی‌های ذهنی شما موثر هستند، توانایی‌هایی که برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی و انجام معاملات سودآور حیاتی هستند.  اینطور در نظر بگیرید: بیولوژی اینکه چرا در معامله‌گری فارکس ضرر می‌کنید.  درک این موضوع بسیار ضروری است، به این خاطر که وقتی از مکانیزم‌های مختلف بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی و نحوه اثرگذاری آن‌ها بر توانایی‌های ذهنی خود آگاهی داشته باشید، می‌توانید با استفاده از روش‌هایی با اثرات منفی آن‌ها مقابله کنید و به این ترتیب در زمان معامله‌گری تصمیمات اشتباه نگیرید.  چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را مشکل می‌کنند.   داشتن خواب راحت و کامل  در ابتدا با یک موضوع ساده شروع می‌کنم که به وضعیت کنونی من هم ارتباط دارد. شب گذشته اوقات خیلی خوب و مفرحی با دوستانم داشتم و تا دیروقت بیدار بودم و باعث شد ۲ ساعت کمتر بخوابم.  خواب برای بدن و مغز شما بسیار اهمیت دارد، چرا که الف) اجازه می‌دهد مغز شما سم‌زدایی کند، استراحت داشته باشد و خود را پاکسازی کند و ب) اجازه می‌دهد همزمان با اینکه اندام‌های داخلی مشغول پاکسازی و آماده‌سازی برای روز کاری بعدی هستند، بدن شما استراحت کند.  آیا می‌دانستید پژوهشی که توسط دکتر واکر(Dr. Walker) در آزمایشگاه خواب و تصویربرداری عصبی بِرکلی انجام گرفته نشان می‌دهد افرادی که کمتر از معمول (۶ ساعت) خوابیده‌اند، ۸۱ درصد لغات با مفهوم منفی (مانند عصبانیت، ترس و ضرر) را که با آن‌ها مواجه شده بودند را به یاد آورده‌اند و تنها ۳۱ درصد واژگان با بار معنایی مثبت را به یاد داشتند.  تفسیر: خواب کمتر از میزان مورد نیاز باعث می‌شود مغز شما تمایل زیادی به افکار منفی نشان دهد.  حال که ذهن شما برای دیدن حوادث منفی بیشتر از اتفاقات مثبت آمادگی دارد، فکر می‌کنید می‌تواند بر عملکرد و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی شما موثر باشد؟  تا به حال اتفاق افتاده که در یک معامله موفق ناگهان نمودار قیمت در خلاف جهت شروع به حرکت کند و بلافاصله احساس “ترس و وحشت” کنید؟ این امر به دلیل بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک است که علیه شما عمل می‌کنند و معامله‌گری را دشوار می‌سازند. به همین علت است که از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه هراس داریم.  جهت اطلاع … کمبود خواب  بطور تصاعدی افزایش می‌یابد … لذا کمبود خواب در طول یک بازه زمانی طولانی به شدت بر شرایط و ظرفیت ذهنی موثر است.  نمودار و تصویر زیر نشان می‌دهند که چگونه کمبود خواب در طول زمان بر مغز و عملکرد شما تاثیرگذار هستند.  تصویر ۱: چگونه کمبود خواب منجر به افت عملکرد می‌شود   تصویر ۲ : مغز شما در شرایط خواب کم یا زیاد   ترس از ضرر کردن نمونه‌ای دیگر از اینکه چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را دشوار می‌کنند، ترس از ضرر کردن است.  “ترس” به حدی در ما نهادینه شده و ریشه کرده که سابقه آن به هزاران سال قبل و نیاکان ما برمی‌گردد، زمانی که بقا در گرو جنگ و مبارزه‌ برای غذا، جان‌پناه و امنیت بود و تلاش و کشمکشی سخت که یا به مرگ ختم می‌شد و یا با ادامه حیات همراه بود.   قانون از این قرار بود: “غذا بخور، غذا نشو.”  متاسفانه تجربیات اجداد ما در DNA ما وارد شده، به ویژه در DNA مغز و دستگاه عصبی. ۱۰٫۰۰۰ سال پیش، یک نفر از هر هشت نفر در راه محافظت از خانواده، جان خود را از دست می‌داد. این امر سبب شد در برابر “تهیدها” بیشتر احساس “ترس و وحشت” کنیم و لذا به نوعی “تمایل منفی” همراه با واکنش و پاسخ “جنگ، گریز یا میخکوب شدن” تبدیل شد.   خبر فوری: اگر چه در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم و احتمال فوت پیش از دوران کهنسالی ۱ به ۱۰۰ است، همچنان در قبال محرک‌هایی که تهدیدآمیز نیستند نیز واکنش‌های جنگ، گریز یا میخکوب شدن را نشان می‌دهیم. ترس از ضرر کردن از جمله چنین واکنش‌هایی است.  در واقع این گرایش به منفی‌نگری (ترس و وحشتی که اثری منفی بر حیات و بقای ما دارد) به حدی در ما قدرتمند است که فضای عصبی تشخیص منفی‌ها به اندازه ۵۰۰ درصد بیشتر از فضای شناسایی مثبت‌ها است!  فکر می‌کنید اگر به ازای هر ۶ محرکی که از بازار دریافت می‌کنید، ۵ مورد از آن‌ها منفی، تهدیدآمیز یا زیان‌آور تلقی شوند در مقایسه با حالتی که مثبت یا سودآور برداشت می‌شدند، چه تاثیری بر ذهنیت معامله‌گری شما می‌گذارد؟ فکر می‌کنید چه چیزی باعث می‌شود که برداشت شما از تغییر رفتار قیمت (پرایس اکشن) برخلاف منافع معامله شما عمل کند؟   تا به حال شده در طول یک روز، هفته یا ماه خیلی خوب عمل کنید و معاملات موفقی داشته باشید، اما ناگهان با یک ضرر تمام سودهای خود را از دست بدهید؟حال در میان تمام این معاملات که اکثر آن‌ها موفق بودند، کدام یک را بیشتر به یاد دارید؟ آن ضرر بزرگ یا معاملات موفق متوالی؟ من حدس می‌زنم که شما معامله‌ای را که با ضرر و زیان بزرگی همراه بوده را بیشتر  از دیگر معاملات به یاد می‌آورید.  این مثال دیگری است از اینکه چگونه تمایل به منفی‌نگری می‌تواند عملکرد معاملاتی شما را مختل کند و چه ارتباطی با فضای عصبی مغز دارد (اینکه نواحی مغز شما چطور سیم‌کشی شده‌اند).   آیا می‌دانستید بین ۵ تا ۷ ثانیه طول می‌کشد تا متوجه یک چیز مثبت در محیط اطراف خود شوید، در حالیکه درک و دریافت عوامل منفی یا تهدیدکننده کمتر از ۰٫۱ ثانیه زمان می‌برد؟ فکر می‌کنید واقعا این موضوع بر ذهنیت معاملاتی، ادراک و تصمیمات شما درباره اتفاقاتی که حول معامله باز شما رخ می‌دهد موثر است؟ امیدوارم اینطور باشد.  می‌توانم صدها مثال و نمونه دیگر در این زمینه بیان کنم، اما حال دیگر باید به وضوح بدانید که چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک ما می‌توانند معامله‌گری را سخت و دشوار کنند. ولی تمام این‌ها بطور مطلق منفی و بد نیستند، بلکه وجوه مثبت و خوبی هم دارند.   چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را ساده می‌کنند  علیرغم اینکه تعداد سلول‌های عصبی مخصوص شناسایی عوامل منفی در برابر سلول‌های مربوط به تشخیص عوامل مثبت ۵ برابر بیشتر هستند، اما هنوز یک ورق آس در زیر آستین بیولوژیکی و نورولوژیکی (عصب‌شناسی) خود دارید.  به عنوان مثال، مغز شما یک ویژگی فوق‌العاده به نام “نوروپلاستی” دارد، بدین معنی که مغز شما این قابلیت را دارد که مطابق تجربیات شما، محیط اطراف، آنچه بر آن تمرکز دارید و دیگر افکار ریز و درشتی که در ذهن شما جریان دارند، سیم‌کشی خود را تغییر دهد.   نوروپلاستی وابسته به تجربیات (EDN) قابلیت شکل‌گیری و سیم‌کشی عادات جدید داخل مغز از طریق دو عامل اصلی زیر است:  ۱) نورون‌هایی (سلول‌های عصبی) که با هم فعال می‌شوند، به هم وصل می‌شوند  ۲) حالات ذهنی مداوم، ویژگی‌های عصبی ماندگار پدید می‌آورند  معنی و مفهوم: شما می‌توانید اشتباهات، تصمیمات یا فرایند‌های فکری خود را که بر ذهنیت و عملکرد معاملاتی شما موثر هستند، از طریق فعال کردن نورون‌های جدیدی داخل مغز خود، اصلاح کنید (مانند تغییر دادن افکار، احساسات یا ذهنیتی که هر روزه تجربه می‌کنید).  تصور کنید که بر خطاهای ذهنی یا موانعی که هر روز در معاملات خود با آن‌ها مواجه می‌شوید، غلبه کرده‌اید.  تصور کنید که دیگر از ورود به معاملات، ضرر و زیان، یا معاملات موفقی که ناگهان تغییر جهت می‌دهند و خلاف میل شما پیش می‌روند، هراسی ندارید.  شما می‌توانید یاد بگیرید که این قبیل تجربیاتی که مانع از سودآوری شما می‌شوند را تغییر دهید.  نوروپلاستی نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک می‌توانند معامله‌گری را سهل و آسان کنند. همچنین شما مجهز به ابزار دیگری نیز هستید که می‌تواند معامله‌گری را ساده‌تر کند و از قبل با آن آشنایی دارید، چیزی که تحت عنوان “احساس دل” شناخته می‌شود.  اگرچه ممکن است عبارت “احساس دل” عامیانه و ضعیف به نظر برسد، اما ریشه علمی دارد.   آیا مغز دومی هم داریم؟  آیا می‌دانستید که دل و روده شما در مقایسه با پیام‌هایی که از مغز دریافت می‌کند، سیگنال‌های بیشتری برای مغز ارسال می‌کند؟  آیا می‌دانستید که شما یک سیستم عصبی کامل دارید که تعداد سلول‌های عصبی آن ۵ برابر بیشتر از سلول‌های عصبی ستون فقرات شماست؟   سیستم عصبی روده‌ای در طول روده‌ها قرار دارد که از مری شروع می‌شود و به مقعد ختم می‌شود.  این سیستم معمولا به عنوان “مغز دوم” شناخته می‌شود، چرا که الف) می‌تواند مستقل از مغز فعالیت کند و ب) از پیام‌رسان‌های عصبی مشابه پیام‌رسان‌های مغز استفاده می‌کند مانند دوپامین (یعنی تجربه احساس سرخوشی و پاداش) و سروتونین.  در حقیقت بیش از ۹۰ درصد سروتونین بدن در روده‌ها یافت می‌شود. سروتونین یک پیام‌رسان عصبی بسیار ضروری است، چرا که برای ایجاد احساس رضایت و خشنودی، تاثیر بر حافظه، یادگیری، حال و حوصله و خواب اهمیت زیادی دارد. حال می‌بینید چطور “دل و روده” می‌تواند بر عملکرد معاملاتی شما اثرگذار باشد؟  اینجاست که نقش عصب واگ پررنگ می‌شود.   عصب واگ  شما اعصاب جمجمه‌ای بسیاری داخل مغز خود دارید (در مجموع ۱۲ عصب) که دهمین آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این عصب به عنوان عصب واگ شناخته می‌شود که از مغز (پیاز مغز) تا معده امتداد دارد و در طول این مسیر بسیاری از اندام‌های اصلی بدن را عصب‌دار می‌کند.  این عصب طولانی‌ترین عصب ANS (دستگاه عصبی خودگردان) در سرتاسر بدن است و می‌تواند بر ضربان قلب، ریه‌ها، تعریق، حرکات عضلانی، هاضمه و غیره موثر باشد. عصب واگ اطلاعات حسی درباره شرایط اندام‌های بدن را به CNS (دستگاه عصبی مرکزی) منتقل می‌کند.  عصب واگ ممکن است در اثر واکنش‌های احساسی یا استرس حین معاملات به شدت تحریک شود. این سیگنال‌ها می‌توانند خوب یا بد باشند. اما در هر صورت تجربه ما از عصب واگ و دستگاه عصبی روده‌ای شامل همان “احساس دل” می‌شود.  این امر ناشی از این است که دل و روده شما ممکن است در حین یک معامله باز از طرف مغز یا بدن سیگنال‌هایی مبنی بر خوب بودن یا وخیم بودن اوضاع دریافت کند. اغلب اوقات این سیگنال‌ها در سطح ناخودآگاه بدون جلب توجه عبور می‌کنند، اما می‌توانند آشکار شوند چرا که شما با دل و روده خود به طرز نامناسبی برخورد کرده‌اید (رژیم غذایی ناسالم یا غذای ناسالم و غیره).   در صورتی که سیستم شما به خوبی تنظیم شده باشد، “احساس دل” می‌تواند در مواقعی که خطری در راه است، به مثابه یک سیگنال هشدار باشد، یا مانند یک نورافکن موقعیت‌های خوب را پیش از اینکه از دست بروند نشان دهد.  آیا تاکنون موارد فوق را تجربه کرده‌اید؟ در این صورت می‌دانید که بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک چگونه می‌توانند بر عملکرد معاملاتی شما موثر باشند.   سخن پایانی  بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک از راه‌های بسیاری می‌توانند معامله‌گری را سخت (ویا ساده) کنند. بنابراین برای شما به عنوان یک معامله‌گر ضروری است که چگونگی تشخیص این قبیل پاسخ‌ها یا واکنش‌ها، و همینطور نحوه تغییر آن‌ها را بیاموزید و اینکه چگونه می‌توان از آن‌ها جهت بهبود تصمیمات معاملاتی و در نتیجه سودآوری بیشتر، استفاده کرد.  به نظرم اخیرا صنعت آموزش معامله‌گری و اساتید این حوزه به اهمیت این موضوع و تاثیر منفی یا مثبتی که بدن و مغز بر عملکرد معاملاتی دارند یا می‌توانند داشته باشند، پی برده‌اند.  همچنین به نظرم صنعت آموزش معامله‌گری باید یا بهتر است در راستای استفاده از این علوم به منظور تربیت معامله‌گران بهتر و کاهش خطاهای معاملاتی، تلاش و جدیت مضاعفی به خرج دهد.   حال نوبت شماست  آیا متوجه شدید که چگونه بدن و مغز می‌توانند بر ذهنیت و تصمیمات معاملاتی شما موثر باشند؟ آیا تا به حال مواردی از “احساس دل” را تجربه کرده‌اید؟ در مورد ترس از ضرر، حتی در مواقعی که معامله در سود است، چه نظری دارید؟پاسخ خود را در زیر مقاله قرار دهید تا سایر دوستانتان نیز از آنها بهره مند شوند.

 

خبر فوری: اگر چه در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم و احتمال فوت پیش از دوران کهنسالی ۱ به ۱۰۰ است، همچنان در قبال محرک‌هایی که تهدیدآمیز نیستند نیز واکنش‌های جنگ، گریز یا میخکوب شدن را نشان می‌دهیم. ترس از ضرر کردن از جمله چنین واکنش‌هایی است.

در واقع این گرایش به منفی‌نگری (ترس و وحشتی که اثری منفی بر حیات و بقای ما دارد) به حدی در ما قدرتمند است که فضای عصبی تشخیص منفی‌ها به اندازه ۵۰۰ درصد بیشتر از فضای شناسایی مثبت‌ها است!

فکر می‌کنید اگر به ازای هر ۶ محرکی که از بازار دریافت می‌کنید، ۵ مورد از آن‌ها منفی، تهدیدآمیز یا زیان‌آور تلقی شوند در مقایسه با حالتی که مثبت یا سودآور برداشت می‌شدند، چه تاثیری بر ذهنیت معامله‌گری شما می‌گذارد؟ فکر می‌کنید چه چیزی باعث می‌شود که برداشت شما از تغییر رفتار قیمت (پرایس اکشن) برخلاف منافع معامله شما عمل کند؟

 

تا به حال شده در طول یک روز، هفته یا ماه خیلی خوب عمل کنید و معاملات موفقی داشته باشید، اما ناگهان با یک ضرر تمام سودهای خود را از دست بدهید؟حال در میان تمام این معاملات که اکثر آن‌ها موفق بودند، کدام یک را بیشتر به یاد دارید؟ آن ضرر بزرگ یا معاملات موفق متوالی؟ من حدس می‌زنم که شما معامله‌ای را که با ضرر و زیان بزرگی همراه بوده را بیشتر  از دیگر معاملات به یاد می‌آورید.

تا به حال اتفاق افتاده به قدری از انجام یک معامله عصبی شده باشید که اصلا از خیر آن گذشته و رهایش کرده باشید، اگر چه کاملا مطابق بر سیستم و برنامه معاملاتی که در دوره آموزش فارکس خود یادگرفته اید بوده است؟ یا اینکه از ضرر قبلی به اندازه‌ای عصبانی، آشفته و پریشان یا ناامید هستید که در موقعیت بعدی معامله‌ای انتقام‌جویانه انجام دهید؟از طرف دیگر، تاکنون “احساس درونی (احساس دل)” نسبت به اینکه معامله جاری با لمس حد ضرر بسته خواهد شد، یا اینکه احتمالا یک موقعیت خیلی خوب در حال شکل‌گیری است  و باید فورا به آن ورود کنید، را تجربه کرده‌اید؟  اگر این موارد برای شما نیز اتفاق افتاده (برای خودم هزاران باراتفاق افتاده)، پس خیلی خوش آمدید به مقاله  “چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک روی معامله‌گری اثرگذار هستند”.در این مقاله، ابتدا به تعریف روانشناسی فیزیولوژیک می‌پردازم.  سپس درباره اینکه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک به چه طریقی معامله‌گری را مشکل می‌کنند و بر عملکرد روزانه شما تاثیر می‌گذارند صحبت می‌کنم.  در ادامه می‌پردازم به اینکه هر فردی خصوصیات مختلف بیولوژیکی یا روانشناسی-فیزیولوژیکی دارد که می‌توانند به شما در سودآوری بیشتر کمک کنند و اینکه چطور از این ویژگی‌ها به نفع خود استفاده کنید.   منظور از روانشناسی فیزیولوژیک چیست؟ روانشناسی فیزیولوژیک شاخه‌ای از علوم عصب‌شناسی (علم مغز و دستگاه عصبی مرکزی) است که بیان می‌کند چگونه شرایط ذهنی و واکنش‌های بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی می‌توانند بر احوال، مهارت‌های شناختی، توانایی‌های تجزیه و تحلیل، ادراک، تصمیم‌گیری و ذهنیت شما تاثیرگذار باشند.  به بیانی ساده: حالت فعلی بدنی و مغزی شما بر توانایی‌های ذهنی شما موثر هستند، توانایی‌هایی که برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی و انجام معاملات سودآور حیاتی هستند.  اینطور در نظر بگیرید: بیولوژی اینکه چرا در معامله‌گری فارکس ضرر می‌کنید.  درک این موضوع بسیار ضروری است، به این خاطر که وقتی از مکانیزم‌های مختلف بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی و نحوه اثرگذاری آن‌ها بر توانایی‌های ذهنی خود آگاهی داشته باشید، می‌توانید با استفاده از روش‌هایی با اثرات منفی آن‌ها مقابله کنید و به این ترتیب در زمان معامله‌گری تصمیمات اشتباه نگیرید.  چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را مشکل می‌کنند.   داشتن خواب راحت و کامل  در ابتدا با یک موضوع ساده شروع می‌کنم که به وضعیت کنونی من هم ارتباط دارد. شب گذشته اوقات خیلی خوب و مفرحی با دوستانم داشتم و تا دیروقت بیدار بودم و باعث شد ۲ ساعت کمتر بخوابم.  خواب برای بدن و مغز شما بسیار اهمیت دارد، چرا که الف) اجازه می‌دهد مغز شما سم‌زدایی کند، استراحت داشته باشد و خود را پاکسازی کند و ب) اجازه می‌دهد همزمان با اینکه اندام‌های داخلی مشغول پاکسازی و آماده‌سازی برای روز کاری بعدی هستند، بدن شما استراحت کند.  آیا می‌دانستید پژوهشی که توسط دکتر واکر(Dr. Walker) در آزمایشگاه خواب و تصویربرداری عصبی بِرکلی انجام گرفته نشان می‌دهد افرادی که کمتر از معمول (۶ ساعت) خوابیده‌اند، ۸۱ درصد لغات با مفهوم منفی (مانند عصبانیت، ترس و ضرر) را که با آن‌ها مواجه شده بودند را به یاد آورده‌اند و تنها ۳۱ درصد واژگان با بار معنایی مثبت را به یاد داشتند.  تفسیر: خواب کمتر از میزان مورد نیاز باعث می‌شود مغز شما تمایل زیادی به افکار منفی نشان دهد.  حال که ذهن شما برای دیدن حوادث منفی بیشتر از اتفاقات مثبت آمادگی دارد، فکر می‌کنید می‌تواند بر عملکرد و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی شما موثر باشد؟  تا به حال اتفاق افتاده که در یک معامله موفق ناگهان نمودار قیمت در خلاف جهت شروع به حرکت کند و بلافاصله احساس “ترس و وحشت” کنید؟ این امر به دلیل بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک است که علیه شما عمل می‌کنند و معامله‌گری را دشوار می‌سازند. به همین علت است که از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه هراس داریم.  جهت اطلاع … کمبود خواب  بطور تصاعدی افزایش می‌یابد … لذا کمبود خواب در طول یک بازه زمانی طولانی به شدت بر شرایط و ظرفیت ذهنی موثر است.  نمودار و تصویر زیر نشان می‌دهند که چگونه کمبود خواب در طول زمان بر مغز و عملکرد شما تاثیرگذار هستند.  تصویر ۱: چگونه کمبود خواب منجر به افت عملکرد می‌شود   تصویر ۲ : مغز شما در شرایط خواب کم یا زیاد   ترس از ضرر کردن نمونه‌ای دیگر از اینکه چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را دشوار می‌کنند، ترس از ضرر کردن است.  “ترس” به حدی در ما نهادینه شده و ریشه کرده که سابقه آن به هزاران سال قبل و نیاکان ما برمی‌گردد، زمانی که بقا در گرو جنگ و مبارزه‌ برای غذا، جان‌پناه و امنیت بود و تلاش و کشمکشی سخت که یا به مرگ ختم می‌شد و یا با ادامه حیات همراه بود.   قانون از این قرار بود: “غذا بخور، غذا نشو.”  متاسفانه تجربیات اجداد ما در DNA ما وارد شده، به ویژه در DNA مغز و دستگاه عصبی. ۱۰٫۰۰۰ سال پیش، یک نفر از هر هشت نفر در راه محافظت از خانواده، جان خود را از دست می‌داد. این امر سبب شد در برابر “تهیدها” بیشتر احساس “ترس و وحشت” کنیم و لذا به نوعی “تمایل منفی” همراه با واکنش و پاسخ “جنگ، گریز یا میخکوب شدن” تبدیل شد.   خبر فوری: اگر چه در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم و احتمال فوت پیش از دوران کهنسالی ۱ به ۱۰۰ است، همچنان در قبال محرک‌هایی که تهدیدآمیز نیستند نیز واکنش‌های جنگ، گریز یا میخکوب شدن را نشان می‌دهیم. ترس از ضرر کردن از جمله چنین واکنش‌هایی است.  در واقع این گرایش به منفی‌نگری (ترس و وحشتی که اثری منفی بر حیات و بقای ما دارد) به حدی در ما قدرتمند است که فضای عصبی تشخیص منفی‌ها به اندازه ۵۰۰ درصد بیشتر از فضای شناسایی مثبت‌ها است!  فکر می‌کنید اگر به ازای هر ۶ محرکی که از بازار دریافت می‌کنید، ۵ مورد از آن‌ها منفی، تهدیدآمیز یا زیان‌آور تلقی شوند در مقایسه با حالتی که مثبت یا سودآور برداشت می‌شدند، چه تاثیری بر ذهنیت معامله‌گری شما می‌گذارد؟ فکر می‌کنید چه چیزی باعث می‌شود که برداشت شما از تغییر رفتار قیمت (پرایس اکشن) برخلاف منافع معامله شما عمل کند؟   تا به حال شده در طول یک روز، هفته یا ماه خیلی خوب عمل کنید و معاملات موفقی داشته باشید، اما ناگهان با یک ضرر تمام سودهای خود را از دست بدهید؟حال در میان تمام این معاملات که اکثر آن‌ها موفق بودند، کدام یک را بیشتر به یاد دارید؟ آن ضرر بزرگ یا معاملات موفق متوالی؟ من حدس می‌زنم که شما معامله‌ای را که با ضرر و زیان بزرگی همراه بوده را بیشتر  از دیگر معاملات به یاد می‌آورید.  این مثال دیگری است از اینکه چگونه تمایل به منفی‌نگری می‌تواند عملکرد معاملاتی شما را مختل کند و چه ارتباطی با فضای عصبی مغز دارد (اینکه نواحی مغز شما چطور سیم‌کشی شده‌اند).   آیا می‌دانستید بین ۵ تا ۷ ثانیه طول می‌کشد تا متوجه یک چیز مثبت در محیط اطراف خود شوید، در حالیکه درک و دریافت عوامل منفی یا تهدیدکننده کمتر از ۰٫۱ ثانیه زمان می‌برد؟ فکر می‌کنید واقعا این موضوع بر ذهنیت معاملاتی، ادراک و تصمیمات شما درباره اتفاقاتی که حول معامله باز شما رخ می‌دهد موثر است؟ امیدوارم اینطور باشد.  می‌توانم صدها مثال و نمونه دیگر در این زمینه بیان کنم، اما حال دیگر باید به وضوح بدانید که چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک ما می‌توانند معامله‌گری را سخت و دشوار کنند. ولی تمام این‌ها بطور مطلق منفی و بد نیستند، بلکه وجوه مثبت و خوبی هم دارند.   چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را ساده می‌کنند  علیرغم اینکه تعداد سلول‌های عصبی مخصوص شناسایی عوامل منفی در برابر سلول‌های مربوط به تشخیص عوامل مثبت ۵ برابر بیشتر هستند، اما هنوز یک ورق آس در زیر آستین بیولوژیکی و نورولوژیکی (عصب‌شناسی) خود دارید.  به عنوان مثال، مغز شما یک ویژگی فوق‌العاده به نام “نوروپلاستی” دارد، بدین معنی که مغز شما این قابلیت را دارد که مطابق تجربیات شما، محیط اطراف، آنچه بر آن تمرکز دارید و دیگر افکار ریز و درشتی که در ذهن شما جریان دارند، سیم‌کشی خود را تغییر دهد.   نوروپلاستی وابسته به تجربیات (EDN) قابلیت شکل‌گیری و سیم‌کشی عادات جدید داخل مغز از طریق دو عامل اصلی زیر است:  ۱) نورون‌هایی (سلول‌های عصبی) که با هم فعال می‌شوند، به هم وصل می‌شوند  ۲) حالات ذهنی مداوم، ویژگی‌های عصبی ماندگار پدید می‌آورند  معنی و مفهوم: شما می‌توانید اشتباهات، تصمیمات یا فرایند‌های فکری خود را که بر ذهنیت و عملکرد معاملاتی شما موثر هستند، از طریق فعال کردن نورون‌های جدیدی داخل مغز خود، اصلاح کنید (مانند تغییر دادن افکار، احساسات یا ذهنیتی که هر روزه تجربه می‌کنید).  تصور کنید که بر خطاهای ذهنی یا موانعی که هر روز در معاملات خود با آن‌ها مواجه می‌شوید، غلبه کرده‌اید.  تصور کنید که دیگر از ورود به معاملات، ضرر و زیان، یا معاملات موفقی که ناگهان تغییر جهت می‌دهند و خلاف میل شما پیش می‌روند، هراسی ندارید.  شما می‌توانید یاد بگیرید که این قبیل تجربیاتی که مانع از سودآوری شما می‌شوند را تغییر دهید.  نوروپلاستی نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک می‌توانند معامله‌گری را سهل و آسان کنند. همچنین شما مجهز به ابزار دیگری نیز هستید که می‌تواند معامله‌گری را ساده‌تر کند و از قبل با آن آشنایی دارید، چیزی که تحت عنوان “احساس دل” شناخته می‌شود.  اگرچه ممکن است عبارت “احساس دل” عامیانه و ضعیف به نظر برسد، اما ریشه علمی دارد.   آیا مغز دومی هم داریم؟  آیا می‌دانستید که دل و روده شما در مقایسه با پیام‌هایی که از مغز دریافت می‌کند، سیگنال‌های بیشتری برای مغز ارسال می‌کند؟  آیا می‌دانستید که شما یک سیستم عصبی کامل دارید که تعداد سلول‌های عصبی آن ۵ برابر بیشتر از سلول‌های عصبی ستون فقرات شماست؟   سیستم عصبی روده‌ای در طول روده‌ها قرار دارد که از مری شروع می‌شود و به مقعد ختم می‌شود.  این سیستم معمولا به عنوان “مغز دوم” شناخته می‌شود، چرا که الف) می‌تواند مستقل از مغز فعالیت کند و ب) از پیام‌رسان‌های عصبی مشابه پیام‌رسان‌های مغز استفاده می‌کند مانند دوپامین (یعنی تجربه احساس سرخوشی و پاداش) و سروتونین.  در حقیقت بیش از ۹۰ درصد سروتونین بدن در روده‌ها یافت می‌شود. سروتونین یک پیام‌رسان عصبی بسیار ضروری است، چرا که برای ایجاد احساس رضایت و خشنودی، تاثیر بر حافظه، یادگیری، حال و حوصله و خواب اهمیت زیادی دارد. حال می‌بینید چطور “دل و روده” می‌تواند بر عملکرد معاملاتی شما اثرگذار باشد؟  اینجاست که نقش عصب واگ پررنگ می‌شود.   عصب واگ  شما اعصاب جمجمه‌ای بسیاری داخل مغز خود دارید (در مجموع ۱۲ عصب) که دهمین آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این عصب به عنوان عصب واگ شناخته می‌شود که از مغز (پیاز مغز) تا معده امتداد دارد و در طول این مسیر بسیاری از اندام‌های اصلی بدن را عصب‌دار می‌کند.  این عصب طولانی‌ترین عصب ANS (دستگاه عصبی خودگردان) در سرتاسر بدن است و می‌تواند بر ضربان قلب، ریه‌ها، تعریق، حرکات عضلانی، هاضمه و غیره موثر باشد. عصب واگ اطلاعات حسی درباره شرایط اندام‌های بدن را به CNS (دستگاه عصبی مرکزی) منتقل می‌کند.  عصب واگ ممکن است در اثر واکنش‌های احساسی یا استرس حین معاملات به شدت تحریک شود. این سیگنال‌ها می‌توانند خوب یا بد باشند. اما در هر صورت تجربه ما از عصب واگ و دستگاه عصبی روده‌ای شامل همان “احساس دل” می‌شود.  این امر ناشی از این است که دل و روده شما ممکن است در حین یک معامله باز از طرف مغز یا بدن سیگنال‌هایی مبنی بر خوب بودن یا وخیم بودن اوضاع دریافت کند. اغلب اوقات این سیگنال‌ها در سطح ناخودآگاه بدون جلب توجه عبور می‌کنند، اما می‌توانند آشکار شوند چرا که شما با دل و روده خود به طرز نامناسبی برخورد کرده‌اید (رژیم غذایی ناسالم یا غذای ناسالم و غیره).   در صورتی که سیستم شما به خوبی تنظیم شده باشد، “احساس دل” می‌تواند در مواقعی که خطری در راه است، به مثابه یک سیگنال هشدار باشد، یا مانند یک نورافکن موقعیت‌های خوب را پیش از اینکه از دست بروند نشان دهد.  آیا تاکنون موارد فوق را تجربه کرده‌اید؟ در این صورت می‌دانید که بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک چگونه می‌توانند بر عملکرد معاملاتی شما موثر باشند.   سخن پایانی  بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک از راه‌های بسیاری می‌توانند معامله‌گری را سخت (ویا ساده) کنند. بنابراین برای شما به عنوان یک معامله‌گر ضروری است که چگونگی تشخیص این قبیل پاسخ‌ها یا واکنش‌ها، و همینطور نحوه تغییر آن‌ها را بیاموزید و اینکه چگونه می‌توان از آن‌ها جهت بهبود تصمیمات معاملاتی و در نتیجه سودآوری بیشتر، استفاده کرد.  به نظرم اخیرا صنعت آموزش معامله‌گری و اساتید این حوزه به اهمیت این موضوع و تاثیر منفی یا مثبتی که بدن و مغز بر عملکرد معاملاتی دارند یا می‌توانند داشته باشند، پی برده‌اند.  همچنین به نظرم صنعت آموزش معامله‌گری باید یا بهتر است در راستای استفاده از این علوم به منظور تربیت معامله‌گران بهتر و کاهش خطاهای معاملاتی، تلاش و جدیت مضاعفی به خرج دهد.   حال نوبت شماست  آیا متوجه شدید که چگونه بدن و مغز می‌توانند بر ذهنیت و تصمیمات معاملاتی شما موثر باشند؟ آیا تا به حال مواردی از “احساس دل” را تجربه کرده‌اید؟ در مورد ترس از ضرر، حتی در مواقعی که معامله در سود است، چه نظری دارید؟پاسخ خود را در زیر مقاله قرار دهید تا سایر دوستانتان نیز از آنها بهره مند شوند.

این مثال دیگری است از اینکه چگونه تمایل به منفی‌نگری می‌تواند عملکرد معاملاتی شما را مختل کند و چه ارتباطی با فضای عصبی مغز دارد (اینکه نواحی مغز شما چطور سیم‌کشی شده‌اند).

 

آیا می‌دانستید بین ۵ تا ۷ ثانیه طول می‌کشد تا متوجه یک چیز مثبت در محیط اطراف خود شوید، در حالیکه درک و دریافت عوامل منفی یا تهدیدکننده کمتر از ۰٫۱ ثانیه زمان می‌برد؟ فکر می‌کنید واقعا این موضوع بر ذهنیت معاملاتی، ادراک و تصمیمات شما درباره اتفاقاتی که حول معامله باز شما رخ می‌دهد موثر است؟ امیدوارم اینطور باشد.

تا به حال اتفاق افتاده به قدری از انجام یک معامله عصبی شده باشید که اصلا از خیر آن گذشته و رهایش کرده باشید، اگر چه کاملا مطابق بر سیستم و برنامه معاملاتی که در دوره آموزش فارکس خود یادگرفته اید بوده است؟ یا اینکه از ضرر قبلی به اندازه‌ای عصبانی، آشفته و پریشان یا ناامید هستید که در موقعیت بعدی معامله‌ای انتقام‌جویانه انجام دهید؟از طرف دیگر، تاکنون “احساس درونی (احساس دل)” نسبت به اینکه معامله جاری با لمس حد ضرر بسته خواهد شد، یا اینکه احتمالا یک موقعیت خیلی خوب در حال شکل‌گیری است  و باید فورا به آن ورود کنید، را تجربه کرده‌اید؟  اگر این موارد برای شما نیز اتفاق افتاده (برای خودم هزاران باراتفاق افتاده)، پس خیلی خوش آمدید به مقاله  “چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک روی معامله‌گری اثرگذار هستند”.در این مقاله، ابتدا به تعریف روانشناسی فیزیولوژیک می‌پردازم.  سپس درباره اینکه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک به چه طریقی معامله‌گری را مشکل می‌کنند و بر عملکرد روزانه شما تاثیر می‌گذارند صحبت می‌کنم.  در ادامه می‌پردازم به اینکه هر فردی خصوصیات مختلف بیولوژیکی یا روانشناسی-فیزیولوژیکی دارد که می‌توانند به شما در سودآوری بیشتر کمک کنند و اینکه چطور از این ویژگی‌ها به نفع خود استفاده کنید.   منظور از روانشناسی فیزیولوژیک چیست؟ روانشناسی فیزیولوژیک شاخه‌ای از علوم عصب‌شناسی (علم مغز و دستگاه عصبی مرکزی) است که بیان می‌کند چگونه شرایط ذهنی و واکنش‌های بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی می‌توانند بر احوال، مهارت‌های شناختی، توانایی‌های تجزیه و تحلیل، ادراک، تصمیم‌گیری و ذهنیت شما تاثیرگذار باشند.  به بیانی ساده: حالت فعلی بدنی و مغزی شما بر توانایی‌های ذهنی شما موثر هستند، توانایی‌هایی که برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی و انجام معاملات سودآور حیاتی هستند.  اینطور در نظر بگیرید: بیولوژی اینکه چرا در معامله‌گری فارکس ضرر می‌کنید.  درک این موضوع بسیار ضروری است، به این خاطر که وقتی از مکانیزم‌های مختلف بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی و نحوه اثرگذاری آن‌ها بر توانایی‌های ذهنی خود آگاهی داشته باشید، می‌توانید با استفاده از روش‌هایی با اثرات منفی آن‌ها مقابله کنید و به این ترتیب در زمان معامله‌گری تصمیمات اشتباه نگیرید.  چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را مشکل می‌کنند.   داشتن خواب راحت و کامل  در ابتدا با یک موضوع ساده شروع می‌کنم که به وضعیت کنونی من هم ارتباط دارد. شب گذشته اوقات خیلی خوب و مفرحی با دوستانم داشتم و تا دیروقت بیدار بودم و باعث شد ۲ ساعت کمتر بخوابم.  خواب برای بدن و مغز شما بسیار اهمیت دارد، چرا که الف) اجازه می‌دهد مغز شما سم‌زدایی کند، استراحت داشته باشد و خود را پاکسازی کند و ب) اجازه می‌دهد همزمان با اینکه اندام‌های داخلی مشغول پاکسازی و آماده‌سازی برای روز کاری بعدی هستند، بدن شما استراحت کند.  آیا می‌دانستید پژوهشی که توسط دکتر واکر(Dr. Walker) در آزمایشگاه خواب و تصویربرداری عصبی بِرکلی انجام گرفته نشان می‌دهد افرادی که کمتر از معمول (۶ ساعت) خوابیده‌اند، ۸۱ درصد لغات با مفهوم منفی (مانند عصبانیت، ترس و ضرر) را که با آن‌ها مواجه شده بودند را به یاد آورده‌اند و تنها ۳۱ درصد واژگان با بار معنایی مثبت را به یاد داشتند.  تفسیر: خواب کمتر از میزان مورد نیاز باعث می‌شود مغز شما تمایل زیادی به افکار منفی نشان دهد.  حال که ذهن شما برای دیدن حوادث منفی بیشتر از اتفاقات مثبت آمادگی دارد، فکر می‌کنید می‌تواند بر عملکرد و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی شما موثر باشد؟  تا به حال اتفاق افتاده که در یک معامله موفق ناگهان نمودار قیمت در خلاف جهت شروع به حرکت کند و بلافاصله احساس “ترس و وحشت” کنید؟ این امر به دلیل بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک است که علیه شما عمل می‌کنند و معامله‌گری را دشوار می‌سازند. به همین علت است که از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه هراس داریم.  جهت اطلاع … کمبود خواب  بطور تصاعدی افزایش می‌یابد … لذا کمبود خواب در طول یک بازه زمانی طولانی به شدت بر شرایط و ظرفیت ذهنی موثر است.  نمودار و تصویر زیر نشان می‌دهند که چگونه کمبود خواب در طول زمان بر مغز و عملکرد شما تاثیرگذار هستند.  تصویر ۱: چگونه کمبود خواب منجر به افت عملکرد می‌شود   تصویر ۲ : مغز شما در شرایط خواب کم یا زیاد   ترس از ضرر کردن نمونه‌ای دیگر از اینکه چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را دشوار می‌کنند، ترس از ضرر کردن است.  “ترس” به حدی در ما نهادینه شده و ریشه کرده که سابقه آن به هزاران سال قبل و نیاکان ما برمی‌گردد، زمانی که بقا در گرو جنگ و مبارزه‌ برای غذا، جان‌پناه و امنیت بود و تلاش و کشمکشی سخت که یا به مرگ ختم می‌شد و یا با ادامه حیات همراه بود.   قانون از این قرار بود: “غذا بخور، غذا نشو.”  متاسفانه تجربیات اجداد ما در DNA ما وارد شده، به ویژه در DNA مغز و دستگاه عصبی. ۱۰٫۰۰۰ سال پیش، یک نفر از هر هشت نفر در راه محافظت از خانواده، جان خود را از دست می‌داد. این امر سبب شد در برابر “تهیدها” بیشتر احساس “ترس و وحشت” کنیم و لذا به نوعی “تمایل منفی” همراه با واکنش و پاسخ “جنگ، گریز یا میخکوب شدن” تبدیل شد.   خبر فوری: اگر چه در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم و احتمال فوت پیش از دوران کهنسالی ۱ به ۱۰۰ است، همچنان در قبال محرک‌هایی که تهدیدآمیز نیستند نیز واکنش‌های جنگ، گریز یا میخکوب شدن را نشان می‌دهیم. ترس از ضرر کردن از جمله چنین واکنش‌هایی است.  در واقع این گرایش به منفی‌نگری (ترس و وحشتی که اثری منفی بر حیات و بقای ما دارد) به حدی در ما قدرتمند است که فضای عصبی تشخیص منفی‌ها به اندازه ۵۰۰ درصد بیشتر از فضای شناسایی مثبت‌ها است!  فکر می‌کنید اگر به ازای هر ۶ محرکی که از بازار دریافت می‌کنید، ۵ مورد از آن‌ها منفی، تهدیدآمیز یا زیان‌آور تلقی شوند در مقایسه با حالتی که مثبت یا سودآور برداشت می‌شدند، چه تاثیری بر ذهنیت معامله‌گری شما می‌گذارد؟ فکر می‌کنید چه چیزی باعث می‌شود که برداشت شما از تغییر رفتار قیمت (پرایس اکشن) برخلاف منافع معامله شما عمل کند؟   تا به حال شده در طول یک روز، هفته یا ماه خیلی خوب عمل کنید و معاملات موفقی داشته باشید، اما ناگهان با یک ضرر تمام سودهای خود را از دست بدهید؟حال در میان تمام این معاملات که اکثر آن‌ها موفق بودند، کدام یک را بیشتر به یاد دارید؟ آن ضرر بزرگ یا معاملات موفق متوالی؟ من حدس می‌زنم که شما معامله‌ای را که با ضرر و زیان بزرگی همراه بوده را بیشتر  از دیگر معاملات به یاد می‌آورید.  این مثال دیگری است از اینکه چگونه تمایل به منفی‌نگری می‌تواند عملکرد معاملاتی شما را مختل کند و چه ارتباطی با فضای عصبی مغز دارد (اینکه نواحی مغز شما چطور سیم‌کشی شده‌اند).   آیا می‌دانستید بین ۵ تا ۷ ثانیه طول می‌کشد تا متوجه یک چیز مثبت در محیط اطراف خود شوید، در حالیکه درک و دریافت عوامل منفی یا تهدیدکننده کمتر از ۰٫۱ ثانیه زمان می‌برد؟ فکر می‌کنید واقعا این موضوع بر ذهنیت معاملاتی، ادراک و تصمیمات شما درباره اتفاقاتی که حول معامله باز شما رخ می‌دهد موثر است؟ امیدوارم اینطور باشد.  می‌توانم صدها مثال و نمونه دیگر در این زمینه بیان کنم، اما حال دیگر باید به وضوح بدانید که چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک ما می‌توانند معامله‌گری را سخت و دشوار کنند. ولی تمام این‌ها بطور مطلق منفی و بد نیستند، بلکه وجوه مثبت و خوبی هم دارند.   چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را ساده می‌کنند  علیرغم اینکه تعداد سلول‌های عصبی مخصوص شناسایی عوامل منفی در برابر سلول‌های مربوط به تشخیص عوامل مثبت ۵ برابر بیشتر هستند، اما هنوز یک ورق آس در زیر آستین بیولوژیکی و نورولوژیکی (عصب‌شناسی) خود دارید.  به عنوان مثال، مغز شما یک ویژگی فوق‌العاده به نام “نوروپلاستی” دارد، بدین معنی که مغز شما این قابلیت را دارد که مطابق تجربیات شما، محیط اطراف، آنچه بر آن تمرکز دارید و دیگر افکار ریز و درشتی که در ذهن شما جریان دارند، سیم‌کشی خود را تغییر دهد.   نوروپلاستی وابسته به تجربیات (EDN) قابلیت شکل‌گیری و سیم‌کشی عادات جدید داخل مغز از طریق دو عامل اصلی زیر است:  ۱) نورون‌هایی (سلول‌های عصبی) که با هم فعال می‌شوند، به هم وصل می‌شوند  ۲) حالات ذهنی مداوم، ویژگی‌های عصبی ماندگار پدید می‌آورند  معنی و مفهوم: شما می‌توانید اشتباهات، تصمیمات یا فرایند‌های فکری خود را که بر ذهنیت و عملکرد معاملاتی شما موثر هستند، از طریق فعال کردن نورون‌های جدیدی داخل مغز خود، اصلاح کنید (مانند تغییر دادن افکار، احساسات یا ذهنیتی که هر روزه تجربه می‌کنید).  تصور کنید که بر خطاهای ذهنی یا موانعی که هر روز در معاملات خود با آن‌ها مواجه می‌شوید، غلبه کرده‌اید.  تصور کنید که دیگر از ورود به معاملات، ضرر و زیان، یا معاملات موفقی که ناگهان تغییر جهت می‌دهند و خلاف میل شما پیش می‌روند، هراسی ندارید.  شما می‌توانید یاد بگیرید که این قبیل تجربیاتی که مانع از سودآوری شما می‌شوند را تغییر دهید.  نوروپلاستی نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک می‌توانند معامله‌گری را سهل و آسان کنند. همچنین شما مجهز به ابزار دیگری نیز هستید که می‌تواند معامله‌گری را ساده‌تر کند و از قبل با آن آشنایی دارید، چیزی که تحت عنوان “احساس دل” شناخته می‌شود.  اگرچه ممکن است عبارت “احساس دل” عامیانه و ضعیف به نظر برسد، اما ریشه علمی دارد.   آیا مغز دومی هم داریم؟  آیا می‌دانستید که دل و روده شما در مقایسه با پیام‌هایی که از مغز دریافت می‌کند، سیگنال‌های بیشتری برای مغز ارسال می‌کند؟  آیا می‌دانستید که شما یک سیستم عصبی کامل دارید که تعداد سلول‌های عصبی آن ۵ برابر بیشتر از سلول‌های عصبی ستون فقرات شماست؟   سیستم عصبی روده‌ای در طول روده‌ها قرار دارد که از مری شروع می‌شود و به مقعد ختم می‌شود.  این سیستم معمولا به عنوان “مغز دوم” شناخته می‌شود، چرا که الف) می‌تواند مستقل از مغز فعالیت کند و ب) از پیام‌رسان‌های عصبی مشابه پیام‌رسان‌های مغز استفاده می‌کند مانند دوپامین (یعنی تجربه احساس سرخوشی و پاداش) و سروتونین.  در حقیقت بیش از ۹۰ درصد سروتونین بدن در روده‌ها یافت می‌شود. سروتونین یک پیام‌رسان عصبی بسیار ضروری است، چرا که برای ایجاد احساس رضایت و خشنودی، تاثیر بر حافظه، یادگیری، حال و حوصله و خواب اهمیت زیادی دارد. حال می‌بینید چطور “دل و روده” می‌تواند بر عملکرد معاملاتی شما اثرگذار باشد؟  اینجاست که نقش عصب واگ پررنگ می‌شود.   عصب واگ  شما اعصاب جمجمه‌ای بسیاری داخل مغز خود دارید (در مجموع ۱۲ عصب) که دهمین آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این عصب به عنوان عصب واگ شناخته می‌شود که از مغز (پیاز مغز) تا معده امتداد دارد و در طول این مسیر بسیاری از اندام‌های اصلی بدن را عصب‌دار می‌کند.  این عصب طولانی‌ترین عصب ANS (دستگاه عصبی خودگردان) در سرتاسر بدن است و می‌تواند بر ضربان قلب، ریه‌ها، تعریق، حرکات عضلانی، هاضمه و غیره موثر باشد. عصب واگ اطلاعات حسی درباره شرایط اندام‌های بدن را به CNS (دستگاه عصبی مرکزی) منتقل می‌کند.  عصب واگ ممکن است در اثر واکنش‌های احساسی یا استرس حین معاملات به شدت تحریک شود. این سیگنال‌ها می‌توانند خوب یا بد باشند. اما در هر صورت تجربه ما از عصب واگ و دستگاه عصبی روده‌ای شامل همان “احساس دل” می‌شود.  این امر ناشی از این است که دل و روده شما ممکن است در حین یک معامله باز از طرف مغز یا بدن سیگنال‌هایی مبنی بر خوب بودن یا وخیم بودن اوضاع دریافت کند. اغلب اوقات این سیگنال‌ها در سطح ناخودآگاه بدون جلب توجه عبور می‌کنند، اما می‌توانند آشکار شوند چرا که شما با دل و روده خود به طرز نامناسبی برخورد کرده‌اید (رژیم غذایی ناسالم یا غذای ناسالم و غیره).   در صورتی که سیستم شما به خوبی تنظیم شده باشد، “احساس دل” می‌تواند در مواقعی که خطری در راه است، به مثابه یک سیگنال هشدار باشد، یا مانند یک نورافکن موقعیت‌های خوب را پیش از اینکه از دست بروند نشان دهد.  آیا تاکنون موارد فوق را تجربه کرده‌اید؟ در این صورت می‌دانید که بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک چگونه می‌توانند بر عملکرد معاملاتی شما موثر باشند.   سخن پایانی  بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک از راه‌های بسیاری می‌توانند معامله‌گری را سخت (ویا ساده) کنند. بنابراین برای شما به عنوان یک معامله‌گر ضروری است که چگونگی تشخیص این قبیل پاسخ‌ها یا واکنش‌ها، و همینطور نحوه تغییر آن‌ها را بیاموزید و اینکه چگونه می‌توان از آن‌ها جهت بهبود تصمیمات معاملاتی و در نتیجه سودآوری بیشتر، استفاده کرد.  به نظرم اخیرا صنعت آموزش معامله‌گری و اساتید این حوزه به اهمیت این موضوع و تاثیر منفی یا مثبتی که بدن و مغز بر عملکرد معاملاتی دارند یا می‌توانند داشته باشند، پی برده‌اند.  همچنین به نظرم صنعت آموزش معامله‌گری باید یا بهتر است در راستای استفاده از این علوم به منظور تربیت معامله‌گران بهتر و کاهش خطاهای معاملاتی، تلاش و جدیت مضاعفی به خرج دهد.   حال نوبت شماست  آیا متوجه شدید که چگونه بدن و مغز می‌توانند بر ذهنیت و تصمیمات معاملاتی شما موثر باشند؟ آیا تا به حال مواردی از “احساس دل” را تجربه کرده‌اید؟ در مورد ترس از ضرر، حتی در مواقعی که معامله در سود است، چه نظری دارید؟پاسخ خود را در زیر مقاله قرار دهید تا سایر دوستانتان نیز از آنها بهره مند شوند.

می‌توانم صدها مثال و نمونه دیگر در این زمینه بیان کنم، اما حال دیگر باید به وضوح بدانید که چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک ما می‌توانند معامله‌گری را سخت و دشوار کنند. ولی تمام این‌ها بطور مطلق منفی و بد نیستند، بلکه وجوه مثبت و خوبی هم دارند.

 

چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را ساده می‌کنند

تا به حال اتفاق افتاده به قدری از انجام یک معامله عصبی شده باشید که اصلا از خیر آن گذشته و رهایش کرده باشید، اگر چه کاملا مطابق بر سیستم و برنامه معاملاتی که در دوره آموزش فارکس خود یادگرفته اید بوده است؟ یا اینکه از ضرر قبلی به اندازه‌ای عصبانی، آشفته و پریشان یا ناامید هستید که در موقعیت بعدی معامله‌ای انتقام‌جویانه انجام دهید؟از طرف دیگر، تاکنون “احساس درونی (احساس دل)” نسبت به اینکه معامله جاری با لمس حد ضرر بسته خواهد شد، یا اینکه احتمالا یک موقعیت خیلی خوب در حال شکل‌گیری است  و باید فورا به آن ورود کنید، را تجربه کرده‌اید؟  اگر این موارد برای شما نیز اتفاق افتاده (برای خودم هزاران باراتفاق افتاده)، پس خیلی خوش آمدید به مقاله  “چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک روی معامله‌گری اثرگذار هستند”.در این مقاله، ابتدا به تعریف روانشناسی فیزیولوژیک می‌پردازم.  سپس درباره اینکه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک به چه طریقی معامله‌گری را مشکل می‌کنند و بر عملکرد روزانه شما تاثیر می‌گذارند صحبت می‌کنم.  در ادامه می‌پردازم به اینکه هر فردی خصوصیات مختلف بیولوژیکی یا روانشناسی-فیزیولوژیکی دارد که می‌توانند به شما در سودآوری بیشتر کمک کنند و اینکه چطور از این ویژگی‌ها به نفع خود استفاده کنید.   منظور از روانشناسی فیزیولوژیک چیست؟ روانشناسی فیزیولوژیک شاخه‌ای از علوم عصب‌شناسی (علم مغز و دستگاه عصبی مرکزی) است که بیان می‌کند چگونه شرایط ذهنی و واکنش‌های بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی می‌توانند بر احوال، مهارت‌های شناختی، توانایی‌های تجزیه و تحلیل، ادراک، تصمیم‌گیری و ذهنیت شما تاثیرگذار باشند.  به بیانی ساده: حالت فعلی بدنی و مغزی شما بر توانایی‌های ذهنی شما موثر هستند، توانایی‌هایی که برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی و انجام معاملات سودآور حیاتی هستند.  اینطور در نظر بگیرید: بیولوژی اینکه چرا در معامله‌گری فارکس ضرر می‌کنید.  درک این موضوع بسیار ضروری است، به این خاطر که وقتی از مکانیزم‌های مختلف بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی و نحوه اثرگذاری آن‌ها بر توانایی‌های ذهنی خود آگاهی داشته باشید، می‌توانید با استفاده از روش‌هایی با اثرات منفی آن‌ها مقابله کنید و به این ترتیب در زمان معامله‌گری تصمیمات اشتباه نگیرید.  چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را مشکل می‌کنند.   داشتن خواب راحت و کامل  در ابتدا با یک موضوع ساده شروع می‌کنم که به وضعیت کنونی من هم ارتباط دارد. شب گذشته اوقات خیلی خوب و مفرحی با دوستانم داشتم و تا دیروقت بیدار بودم و باعث شد ۲ ساعت کمتر بخوابم.  خواب برای بدن و مغز شما بسیار اهمیت دارد، چرا که الف) اجازه می‌دهد مغز شما سم‌زدایی کند، استراحت داشته باشد و خود را پاکسازی کند و ب) اجازه می‌دهد همزمان با اینکه اندام‌های داخلی مشغول پاکسازی و آماده‌سازی برای روز کاری بعدی هستند، بدن شما استراحت کند.  آیا می‌دانستید پژوهشی که توسط دکتر واکر(Dr. Walker) در آزمایشگاه خواب و تصویربرداری عصبی بِرکلی انجام گرفته نشان می‌دهد افرادی که کمتر از معمول (۶ ساعت) خوابیده‌اند، ۸۱ درصد لغات با مفهوم منفی (مانند عصبانیت، ترس و ضرر) را که با آن‌ها مواجه شده بودند را به یاد آورده‌اند و تنها ۳۱ درصد واژگان با بار معنایی مثبت را به یاد داشتند.  تفسیر: خواب کمتر از میزان مورد نیاز باعث می‌شود مغز شما تمایل زیادی به افکار منفی نشان دهد.  حال که ذهن شما برای دیدن حوادث منفی بیشتر از اتفاقات مثبت آمادگی دارد، فکر می‌کنید می‌تواند بر عملکرد و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی شما موثر باشد؟  تا به حال اتفاق افتاده که در یک معامله موفق ناگهان نمودار قیمت در خلاف جهت شروع به حرکت کند و بلافاصله احساس “ترس و وحشت” کنید؟ این امر به دلیل بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک است که علیه شما عمل می‌کنند و معامله‌گری را دشوار می‌سازند. به همین علت است که از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه هراس داریم.  جهت اطلاع … کمبود خواب  بطور تصاعدی افزایش می‌یابد … لذا کمبود خواب در طول یک بازه زمانی طولانی به شدت بر شرایط و ظرفیت ذهنی موثر است.  نمودار و تصویر زیر نشان می‌دهند که چگونه کمبود خواب در طول زمان بر مغز و عملکرد شما تاثیرگذار هستند.  تصویر ۱: چگونه کمبود خواب منجر به افت عملکرد می‌شود   تصویر ۲ : مغز شما در شرایط خواب کم یا زیاد   ترس از ضرر کردن نمونه‌ای دیگر از اینکه چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را دشوار می‌کنند، ترس از ضرر کردن است.  “ترس” به حدی در ما نهادینه شده و ریشه کرده که سابقه آن به هزاران سال قبل و نیاکان ما برمی‌گردد، زمانی که بقا در گرو جنگ و مبارزه‌ برای غذا، جان‌پناه و امنیت بود و تلاش و کشمکشی سخت که یا به مرگ ختم می‌شد و یا با ادامه حیات همراه بود.   قانون از این قرار بود: “غذا بخور، غذا نشو.”  متاسفانه تجربیات اجداد ما در DNA ما وارد شده، به ویژه در DNA مغز و دستگاه عصبی. ۱۰٫۰۰۰ سال پیش، یک نفر از هر هشت نفر در راه محافظت از خانواده، جان خود را از دست می‌داد. این امر سبب شد در برابر “تهیدها” بیشتر احساس “ترس و وحشت” کنیم و لذا به نوعی “تمایل منفی” همراه با واکنش و پاسخ “جنگ، گریز یا میخکوب شدن” تبدیل شد.   خبر فوری: اگر چه در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم و احتمال فوت پیش از دوران کهنسالی ۱ به ۱۰۰ است، همچنان در قبال محرک‌هایی که تهدیدآمیز نیستند نیز واکنش‌های جنگ، گریز یا میخکوب شدن را نشان می‌دهیم. ترس از ضرر کردن از جمله چنین واکنش‌هایی است.  در واقع این گرایش به منفی‌نگری (ترس و وحشتی که اثری منفی بر حیات و بقای ما دارد) به حدی در ما قدرتمند است که فضای عصبی تشخیص منفی‌ها به اندازه ۵۰۰ درصد بیشتر از فضای شناسایی مثبت‌ها است!  فکر می‌کنید اگر به ازای هر ۶ محرکی که از بازار دریافت می‌کنید، ۵ مورد از آن‌ها منفی، تهدیدآمیز یا زیان‌آور تلقی شوند در مقایسه با حالتی که مثبت یا سودآور برداشت می‌شدند، چه تاثیری بر ذهنیت معامله‌گری شما می‌گذارد؟ فکر می‌کنید چه چیزی باعث می‌شود که برداشت شما از تغییر رفتار قیمت (پرایس اکشن) برخلاف منافع معامله شما عمل کند؟   تا به حال شده در طول یک روز، هفته یا ماه خیلی خوب عمل کنید و معاملات موفقی داشته باشید، اما ناگهان با یک ضرر تمام سودهای خود را از دست بدهید؟حال در میان تمام این معاملات که اکثر آن‌ها موفق بودند، کدام یک را بیشتر به یاد دارید؟ آن ضرر بزرگ یا معاملات موفق متوالی؟ من حدس می‌زنم که شما معامله‌ای را که با ضرر و زیان بزرگی همراه بوده را بیشتر  از دیگر معاملات به یاد می‌آورید.  این مثال دیگری است از اینکه چگونه تمایل به منفی‌نگری می‌تواند عملکرد معاملاتی شما را مختل کند و چه ارتباطی با فضای عصبی مغز دارد (اینکه نواحی مغز شما چطور سیم‌کشی شده‌اند).   آیا می‌دانستید بین ۵ تا ۷ ثانیه طول می‌کشد تا متوجه یک چیز مثبت در محیط اطراف خود شوید، در حالیکه درک و دریافت عوامل منفی یا تهدیدکننده کمتر از ۰٫۱ ثانیه زمان می‌برد؟ فکر می‌کنید واقعا این موضوع بر ذهنیت معاملاتی، ادراک و تصمیمات شما درباره اتفاقاتی که حول معامله باز شما رخ می‌دهد موثر است؟ امیدوارم اینطور باشد.  می‌توانم صدها مثال و نمونه دیگر در این زمینه بیان کنم، اما حال دیگر باید به وضوح بدانید که چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک ما می‌توانند معامله‌گری را سخت و دشوار کنند. ولی تمام این‌ها بطور مطلق منفی و بد نیستند، بلکه وجوه مثبت و خوبی هم دارند.   چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را ساده می‌کنند  علیرغم اینکه تعداد سلول‌های عصبی مخصوص شناسایی عوامل منفی در برابر سلول‌های مربوط به تشخیص عوامل مثبت ۵ برابر بیشتر هستند، اما هنوز یک ورق آس در زیر آستین بیولوژیکی و نورولوژیکی (عصب‌شناسی) خود دارید.  به عنوان مثال، مغز شما یک ویژگی فوق‌العاده به نام “نوروپلاستی” دارد، بدین معنی که مغز شما این قابلیت را دارد که مطابق تجربیات شما، محیط اطراف، آنچه بر آن تمرکز دارید و دیگر افکار ریز و درشتی که در ذهن شما جریان دارند، سیم‌کشی خود را تغییر دهد.   نوروپلاستی وابسته به تجربیات (EDN) قابلیت شکل‌گیری و سیم‌کشی عادات جدید داخل مغز از طریق دو عامل اصلی زیر است:  ۱) نورون‌هایی (سلول‌های عصبی) که با هم فعال می‌شوند، به هم وصل می‌شوند  ۲) حالات ذهنی مداوم، ویژگی‌های عصبی ماندگار پدید می‌آورند  معنی و مفهوم: شما می‌توانید اشتباهات، تصمیمات یا فرایند‌های فکری خود را که بر ذهنیت و عملکرد معاملاتی شما موثر هستند، از طریق فعال کردن نورون‌های جدیدی داخل مغز خود، اصلاح کنید (مانند تغییر دادن افکار، احساسات یا ذهنیتی که هر روزه تجربه می‌کنید).  تصور کنید که بر خطاهای ذهنی یا موانعی که هر روز در معاملات خود با آن‌ها مواجه می‌شوید، غلبه کرده‌اید.  تصور کنید که دیگر از ورود به معاملات، ضرر و زیان، یا معاملات موفقی که ناگهان تغییر جهت می‌دهند و خلاف میل شما پیش می‌روند، هراسی ندارید.  شما می‌توانید یاد بگیرید که این قبیل تجربیاتی که مانع از سودآوری شما می‌شوند را تغییر دهید.  نوروپلاستی نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک می‌توانند معامله‌گری را سهل و آسان کنند. همچنین شما مجهز به ابزار دیگری نیز هستید که می‌تواند معامله‌گری را ساده‌تر کند و از قبل با آن آشنایی دارید، چیزی که تحت عنوان “احساس دل” شناخته می‌شود.  اگرچه ممکن است عبارت “احساس دل” عامیانه و ضعیف به نظر برسد، اما ریشه علمی دارد.   آیا مغز دومی هم داریم؟  آیا می‌دانستید که دل و روده شما در مقایسه با پیام‌هایی که از مغز دریافت می‌کند، سیگنال‌های بیشتری برای مغز ارسال می‌کند؟  آیا می‌دانستید که شما یک سیستم عصبی کامل دارید که تعداد سلول‌های عصبی آن ۵ برابر بیشتر از سلول‌های عصبی ستون فقرات شماست؟   سیستم عصبی روده‌ای در طول روده‌ها قرار دارد که از مری شروع می‌شود و به مقعد ختم می‌شود.  این سیستم معمولا به عنوان “مغز دوم” شناخته می‌شود، چرا که الف) می‌تواند مستقل از مغز فعالیت کند و ب) از پیام‌رسان‌های عصبی مشابه پیام‌رسان‌های مغز استفاده می‌کند مانند دوپامین (یعنی تجربه احساس سرخوشی و پاداش) و سروتونین.  در حقیقت بیش از ۹۰ درصد سروتونین بدن در روده‌ها یافت می‌شود. سروتونین یک پیام‌رسان عصبی بسیار ضروری است، چرا که برای ایجاد احساس رضایت و خشنودی، تاثیر بر حافظه، یادگیری، حال و حوصله و خواب اهمیت زیادی دارد. حال می‌بینید چطور “دل و روده” می‌تواند بر عملکرد معاملاتی شما اثرگذار باشد؟  اینجاست که نقش عصب واگ پررنگ می‌شود.   عصب واگ  شما اعصاب جمجمه‌ای بسیاری داخل مغز خود دارید (در مجموع ۱۲ عصب) که دهمین آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این عصب به عنوان عصب واگ شناخته می‌شود که از مغز (پیاز مغز) تا معده امتداد دارد و در طول این مسیر بسیاری از اندام‌های اصلی بدن را عصب‌دار می‌کند.  این عصب طولانی‌ترین عصب ANS (دستگاه عصبی خودگردان) در سرتاسر بدن است و می‌تواند بر ضربان قلب، ریه‌ها، تعریق، حرکات عضلانی، هاضمه و غیره موثر باشد. عصب واگ اطلاعات حسی درباره شرایط اندام‌های بدن را به CNS (دستگاه عصبی مرکزی) منتقل می‌کند.  عصب واگ ممکن است در اثر واکنش‌های احساسی یا استرس حین معاملات به شدت تحریک شود. این سیگنال‌ها می‌توانند خوب یا بد باشند. اما در هر صورت تجربه ما از عصب واگ و دستگاه عصبی روده‌ای شامل همان “احساس دل” می‌شود.  این امر ناشی از این است که دل و روده شما ممکن است در حین یک معامله باز از طرف مغز یا بدن سیگنال‌هایی مبنی بر خوب بودن یا وخیم بودن اوضاع دریافت کند. اغلب اوقات این سیگنال‌ها در سطح ناخودآگاه بدون جلب توجه عبور می‌کنند، اما می‌توانند آشکار شوند چرا که شما با دل و روده خود به طرز نامناسبی برخورد کرده‌اید (رژیم غذایی ناسالم یا غذای ناسالم و غیره).   در صورتی که سیستم شما به خوبی تنظیم شده باشد، “احساس دل” می‌تواند در مواقعی که خطری در راه است، به مثابه یک سیگنال هشدار باشد، یا مانند یک نورافکن موقعیت‌های خوب را پیش از اینکه از دست بروند نشان دهد.  آیا تاکنون موارد فوق را تجربه کرده‌اید؟ در این صورت می‌دانید که بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک چگونه می‌توانند بر عملکرد معاملاتی شما موثر باشند.   سخن پایانی  بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک از راه‌های بسیاری می‌توانند معامله‌گری را سخت (ویا ساده) کنند. بنابراین برای شما به عنوان یک معامله‌گر ضروری است که چگونگی تشخیص این قبیل پاسخ‌ها یا واکنش‌ها، و همینطور نحوه تغییر آن‌ها را بیاموزید و اینکه چگونه می‌توان از آن‌ها جهت بهبود تصمیمات معاملاتی و در نتیجه سودآوری بیشتر، استفاده کرد.  به نظرم اخیرا صنعت آموزش معامله‌گری و اساتید این حوزه به اهمیت این موضوع و تاثیر منفی یا مثبتی که بدن و مغز بر عملکرد معاملاتی دارند یا می‌توانند داشته باشند، پی برده‌اند.  همچنین به نظرم صنعت آموزش معامله‌گری باید یا بهتر است در راستای استفاده از این علوم به منظور تربیت معامله‌گران بهتر و کاهش خطاهای معاملاتی، تلاش و جدیت مضاعفی به خرج دهد.   حال نوبت شماست  آیا متوجه شدید که چگونه بدن و مغز می‌توانند بر ذهنیت و تصمیمات معاملاتی شما موثر باشند؟ آیا تا به حال مواردی از “احساس دل” را تجربه کرده‌اید؟ در مورد ترس از ضرر، حتی در مواقعی که معامله در سود است، چه نظری دارید؟پاسخ خود را در زیر مقاله قرار دهید تا سایر دوستانتان نیز از آنها بهره مند شوند.

علیرغم اینکه تعداد سلول‌های عصبی مخصوص شناسایی عوامل منفی در برابر سلول‌های مربوط به تشخیص عوامل مثبت ۵ برابر بیشتر هستند، اما هنوز یک ورق آس در زیر آستین بیولوژیکی و نورولوژیکی (عصب‌شناسی) خود دارید.

به عنوان مثال، مغز شما یک ویژگی فوق‌العاده به نام “نوروپلاستی” دارد، بدین معنی که مغز شما این قابلیت را دارد که مطابق تجربیات شما، محیط اطراف، آنچه بر آن تمرکز دارید و دیگر افکار ریز و درشتی که در ذهن شما جریان دارند، سیم‌کشی خود را تغییر دهد.

تا به حال اتفاق افتاده به قدری از انجام یک معامله عصبی شده باشید که اصلا از خیر آن گذشته و رهایش کرده باشید، اگر چه کاملا مطابق بر سیستم و برنامه معاملاتی که در دوره آموزش فارکس خود یادگرفته اید بوده است؟ یا اینکه از ضرر قبلی به اندازه‌ای عصبانی، آشفته و پریشان یا ناامید هستید که در موقعیت بعدی معامله‌ای انتقام‌جویانه انجام دهید؟از طرف دیگر، تاکنون “احساس درونی (احساس دل)” نسبت به اینکه معامله جاری با لمس حد ضرر بسته خواهد شد، یا اینکه احتمالا یک موقعیت خیلی خوب در حال شکل‌گیری است  و باید فورا به آن ورود کنید، را تجربه کرده‌اید؟  اگر این موارد برای شما نیز اتفاق افتاده (برای خودم هزاران باراتفاق افتاده)، پس خیلی خوش آمدید به مقاله  “چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک روی معامله‌گری اثرگذار هستند”.در این مقاله، ابتدا به تعریف روانشناسی فیزیولوژیک می‌پردازم.  سپس درباره اینکه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک به چه طریقی معامله‌گری را مشکل می‌کنند و بر عملکرد روزانه شما تاثیر می‌گذارند صحبت می‌کنم.  در ادامه می‌پردازم به اینکه هر فردی خصوصیات مختلف بیولوژیکی یا روانشناسی-فیزیولوژیکی دارد که می‌توانند به شما در سودآوری بیشتر کمک کنند و اینکه چطور از این ویژگی‌ها به نفع خود استفاده کنید.   منظور از روانشناسی فیزیولوژیک چیست؟ روانشناسی فیزیولوژیک شاخه‌ای از علوم عصب‌شناسی (علم مغز و دستگاه عصبی مرکزی) است که بیان می‌کند چگونه شرایط ذهنی و واکنش‌های بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی می‌توانند بر احوال، مهارت‌های شناختی، توانایی‌های تجزیه و تحلیل، ادراک، تصمیم‌گیری و ذهنیت شما تاثیرگذار باشند.  به بیانی ساده: حالت فعلی بدنی و مغزی شما بر توانایی‌های ذهنی شما موثر هستند، توانایی‌هایی که برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی و انجام معاملات سودآور حیاتی هستند.  اینطور در نظر بگیرید: بیولوژی اینکه چرا در معامله‌گری فارکس ضرر می‌کنید.  درک این موضوع بسیار ضروری است، به این خاطر که وقتی از مکانیزم‌های مختلف بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی و نحوه اثرگذاری آن‌ها بر توانایی‌های ذهنی خود آگاهی داشته باشید، می‌توانید با استفاده از روش‌هایی با اثرات منفی آن‌ها مقابله کنید و به این ترتیب در زمان معامله‌گری تصمیمات اشتباه نگیرید.  چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را مشکل می‌کنند.   داشتن خواب راحت و کامل  در ابتدا با یک موضوع ساده شروع می‌کنم که به وضعیت کنونی من هم ارتباط دارد. شب گذشته اوقات خیلی خوب و مفرحی با دوستانم داشتم و تا دیروقت بیدار بودم و باعث شد ۲ ساعت کمتر بخوابم.  خواب برای بدن و مغز شما بسیار اهمیت دارد، چرا که الف) اجازه می‌دهد مغز شما سم‌زدایی کند، استراحت داشته باشد و خود را پاکسازی کند و ب) اجازه می‌دهد همزمان با اینکه اندام‌های داخلی مشغول پاکسازی و آماده‌سازی برای روز کاری بعدی هستند، بدن شما استراحت کند.  آیا می‌دانستید پژوهشی که توسط دکتر واکر(Dr. Walker) در آزمایشگاه خواب و تصویربرداری عصبی بِرکلی انجام گرفته نشان می‌دهد افرادی که کمتر از معمول (۶ ساعت) خوابیده‌اند، ۸۱ درصد لغات با مفهوم منفی (مانند عصبانیت، ترس و ضرر) را که با آن‌ها مواجه شده بودند را به یاد آورده‌اند و تنها ۳۱ درصد واژگان با بار معنایی مثبت را به یاد داشتند.  تفسیر: خواب کمتر از میزان مورد نیاز باعث می‌شود مغز شما تمایل زیادی به افکار منفی نشان دهد.  حال که ذهن شما برای دیدن حوادث منفی بیشتر از اتفاقات مثبت آمادگی دارد، فکر می‌کنید می‌تواند بر عملکرد و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی شما موثر باشد؟  تا به حال اتفاق افتاده که در یک معامله موفق ناگهان نمودار قیمت در خلاف جهت شروع به حرکت کند و بلافاصله احساس “ترس و وحشت” کنید؟ این امر به دلیل بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک است که علیه شما عمل می‌کنند و معامله‌گری را دشوار می‌سازند. به همین علت است که از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه هراس داریم.  جهت اطلاع … کمبود خواب  بطور تصاعدی افزایش می‌یابد … لذا کمبود خواب در طول یک بازه زمانی طولانی به شدت بر شرایط و ظرفیت ذهنی موثر است.  نمودار و تصویر زیر نشان می‌دهند که چگونه کمبود خواب در طول زمان بر مغز و عملکرد شما تاثیرگذار هستند.  تصویر ۱: چگونه کمبود خواب منجر به افت عملکرد می‌شود   تصویر ۲ : مغز شما در شرایط خواب کم یا زیاد   ترس از ضرر کردن نمونه‌ای دیگر از اینکه چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را دشوار می‌کنند، ترس از ضرر کردن است.  “ترس” به حدی در ما نهادینه شده و ریشه کرده که سابقه آن به هزاران سال قبل و نیاکان ما برمی‌گردد، زمانی که بقا در گرو جنگ و مبارزه‌ برای غذا، جان‌پناه و امنیت بود و تلاش و کشمکشی سخت که یا به مرگ ختم می‌شد و یا با ادامه حیات همراه بود.   قانون از این قرار بود: “غذا بخور، غذا نشو.”  متاسفانه تجربیات اجداد ما در DNA ما وارد شده، به ویژه در DNA مغز و دستگاه عصبی. ۱۰٫۰۰۰ سال پیش، یک نفر از هر هشت نفر در راه محافظت از خانواده، جان خود را از دست می‌داد. این امر سبب شد در برابر “تهیدها” بیشتر احساس “ترس و وحشت” کنیم و لذا به نوعی “تمایل منفی” همراه با واکنش و پاسخ “جنگ، گریز یا میخکوب شدن” تبدیل شد.   خبر فوری: اگر چه در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم و احتمال فوت پیش از دوران کهنسالی ۱ به ۱۰۰ است، همچنان در قبال محرک‌هایی که تهدیدآمیز نیستند نیز واکنش‌های جنگ، گریز یا میخکوب شدن را نشان می‌دهیم. ترس از ضرر کردن از جمله چنین واکنش‌هایی است.  در واقع این گرایش به منفی‌نگری (ترس و وحشتی که اثری منفی بر حیات و بقای ما دارد) به حدی در ما قدرتمند است که فضای عصبی تشخیص منفی‌ها به اندازه ۵۰۰ درصد بیشتر از فضای شناسایی مثبت‌ها است!  فکر می‌کنید اگر به ازای هر ۶ محرکی که از بازار دریافت می‌کنید، ۵ مورد از آن‌ها منفی، تهدیدآمیز یا زیان‌آور تلقی شوند در مقایسه با حالتی که مثبت یا سودآور برداشت می‌شدند، چه تاثیری بر ذهنیت معامله‌گری شما می‌گذارد؟ فکر می‌کنید چه چیزی باعث می‌شود که برداشت شما از تغییر رفتار قیمت (پرایس اکشن) برخلاف منافع معامله شما عمل کند؟   تا به حال شده در طول یک روز، هفته یا ماه خیلی خوب عمل کنید و معاملات موفقی داشته باشید، اما ناگهان با یک ضرر تمام سودهای خود را از دست بدهید؟حال در میان تمام این معاملات که اکثر آن‌ها موفق بودند، کدام یک را بیشتر به یاد دارید؟ آن ضرر بزرگ یا معاملات موفق متوالی؟ من حدس می‌زنم که شما معامله‌ای را که با ضرر و زیان بزرگی همراه بوده را بیشتر  از دیگر معاملات به یاد می‌آورید.  این مثال دیگری است از اینکه چگونه تمایل به منفی‌نگری می‌تواند عملکرد معاملاتی شما را مختل کند و چه ارتباطی با فضای عصبی مغز دارد (اینکه نواحی مغز شما چطور سیم‌کشی شده‌اند).   آیا می‌دانستید بین ۵ تا ۷ ثانیه طول می‌کشد تا متوجه یک چیز مثبت در محیط اطراف خود شوید، در حالیکه درک و دریافت عوامل منفی یا تهدیدکننده کمتر از ۰٫۱ ثانیه زمان می‌برد؟ فکر می‌کنید واقعا این موضوع بر ذهنیت معاملاتی، ادراک و تصمیمات شما درباره اتفاقاتی که حول معامله باز شما رخ می‌دهد موثر است؟ امیدوارم اینطور باشد.  می‌توانم صدها مثال و نمونه دیگر در این زمینه بیان کنم، اما حال دیگر باید به وضوح بدانید که چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک ما می‌توانند معامله‌گری را سخت و دشوار کنند. ولی تمام این‌ها بطور مطلق منفی و بد نیستند، بلکه وجوه مثبت و خوبی هم دارند.   چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را ساده می‌کنند  علیرغم اینکه تعداد سلول‌های عصبی مخصوص شناسایی عوامل منفی در برابر سلول‌های مربوط به تشخیص عوامل مثبت ۵ برابر بیشتر هستند، اما هنوز یک ورق آس در زیر آستین بیولوژیکی و نورولوژیکی (عصب‌شناسی) خود دارید.  به عنوان مثال، مغز شما یک ویژگی فوق‌العاده به نام “نوروپلاستی” دارد، بدین معنی که مغز شما این قابلیت را دارد که مطابق تجربیات شما، محیط اطراف، آنچه بر آن تمرکز دارید و دیگر افکار ریز و درشتی که در ذهن شما جریان دارند، سیم‌کشی خود را تغییر دهد.   نوروپلاستی وابسته به تجربیات (EDN) قابلیت شکل‌گیری و سیم‌کشی عادات جدید داخل مغز از طریق دو عامل اصلی زیر است:  ۱) نورون‌هایی (سلول‌های عصبی) که با هم فعال می‌شوند، به هم وصل می‌شوند  ۲) حالات ذهنی مداوم، ویژگی‌های عصبی ماندگار پدید می‌آورند  معنی و مفهوم: شما می‌توانید اشتباهات، تصمیمات یا فرایند‌های فکری خود را که بر ذهنیت و عملکرد معاملاتی شما موثر هستند، از طریق فعال کردن نورون‌های جدیدی داخل مغز خود، اصلاح کنید (مانند تغییر دادن افکار، احساسات یا ذهنیتی که هر روزه تجربه می‌کنید).  تصور کنید که بر خطاهای ذهنی یا موانعی که هر روز در معاملات خود با آن‌ها مواجه می‌شوید، غلبه کرده‌اید.  تصور کنید که دیگر از ورود به معاملات، ضرر و زیان، یا معاملات موفقی که ناگهان تغییر جهت می‌دهند و خلاف میل شما پیش می‌روند، هراسی ندارید.  شما می‌توانید یاد بگیرید که این قبیل تجربیاتی که مانع از سودآوری شما می‌شوند را تغییر دهید.  نوروپلاستی نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک می‌توانند معامله‌گری را سهل و آسان کنند. همچنین شما مجهز به ابزار دیگری نیز هستید که می‌تواند معامله‌گری را ساده‌تر کند و از قبل با آن آشنایی دارید، چیزی که تحت عنوان “احساس دل” شناخته می‌شود.  اگرچه ممکن است عبارت “احساس دل” عامیانه و ضعیف به نظر برسد، اما ریشه علمی دارد.   آیا مغز دومی هم داریم؟  آیا می‌دانستید که دل و روده شما در مقایسه با پیام‌هایی که از مغز دریافت می‌کند، سیگنال‌های بیشتری برای مغز ارسال می‌کند؟  آیا می‌دانستید که شما یک سیستم عصبی کامل دارید که تعداد سلول‌های عصبی آن ۵ برابر بیشتر از سلول‌های عصبی ستون فقرات شماست؟   سیستم عصبی روده‌ای در طول روده‌ها قرار دارد که از مری شروع می‌شود و به مقعد ختم می‌شود.  این سیستم معمولا به عنوان “مغز دوم” شناخته می‌شود، چرا که الف) می‌تواند مستقل از مغز فعالیت کند و ب) از پیام‌رسان‌های عصبی مشابه پیام‌رسان‌های مغز استفاده می‌کند مانند دوپامین (یعنی تجربه احساس سرخوشی و پاداش) و سروتونین.  در حقیقت بیش از ۹۰ درصد سروتونین بدن در روده‌ها یافت می‌شود. سروتونین یک پیام‌رسان عصبی بسیار ضروری است، چرا که برای ایجاد احساس رضایت و خشنودی، تاثیر بر حافظه، یادگیری، حال و حوصله و خواب اهمیت زیادی دارد. حال می‌بینید چطور “دل و روده” می‌تواند بر عملکرد معاملاتی شما اثرگذار باشد؟  اینجاست که نقش عصب واگ پررنگ می‌شود.   عصب واگ  شما اعصاب جمجمه‌ای بسیاری داخل مغز خود دارید (در مجموع ۱۲ عصب) که دهمین آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این عصب به عنوان عصب واگ شناخته می‌شود که از مغز (پیاز مغز) تا معده امتداد دارد و در طول این مسیر بسیاری از اندام‌های اصلی بدن را عصب‌دار می‌کند.  این عصب طولانی‌ترین عصب ANS (دستگاه عصبی خودگردان) در سرتاسر بدن است و می‌تواند بر ضربان قلب، ریه‌ها، تعریق، حرکات عضلانی، هاضمه و غیره موثر باشد. عصب واگ اطلاعات حسی درباره شرایط اندام‌های بدن را به CNS (دستگاه عصبی مرکزی) منتقل می‌کند.  عصب واگ ممکن است در اثر واکنش‌های احساسی یا استرس حین معاملات به شدت تحریک شود. این سیگنال‌ها می‌توانند خوب یا بد باشند. اما در هر صورت تجربه ما از عصب واگ و دستگاه عصبی روده‌ای شامل همان “احساس دل” می‌شود.  این امر ناشی از این است که دل و روده شما ممکن است در حین یک معامله باز از طرف مغز یا بدن سیگنال‌هایی مبنی بر خوب بودن یا وخیم بودن اوضاع دریافت کند. اغلب اوقات این سیگنال‌ها در سطح ناخودآگاه بدون جلب توجه عبور می‌کنند، اما می‌توانند آشکار شوند چرا که شما با دل و روده خود به طرز نامناسبی برخورد کرده‌اید (رژیم غذایی ناسالم یا غذای ناسالم و غیره).   در صورتی که سیستم شما به خوبی تنظیم شده باشد، “احساس دل” می‌تواند در مواقعی که خطری در راه است، به مثابه یک سیگنال هشدار باشد، یا مانند یک نورافکن موقعیت‌های خوب را پیش از اینکه از دست بروند نشان دهد.  آیا تاکنون موارد فوق را تجربه کرده‌اید؟ در این صورت می‌دانید که بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک چگونه می‌توانند بر عملکرد معاملاتی شما موثر باشند.   سخن پایانی  بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک از راه‌های بسیاری می‌توانند معامله‌گری را سخت (ویا ساده) کنند. بنابراین برای شما به عنوان یک معامله‌گر ضروری است که چگونگی تشخیص این قبیل پاسخ‌ها یا واکنش‌ها، و همینطور نحوه تغییر آن‌ها را بیاموزید و اینکه چگونه می‌توان از آن‌ها جهت بهبود تصمیمات معاملاتی و در نتیجه سودآوری بیشتر، استفاده کرد.  به نظرم اخیرا صنعت آموزش معامله‌گری و اساتید این حوزه به اهمیت این موضوع و تاثیر منفی یا مثبتی که بدن و مغز بر عملکرد معاملاتی دارند یا می‌توانند داشته باشند، پی برده‌اند.  همچنین به نظرم صنعت آموزش معامله‌گری باید یا بهتر است در راستای استفاده از این علوم به منظور تربیت معامله‌گران بهتر و کاهش خطاهای معاملاتی، تلاش و جدیت مضاعفی به خرج دهد.   حال نوبت شماست  آیا متوجه شدید که چگونه بدن و مغز می‌توانند بر ذهنیت و تصمیمات معاملاتی شما موثر باشند؟ آیا تا به حال مواردی از “احساس دل” را تجربه کرده‌اید؟ در مورد ترس از ضرر، حتی در مواقعی که معامله در سود است، چه نظری دارید؟پاسخ خود را در زیر مقاله قرار دهید تا سایر دوستانتان نیز از آنها بهره مند شوند.

 

نوروپلاستی وابسته به تجربیات (EDN) قابلیت شکل‌گیری و سیم‌کشی عادات جدید داخل مغز از طریق دو عامل اصلی زیر است:

۱) نورون‌هایی (سلول‌های عصبی) که با هم فعال می‌شوند، به هم وصل می‌شوند

۲) حالات ذهنی مداوم، ویژگی‌های عصبی ماندگار پدید می‌آورند

معنی و مفهوم: شما می‌توانید اشتباهات، تصمیمات یا فرایند‌های فکری خود را که بر ذهنیت و عملکرد معاملاتی شما موثر هستند، از طریق فعال کردن نورون‌های جدیدی داخل مغز خود، اصلاح کنید (مانند تغییر دادن افکار، احساسات یا ذهنیتی که هر روزه تجربه می‌کنید).

تصور کنید که بر خطاهای ذهنی یا موانعی که هر روز در معاملات خود با آن‌ها مواجه می‌شوید، غلبه کرده‌اید.

تصور کنید که دیگر از ورود به معاملات، ضرر و زیان، یا معاملات موفقی که ناگهان تغییر جهت می‌دهند و خلاف میل شما پیش می‌روند، هراسی ندارید.

شما می‌توانید یاد بگیرید که این قبیل تجربیاتی که مانع از سودآوری شما می‌شوند را تغییر دهید.

نوروپلاستی نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک می‌توانند معامله‌گری را سهل و آسان کنند. همچنین شما مجهز به ابزار دیگری نیز هستید که می‌تواند معامله‌گری را ساده‌تر کند و از قبل با آن آشنایی دارید، چیزی که تحت عنوان “احساس دل” شناخته می‌شود.

اگرچه ممکن است عبارت “احساس دل” عامیانه و ضعیف به نظر برسد، اما ریشه علمی دارد.

تا به حال اتفاق افتاده به قدری از انجام یک معامله عصبی شده باشید که اصلا از خیر آن گذشته و رهایش کرده باشید، اگر چه کاملا مطابق بر سیستم و برنامه معاملاتی که در دوره آموزش فارکس خود یادگرفته اید بوده است؟ یا اینکه از ضرر قبلی به اندازه‌ای عصبانی، آشفته و پریشان یا ناامید هستید که در موقعیت بعدی معامله‌ای انتقام‌جویانه انجام دهید؟از طرف دیگر، تاکنون “احساس درونی (احساس دل)” نسبت به اینکه معامله جاری با لمس حد ضرر بسته خواهد شد، یا اینکه احتمالا یک موقعیت خیلی خوب در حال شکل‌گیری است  و باید فورا به آن ورود کنید، را تجربه کرده‌اید؟  اگر این موارد برای شما نیز اتفاق افتاده (برای خودم هزاران باراتفاق افتاده)، پس خیلی خوش آمدید به مقاله  “چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک روی معامله‌گری اثرگذار هستند”.در این مقاله، ابتدا به تعریف روانشناسی فیزیولوژیک می‌پردازم.  سپس درباره اینکه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک به چه طریقی معامله‌گری را مشکل می‌کنند و بر عملکرد روزانه شما تاثیر می‌گذارند صحبت می‌کنم.  در ادامه می‌پردازم به اینکه هر فردی خصوصیات مختلف بیولوژیکی یا روانشناسی-فیزیولوژیکی دارد که می‌توانند به شما در سودآوری بیشتر کمک کنند و اینکه چطور از این ویژگی‌ها به نفع خود استفاده کنید.   منظور از روانشناسی فیزیولوژیک چیست؟ روانشناسی فیزیولوژیک شاخه‌ای از علوم عصب‌شناسی (علم مغز و دستگاه عصبی مرکزی) است که بیان می‌کند چگونه شرایط ذهنی و واکنش‌های بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی می‌توانند بر احوال، مهارت‌های شناختی، توانایی‌های تجزیه و تحلیل، ادراک، تصمیم‌گیری و ذهنیت شما تاثیرگذار باشند.  به بیانی ساده: حالت فعلی بدنی و مغزی شما بر توانایی‌های ذهنی شما موثر هستند، توانایی‌هایی که برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی و انجام معاملات سودآور حیاتی هستند.  اینطور در نظر بگیرید: بیولوژی اینکه چرا در معامله‌گری فارکس ضرر می‌کنید.  درک این موضوع بسیار ضروری است، به این خاطر که وقتی از مکانیزم‌های مختلف بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی و نحوه اثرگذاری آن‌ها بر توانایی‌های ذهنی خود آگاهی داشته باشید، می‌توانید با استفاده از روش‌هایی با اثرات منفی آن‌ها مقابله کنید و به این ترتیب در زمان معامله‌گری تصمیمات اشتباه نگیرید.  چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را مشکل می‌کنند.   داشتن خواب راحت و کامل  در ابتدا با یک موضوع ساده شروع می‌کنم که به وضعیت کنونی من هم ارتباط دارد. شب گذشته اوقات خیلی خوب و مفرحی با دوستانم داشتم و تا دیروقت بیدار بودم و باعث شد ۲ ساعت کمتر بخوابم.  خواب برای بدن و مغز شما بسیار اهمیت دارد، چرا که الف) اجازه می‌دهد مغز شما سم‌زدایی کند، استراحت داشته باشد و خود را پاکسازی کند و ب) اجازه می‌دهد همزمان با اینکه اندام‌های داخلی مشغول پاکسازی و آماده‌سازی برای روز کاری بعدی هستند، بدن شما استراحت کند.  آیا می‌دانستید پژوهشی که توسط دکتر واکر(Dr. Walker) در آزمایشگاه خواب و تصویربرداری عصبی بِرکلی انجام گرفته نشان می‌دهد افرادی که کمتر از معمول (۶ ساعت) خوابیده‌اند، ۸۱ درصد لغات با مفهوم منفی (مانند عصبانیت، ترس و ضرر) را که با آن‌ها مواجه شده بودند را به یاد آورده‌اند و تنها ۳۱ درصد واژگان با بار معنایی مثبت را به یاد داشتند.  تفسیر: خواب کمتر از میزان مورد نیاز باعث می‌شود مغز شما تمایل زیادی به افکار منفی نشان دهد.  حال که ذهن شما برای دیدن حوادث منفی بیشتر از اتفاقات مثبت آمادگی دارد، فکر می‌کنید می‌تواند بر عملکرد و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی شما موثر باشد؟  تا به حال اتفاق افتاده که در یک معامله موفق ناگهان نمودار قیمت در خلاف جهت شروع به حرکت کند و بلافاصله احساس “ترس و وحشت” کنید؟ این امر به دلیل بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک است که علیه شما عمل می‌کنند و معامله‌گری را دشوار می‌سازند. به همین علت است که از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه هراس داریم.  جهت اطلاع … کمبود خواب  بطور تصاعدی افزایش می‌یابد … لذا کمبود خواب در طول یک بازه زمانی طولانی به شدت بر شرایط و ظرفیت ذهنی موثر است.  نمودار و تصویر زیر نشان می‌دهند که چگونه کمبود خواب در طول زمان بر مغز و عملکرد شما تاثیرگذار هستند.  تصویر ۱: چگونه کمبود خواب منجر به افت عملکرد می‌شود   تصویر ۲ : مغز شما در شرایط خواب کم یا زیاد   ترس از ضرر کردن نمونه‌ای دیگر از اینکه چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را دشوار می‌کنند، ترس از ضرر کردن است.  “ترس” به حدی در ما نهادینه شده و ریشه کرده که سابقه آن به هزاران سال قبل و نیاکان ما برمی‌گردد، زمانی که بقا در گرو جنگ و مبارزه‌ برای غذا، جان‌پناه و امنیت بود و تلاش و کشمکشی سخت که یا به مرگ ختم می‌شد و یا با ادامه حیات همراه بود.   قانون از این قرار بود: “غذا بخور، غذا نشو.”  متاسفانه تجربیات اجداد ما در DNA ما وارد شده، به ویژه در DNA مغز و دستگاه عصبی. ۱۰٫۰۰۰ سال پیش، یک نفر از هر هشت نفر در راه محافظت از خانواده، جان خود را از دست می‌داد. این امر سبب شد در برابر “تهیدها” بیشتر احساس “ترس و وحشت” کنیم و لذا به نوعی “تمایل منفی” همراه با واکنش و پاسخ “جنگ، گریز یا میخکوب شدن” تبدیل شد.   خبر فوری: اگر چه در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم و احتمال فوت پیش از دوران کهنسالی ۱ به ۱۰۰ است، همچنان در قبال محرک‌هایی که تهدیدآمیز نیستند نیز واکنش‌های جنگ، گریز یا میخکوب شدن را نشان می‌دهیم. ترس از ضرر کردن از جمله چنین واکنش‌هایی است.  در واقع این گرایش به منفی‌نگری (ترس و وحشتی که اثری منفی بر حیات و بقای ما دارد) به حدی در ما قدرتمند است که فضای عصبی تشخیص منفی‌ها به اندازه ۵۰۰ درصد بیشتر از فضای شناسایی مثبت‌ها است!  فکر می‌کنید اگر به ازای هر ۶ محرکی که از بازار دریافت می‌کنید، ۵ مورد از آن‌ها منفی، تهدیدآمیز یا زیان‌آور تلقی شوند در مقایسه با حالتی که مثبت یا سودآور برداشت می‌شدند، چه تاثیری بر ذهنیت معامله‌گری شما می‌گذارد؟ فکر می‌کنید چه چیزی باعث می‌شود که برداشت شما از تغییر رفتار قیمت (پرایس اکشن) برخلاف منافع معامله شما عمل کند؟   تا به حال شده در طول یک روز، هفته یا ماه خیلی خوب عمل کنید و معاملات موفقی داشته باشید، اما ناگهان با یک ضرر تمام سودهای خود را از دست بدهید؟حال در میان تمام این معاملات که اکثر آن‌ها موفق بودند، کدام یک را بیشتر به یاد دارید؟ آن ضرر بزرگ یا معاملات موفق متوالی؟ من حدس می‌زنم که شما معامله‌ای را که با ضرر و زیان بزرگی همراه بوده را بیشتر  از دیگر معاملات به یاد می‌آورید.  این مثال دیگری است از اینکه چگونه تمایل به منفی‌نگری می‌تواند عملکرد معاملاتی شما را مختل کند و چه ارتباطی با فضای عصبی مغز دارد (اینکه نواحی مغز شما چطور سیم‌کشی شده‌اند).   آیا می‌دانستید بین ۵ تا ۷ ثانیه طول می‌کشد تا متوجه یک چیز مثبت در محیط اطراف خود شوید، در حالیکه درک و دریافت عوامل منفی یا تهدیدکننده کمتر از ۰٫۱ ثانیه زمان می‌برد؟ فکر می‌کنید واقعا این موضوع بر ذهنیت معاملاتی، ادراک و تصمیمات شما درباره اتفاقاتی که حول معامله باز شما رخ می‌دهد موثر است؟ امیدوارم اینطور باشد.  می‌توانم صدها مثال و نمونه دیگر در این زمینه بیان کنم، اما حال دیگر باید به وضوح بدانید که چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک ما می‌توانند معامله‌گری را سخت و دشوار کنند. ولی تمام این‌ها بطور مطلق منفی و بد نیستند، بلکه وجوه مثبت و خوبی هم دارند.   چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را ساده می‌کنند  علیرغم اینکه تعداد سلول‌های عصبی مخصوص شناسایی عوامل منفی در برابر سلول‌های مربوط به تشخیص عوامل مثبت ۵ برابر بیشتر هستند، اما هنوز یک ورق آس در زیر آستین بیولوژیکی و نورولوژیکی (عصب‌شناسی) خود دارید.  به عنوان مثال، مغز شما یک ویژگی فوق‌العاده به نام “نوروپلاستی” دارد، بدین معنی که مغز شما این قابلیت را دارد که مطابق تجربیات شما، محیط اطراف، آنچه بر آن تمرکز دارید و دیگر افکار ریز و درشتی که در ذهن شما جریان دارند، سیم‌کشی خود را تغییر دهد.   نوروپلاستی وابسته به تجربیات (EDN) قابلیت شکل‌گیری و سیم‌کشی عادات جدید داخل مغز از طریق دو عامل اصلی زیر است:  ۱) نورون‌هایی (سلول‌های عصبی) که با هم فعال می‌شوند، به هم وصل می‌شوند  ۲) حالات ذهنی مداوم، ویژگی‌های عصبی ماندگار پدید می‌آورند  معنی و مفهوم: شما می‌توانید اشتباهات، تصمیمات یا فرایند‌های فکری خود را که بر ذهنیت و عملکرد معاملاتی شما موثر هستند، از طریق فعال کردن نورون‌های جدیدی داخل مغز خود، اصلاح کنید (مانند تغییر دادن افکار، احساسات یا ذهنیتی که هر روزه تجربه می‌کنید).  تصور کنید که بر خطاهای ذهنی یا موانعی که هر روز در معاملات خود با آن‌ها مواجه می‌شوید، غلبه کرده‌اید.  تصور کنید که دیگر از ورود به معاملات، ضرر و زیان، یا معاملات موفقی که ناگهان تغییر جهت می‌دهند و خلاف میل شما پیش می‌روند، هراسی ندارید.  شما می‌توانید یاد بگیرید که این قبیل تجربیاتی که مانع از سودآوری شما می‌شوند را تغییر دهید.  نوروپلاستی نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک می‌توانند معامله‌گری را سهل و آسان کنند. همچنین شما مجهز به ابزار دیگری نیز هستید که می‌تواند معامله‌گری را ساده‌تر کند و از قبل با آن آشنایی دارید، چیزی که تحت عنوان “احساس دل” شناخته می‌شود.  اگرچه ممکن است عبارت “احساس دل” عامیانه و ضعیف به نظر برسد، اما ریشه علمی دارد.   آیا مغز دومی هم داریم؟  آیا می‌دانستید که دل و روده شما در مقایسه با پیام‌هایی که از مغز دریافت می‌کند، سیگنال‌های بیشتری برای مغز ارسال می‌کند؟  آیا می‌دانستید که شما یک سیستم عصبی کامل دارید که تعداد سلول‌های عصبی آن ۵ برابر بیشتر از سلول‌های عصبی ستون فقرات شماست؟   سیستم عصبی روده‌ای در طول روده‌ها قرار دارد که از مری شروع می‌شود و به مقعد ختم می‌شود.  این سیستم معمولا به عنوان “مغز دوم” شناخته می‌شود، چرا که الف) می‌تواند مستقل از مغز فعالیت کند و ب) از پیام‌رسان‌های عصبی مشابه پیام‌رسان‌های مغز استفاده می‌کند مانند دوپامین (یعنی تجربه احساس سرخوشی و پاداش) و سروتونین.  در حقیقت بیش از ۹۰ درصد سروتونین بدن در روده‌ها یافت می‌شود. سروتونین یک پیام‌رسان عصبی بسیار ضروری است، چرا که برای ایجاد احساس رضایت و خشنودی، تاثیر بر حافظه، یادگیری، حال و حوصله و خواب اهمیت زیادی دارد. حال می‌بینید چطور “دل و روده” می‌تواند بر عملکرد معاملاتی شما اثرگذار باشد؟  اینجاست که نقش عصب واگ پررنگ می‌شود.   عصب واگ  شما اعصاب جمجمه‌ای بسیاری داخل مغز خود دارید (در مجموع ۱۲ عصب) که دهمین آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این عصب به عنوان عصب واگ شناخته می‌شود که از مغز (پیاز مغز) تا معده امتداد دارد و در طول این مسیر بسیاری از اندام‌های اصلی بدن را عصب‌دار می‌کند.  این عصب طولانی‌ترین عصب ANS (دستگاه عصبی خودگردان) در سرتاسر بدن است و می‌تواند بر ضربان قلب، ریه‌ها، تعریق، حرکات عضلانی، هاضمه و غیره موثر باشد. عصب واگ اطلاعات حسی درباره شرایط اندام‌های بدن را به CNS (دستگاه عصبی مرکزی) منتقل می‌کند.  عصب واگ ممکن است در اثر واکنش‌های احساسی یا استرس حین معاملات به شدت تحریک شود. این سیگنال‌ها می‌توانند خوب یا بد باشند. اما در هر صورت تجربه ما از عصب واگ و دستگاه عصبی روده‌ای شامل همان “احساس دل” می‌شود.  این امر ناشی از این است که دل و روده شما ممکن است در حین یک معامله باز از طرف مغز یا بدن سیگنال‌هایی مبنی بر خوب بودن یا وخیم بودن اوضاع دریافت کند. اغلب اوقات این سیگنال‌ها در سطح ناخودآگاه بدون جلب توجه عبور می‌کنند، اما می‌توانند آشکار شوند چرا که شما با دل و روده خود به طرز نامناسبی برخورد کرده‌اید (رژیم غذایی ناسالم یا غذای ناسالم و غیره).   در صورتی که سیستم شما به خوبی تنظیم شده باشد، “احساس دل” می‌تواند در مواقعی که خطری در راه است، به مثابه یک سیگنال هشدار باشد، یا مانند یک نورافکن موقعیت‌های خوب را پیش از اینکه از دست بروند نشان دهد.  آیا تاکنون موارد فوق را تجربه کرده‌اید؟ در این صورت می‌دانید که بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک چگونه می‌توانند بر عملکرد معاملاتی شما موثر باشند.   سخن پایانی  بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک از راه‌های بسیاری می‌توانند معامله‌گری را سخت (ویا ساده) کنند. بنابراین برای شما به عنوان یک معامله‌گر ضروری است که چگونگی تشخیص این قبیل پاسخ‌ها یا واکنش‌ها، و همینطور نحوه تغییر آن‌ها را بیاموزید و اینکه چگونه می‌توان از آن‌ها جهت بهبود تصمیمات معاملاتی و در نتیجه سودآوری بیشتر، استفاده کرد.  به نظرم اخیرا صنعت آموزش معامله‌گری و اساتید این حوزه به اهمیت این موضوع و تاثیر منفی یا مثبتی که بدن و مغز بر عملکرد معاملاتی دارند یا می‌توانند داشته باشند، پی برده‌اند.  همچنین به نظرم صنعت آموزش معامله‌گری باید یا بهتر است در راستای استفاده از این علوم به منظور تربیت معامله‌گران بهتر و کاهش خطاهای معاملاتی، تلاش و جدیت مضاعفی به خرج دهد.   حال نوبت شماست  آیا متوجه شدید که چگونه بدن و مغز می‌توانند بر ذهنیت و تصمیمات معاملاتی شما موثر باشند؟ آیا تا به حال مواردی از “احساس دل” را تجربه کرده‌اید؟ در مورد ترس از ضرر، حتی در مواقعی که معامله در سود است، چه نظری دارید؟پاسخ خود را در زیر مقاله قرار دهید تا سایر دوستانتان نیز از آنها بهره مند شوند.

 

آیا مغز دومی هم داریم؟

آیا می‌دانستید که دل و روده شما در مقایسه با پیام‌هایی که از مغز دریافت می‌کند، سیگنال‌های بیشتری برای مغز ارسال می‌کند؟

آیا می‌دانستید که شما یک سیستم عصبی کامل دارید که تعداد سلول‌های عصبی آن ۵ برابر بیشتر از سلول‌های عصبی ستون فقرات شماست؟

تا به حال اتفاق افتاده به قدری از انجام یک معامله عصبی شده باشید که اصلا از خیر آن گذشته و رهایش کرده باشید، اگر چه کاملا مطابق بر سیستم و برنامه معاملاتی که در دوره آموزش فارکس خود یادگرفته اید بوده است؟ یا اینکه از ضرر قبلی به اندازه‌ای عصبانی، آشفته و پریشان یا ناامید هستید که در موقعیت بعدی معامله‌ای انتقام‌جویانه انجام دهید؟از طرف دیگر، تاکنون “احساس درونی (احساس دل)” نسبت به اینکه معامله جاری با لمس حد ضرر بسته خواهد شد، یا اینکه احتمالا یک موقعیت خیلی خوب در حال شکل‌گیری است  و باید فورا به آن ورود کنید، را تجربه کرده‌اید؟  اگر این موارد برای شما نیز اتفاق افتاده (برای خودم هزاران باراتفاق افتاده)، پس خیلی خوش آمدید به مقاله  “چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک روی معامله‌گری اثرگذار هستند”.در این مقاله، ابتدا به تعریف روانشناسی فیزیولوژیک می‌پردازم.  سپس درباره اینکه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک به چه طریقی معامله‌گری را مشکل می‌کنند و بر عملکرد روزانه شما تاثیر می‌گذارند صحبت می‌کنم.  در ادامه می‌پردازم به اینکه هر فردی خصوصیات مختلف بیولوژیکی یا روانشناسی-فیزیولوژیکی دارد که می‌توانند به شما در سودآوری بیشتر کمک کنند و اینکه چطور از این ویژگی‌ها به نفع خود استفاده کنید.   منظور از روانشناسی فیزیولوژیک چیست؟ روانشناسی فیزیولوژیک شاخه‌ای از علوم عصب‌شناسی (علم مغز و دستگاه عصبی مرکزی) است که بیان می‌کند چگونه شرایط ذهنی و واکنش‌های بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی می‌توانند بر احوال، مهارت‌های شناختی، توانایی‌های تجزیه و تحلیل، ادراک، تصمیم‌گیری و ذهنیت شما تاثیرگذار باشند.  به بیانی ساده: حالت فعلی بدنی و مغزی شما بر توانایی‌های ذهنی شما موثر هستند، توانایی‌هایی که برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی و انجام معاملات سودآور حیاتی هستند.  اینطور در نظر بگیرید: بیولوژی اینکه چرا در معامله‌گری فارکس ضرر می‌کنید.  درک این موضوع بسیار ضروری است، به این خاطر که وقتی از مکانیزم‌های مختلف بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی و نحوه اثرگذاری آن‌ها بر توانایی‌های ذهنی خود آگاهی داشته باشید، می‌توانید با استفاده از روش‌هایی با اثرات منفی آن‌ها مقابله کنید و به این ترتیب در زمان معامله‌گری تصمیمات اشتباه نگیرید.  چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را مشکل می‌کنند.   داشتن خواب راحت و کامل  در ابتدا با یک موضوع ساده شروع می‌کنم که به وضعیت کنونی من هم ارتباط دارد. شب گذشته اوقات خیلی خوب و مفرحی با دوستانم داشتم و تا دیروقت بیدار بودم و باعث شد ۲ ساعت کمتر بخوابم.  خواب برای بدن و مغز شما بسیار اهمیت دارد، چرا که الف) اجازه می‌دهد مغز شما سم‌زدایی کند، استراحت داشته باشد و خود را پاکسازی کند و ب) اجازه می‌دهد همزمان با اینکه اندام‌های داخلی مشغول پاکسازی و آماده‌سازی برای روز کاری بعدی هستند، بدن شما استراحت کند.  آیا می‌دانستید پژوهشی که توسط دکتر واکر(Dr. Walker) در آزمایشگاه خواب و تصویربرداری عصبی بِرکلی انجام گرفته نشان می‌دهد افرادی که کمتر از معمول (۶ ساعت) خوابیده‌اند، ۸۱ درصد لغات با مفهوم منفی (مانند عصبانیت، ترس و ضرر) را که با آن‌ها مواجه شده بودند را به یاد آورده‌اند و تنها ۳۱ درصد واژگان با بار معنایی مثبت را به یاد داشتند.  تفسیر: خواب کمتر از میزان مورد نیاز باعث می‌شود مغز شما تمایل زیادی به افکار منفی نشان دهد.  حال که ذهن شما برای دیدن حوادث منفی بیشتر از اتفاقات مثبت آمادگی دارد، فکر می‌کنید می‌تواند بر عملکرد و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی شما موثر باشد؟  تا به حال اتفاق افتاده که در یک معامله موفق ناگهان نمودار قیمت در خلاف جهت شروع به حرکت کند و بلافاصله احساس “ترس و وحشت” کنید؟ این امر به دلیل بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک است که علیه شما عمل می‌کنند و معامله‌گری را دشوار می‌سازند. به همین علت است که از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه هراس داریم.  جهت اطلاع … کمبود خواب  بطور تصاعدی افزایش می‌یابد … لذا کمبود خواب در طول یک بازه زمانی طولانی به شدت بر شرایط و ظرفیت ذهنی موثر است.  نمودار و تصویر زیر نشان می‌دهند که چگونه کمبود خواب در طول زمان بر مغز و عملکرد شما تاثیرگذار هستند.  تصویر ۱: چگونه کمبود خواب منجر به افت عملکرد می‌شود   تصویر ۲ : مغز شما در شرایط خواب کم یا زیاد   ترس از ضرر کردن نمونه‌ای دیگر از اینکه چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را دشوار می‌کنند، ترس از ضرر کردن است.  “ترس” به حدی در ما نهادینه شده و ریشه کرده که سابقه آن به هزاران سال قبل و نیاکان ما برمی‌گردد، زمانی که بقا در گرو جنگ و مبارزه‌ برای غذا، جان‌پناه و امنیت بود و تلاش و کشمکشی سخت که یا به مرگ ختم می‌شد و یا با ادامه حیات همراه بود.   قانون از این قرار بود: “غذا بخور، غذا نشو.”  متاسفانه تجربیات اجداد ما در DNA ما وارد شده، به ویژه در DNA مغز و دستگاه عصبی. ۱۰٫۰۰۰ سال پیش، یک نفر از هر هشت نفر در راه محافظت از خانواده، جان خود را از دست می‌داد. این امر سبب شد در برابر “تهیدها” بیشتر احساس “ترس و وحشت” کنیم و لذا به نوعی “تمایل منفی” همراه با واکنش و پاسخ “جنگ، گریز یا میخکوب شدن” تبدیل شد.   خبر فوری: اگر چه در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم و احتمال فوت پیش از دوران کهنسالی ۱ به ۱۰۰ است، همچنان در قبال محرک‌هایی که تهدیدآمیز نیستند نیز واکنش‌های جنگ، گریز یا میخکوب شدن را نشان می‌دهیم. ترس از ضرر کردن از جمله چنین واکنش‌هایی است.  در واقع این گرایش به منفی‌نگری (ترس و وحشتی که اثری منفی بر حیات و بقای ما دارد) به حدی در ما قدرتمند است که فضای عصبی تشخیص منفی‌ها به اندازه ۵۰۰ درصد بیشتر از فضای شناسایی مثبت‌ها است!  فکر می‌کنید اگر به ازای هر ۶ محرکی که از بازار دریافت می‌کنید، ۵ مورد از آن‌ها منفی، تهدیدآمیز یا زیان‌آور تلقی شوند در مقایسه با حالتی که مثبت یا سودآور برداشت می‌شدند، چه تاثیری بر ذهنیت معامله‌گری شما می‌گذارد؟ فکر می‌کنید چه چیزی باعث می‌شود که برداشت شما از تغییر رفتار قیمت (پرایس اکشن) برخلاف منافع معامله شما عمل کند؟   تا به حال شده در طول یک روز، هفته یا ماه خیلی خوب عمل کنید و معاملات موفقی داشته باشید، اما ناگهان با یک ضرر تمام سودهای خود را از دست بدهید؟حال در میان تمام این معاملات که اکثر آن‌ها موفق بودند، کدام یک را بیشتر به یاد دارید؟ آن ضرر بزرگ یا معاملات موفق متوالی؟ من حدس می‌زنم که شما معامله‌ای را که با ضرر و زیان بزرگی همراه بوده را بیشتر  از دیگر معاملات به یاد می‌آورید.  این مثال دیگری است از اینکه چگونه تمایل به منفی‌نگری می‌تواند عملکرد معاملاتی شما را مختل کند و چه ارتباطی با فضای عصبی مغز دارد (اینکه نواحی مغز شما چطور سیم‌کشی شده‌اند).   آیا می‌دانستید بین ۵ تا ۷ ثانیه طول می‌کشد تا متوجه یک چیز مثبت در محیط اطراف خود شوید، در حالیکه درک و دریافت عوامل منفی یا تهدیدکننده کمتر از ۰٫۱ ثانیه زمان می‌برد؟ فکر می‌کنید واقعا این موضوع بر ذهنیت معاملاتی، ادراک و تصمیمات شما درباره اتفاقاتی که حول معامله باز شما رخ می‌دهد موثر است؟ امیدوارم اینطور باشد.  می‌توانم صدها مثال و نمونه دیگر در این زمینه بیان کنم، اما حال دیگر باید به وضوح بدانید که چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک ما می‌توانند معامله‌گری را سخت و دشوار کنند. ولی تمام این‌ها بطور مطلق منفی و بد نیستند، بلکه وجوه مثبت و خوبی هم دارند.   چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را ساده می‌کنند  علیرغم اینکه تعداد سلول‌های عصبی مخصوص شناسایی عوامل منفی در برابر سلول‌های مربوط به تشخیص عوامل مثبت ۵ برابر بیشتر هستند، اما هنوز یک ورق آس در زیر آستین بیولوژیکی و نورولوژیکی (عصب‌شناسی) خود دارید.  به عنوان مثال، مغز شما یک ویژگی فوق‌العاده به نام “نوروپلاستی” دارد، بدین معنی که مغز شما این قابلیت را دارد که مطابق تجربیات شما، محیط اطراف، آنچه بر آن تمرکز دارید و دیگر افکار ریز و درشتی که در ذهن شما جریان دارند، سیم‌کشی خود را تغییر دهد.   نوروپلاستی وابسته به تجربیات (EDN) قابلیت شکل‌گیری و سیم‌کشی عادات جدید داخل مغز از طریق دو عامل اصلی زیر است:  ۱) نورون‌هایی (سلول‌های عصبی) که با هم فعال می‌شوند، به هم وصل می‌شوند  ۲) حالات ذهنی مداوم، ویژگی‌های عصبی ماندگار پدید می‌آورند  معنی و مفهوم: شما می‌توانید اشتباهات، تصمیمات یا فرایند‌های فکری خود را که بر ذهنیت و عملکرد معاملاتی شما موثر هستند، از طریق فعال کردن نورون‌های جدیدی داخل مغز خود، اصلاح کنید (مانند تغییر دادن افکار، احساسات یا ذهنیتی که هر روزه تجربه می‌کنید).  تصور کنید که بر خطاهای ذهنی یا موانعی که هر روز در معاملات خود با آن‌ها مواجه می‌شوید، غلبه کرده‌اید.  تصور کنید که دیگر از ورود به معاملات، ضرر و زیان، یا معاملات موفقی که ناگهان تغییر جهت می‌دهند و خلاف میل شما پیش می‌روند، هراسی ندارید.  شما می‌توانید یاد بگیرید که این قبیل تجربیاتی که مانع از سودآوری شما می‌شوند را تغییر دهید.  نوروپلاستی نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک می‌توانند معامله‌گری را سهل و آسان کنند. همچنین شما مجهز به ابزار دیگری نیز هستید که می‌تواند معامله‌گری را ساده‌تر کند و از قبل با آن آشنایی دارید، چیزی که تحت عنوان “احساس دل” شناخته می‌شود.  اگرچه ممکن است عبارت “احساس دل” عامیانه و ضعیف به نظر برسد، اما ریشه علمی دارد.   آیا مغز دومی هم داریم؟  آیا می‌دانستید که دل و روده شما در مقایسه با پیام‌هایی که از مغز دریافت می‌کند، سیگنال‌های بیشتری برای مغز ارسال می‌کند؟  آیا می‌دانستید که شما یک سیستم عصبی کامل دارید که تعداد سلول‌های عصبی آن ۵ برابر بیشتر از سلول‌های عصبی ستون فقرات شماست؟   سیستم عصبی روده‌ای در طول روده‌ها قرار دارد که از مری شروع می‌شود و به مقعد ختم می‌شود.  این سیستم معمولا به عنوان “مغز دوم” شناخته می‌شود، چرا که الف) می‌تواند مستقل از مغز فعالیت کند و ب) از پیام‌رسان‌های عصبی مشابه پیام‌رسان‌های مغز استفاده می‌کند مانند دوپامین (یعنی تجربه احساس سرخوشی و پاداش) و سروتونین.  در حقیقت بیش از ۹۰ درصد سروتونین بدن در روده‌ها یافت می‌شود. سروتونین یک پیام‌رسان عصبی بسیار ضروری است، چرا که برای ایجاد احساس رضایت و خشنودی، تاثیر بر حافظه، یادگیری، حال و حوصله و خواب اهمیت زیادی دارد. حال می‌بینید چطور “دل و روده” می‌تواند بر عملکرد معاملاتی شما اثرگذار باشد؟  اینجاست که نقش عصب واگ پررنگ می‌شود.   عصب واگ  شما اعصاب جمجمه‌ای بسیاری داخل مغز خود دارید (در مجموع ۱۲ عصب) که دهمین آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این عصب به عنوان عصب واگ شناخته می‌شود که از مغز (پیاز مغز) تا معده امتداد دارد و در طول این مسیر بسیاری از اندام‌های اصلی بدن را عصب‌دار می‌کند.  این عصب طولانی‌ترین عصب ANS (دستگاه عصبی خودگردان) در سرتاسر بدن است و می‌تواند بر ضربان قلب، ریه‌ها، تعریق، حرکات عضلانی، هاضمه و غیره موثر باشد. عصب واگ اطلاعات حسی درباره شرایط اندام‌های بدن را به CNS (دستگاه عصبی مرکزی) منتقل می‌کند.  عصب واگ ممکن است در اثر واکنش‌های احساسی یا استرس حین معاملات به شدت تحریک شود. این سیگنال‌ها می‌توانند خوب یا بد باشند. اما در هر صورت تجربه ما از عصب واگ و دستگاه عصبی روده‌ای شامل همان “احساس دل” می‌شود.  این امر ناشی از این است که دل و روده شما ممکن است در حین یک معامله باز از طرف مغز یا بدن سیگنال‌هایی مبنی بر خوب بودن یا وخیم بودن اوضاع دریافت کند. اغلب اوقات این سیگنال‌ها در سطح ناخودآگاه بدون جلب توجه عبور می‌کنند، اما می‌توانند آشکار شوند چرا که شما با دل و روده خود به طرز نامناسبی برخورد کرده‌اید (رژیم غذایی ناسالم یا غذای ناسالم و غیره).   در صورتی که سیستم شما به خوبی تنظیم شده باشد، “احساس دل” می‌تواند در مواقعی که خطری در راه است، به مثابه یک سیگنال هشدار باشد، یا مانند یک نورافکن موقعیت‌های خوب را پیش از اینکه از دست بروند نشان دهد.  آیا تاکنون موارد فوق را تجربه کرده‌اید؟ در این صورت می‌دانید که بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک چگونه می‌توانند بر عملکرد معاملاتی شما موثر باشند.   سخن پایانی  بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک از راه‌های بسیاری می‌توانند معامله‌گری را سخت (ویا ساده) کنند. بنابراین برای شما به عنوان یک معامله‌گر ضروری است که چگونگی تشخیص این قبیل پاسخ‌ها یا واکنش‌ها، و همینطور نحوه تغییر آن‌ها را بیاموزید و اینکه چگونه می‌توان از آن‌ها جهت بهبود تصمیمات معاملاتی و در نتیجه سودآوری بیشتر، استفاده کرد.  به نظرم اخیرا صنعت آموزش معامله‌گری و اساتید این حوزه به اهمیت این موضوع و تاثیر منفی یا مثبتی که بدن و مغز بر عملکرد معاملاتی دارند یا می‌توانند داشته باشند، پی برده‌اند.  همچنین به نظرم صنعت آموزش معامله‌گری باید یا بهتر است در راستای استفاده از این علوم به منظور تربیت معامله‌گران بهتر و کاهش خطاهای معاملاتی، تلاش و جدیت مضاعفی به خرج دهد.   حال نوبت شماست  آیا متوجه شدید که چگونه بدن و مغز می‌توانند بر ذهنیت و تصمیمات معاملاتی شما موثر باشند؟ آیا تا به حال مواردی از “احساس دل” را تجربه کرده‌اید؟ در مورد ترس از ضرر، حتی در مواقعی که معامله در سود است، چه نظری دارید؟پاسخ خود را در زیر مقاله قرار دهید تا سایر دوستانتان نیز از آنها بهره مند شوند.

 

سیستم عصبی روده‌ای در طول روده‌ها قرار دارد که از مری شروع می‌شود و به مقعد ختم می‌شود.

این سیستم معمولا به عنوان “مغز دوم” شناخته می‌شود، چرا که الف) می‌تواند مستقل از مغز فعالیت کند و ب) از پیام‌رسان‌های عصبی مشابه پیام‌رسان‌های مغز استفاده می‌کند مانند دوپامین (یعنی تجربه احساس سرخوشی و پاداش) و سروتونین.  در حقیقت بیش از ۹۰ درصد سروتونین بدن در روده‌ها یافت می‌شود. سروتونین یک پیام‌رسان عصبی بسیار ضروری است، چرا که برای ایجاد احساس رضایت و خشنودی، تاثیر بر حافظه، یادگیری، حال و حوصله و خواب اهمیت زیادی دارد. حال می‌بینید چطور “دل و روده” می‌تواند بر عملکرد معاملاتی شما اثرگذار باشد؟

اینجاست که نقش عصب واگ پررنگ می‌شود.

تا به حال اتفاق افتاده به قدری از انجام یک معامله عصبی شده باشید که اصلا از خیر آن گذشته و رهایش کرده باشید، اگر چه کاملا مطابق بر سیستم و برنامه معاملاتی که در دوره آموزش فارکس خود یادگرفته اید بوده است؟ یا اینکه از ضرر قبلی به اندازه‌ای عصبانی، آشفته و پریشان یا ناامید هستید که در موقعیت بعدی معامله‌ای انتقام‌جویانه انجام دهید؟از طرف دیگر، تاکنون “احساس درونی (احساس دل)” نسبت به اینکه معامله جاری با لمس حد ضرر بسته خواهد شد، یا اینکه احتمالا یک موقعیت خیلی خوب در حال شکل‌گیری است  و باید فورا به آن ورود کنید، را تجربه کرده‌اید؟  اگر این موارد برای شما نیز اتفاق افتاده (برای خودم هزاران باراتفاق افتاده)، پس خیلی خوش آمدید به مقاله  “چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک روی معامله‌گری اثرگذار هستند”.در این مقاله، ابتدا به تعریف روانشناسی فیزیولوژیک می‌پردازم.  سپس درباره اینکه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک به چه طریقی معامله‌گری را مشکل می‌کنند و بر عملکرد روزانه شما تاثیر می‌گذارند صحبت می‌کنم.  در ادامه می‌پردازم به اینکه هر فردی خصوصیات مختلف بیولوژیکی یا روانشناسی-فیزیولوژیکی دارد که می‌توانند به شما در سودآوری بیشتر کمک کنند و اینکه چطور از این ویژگی‌ها به نفع خود استفاده کنید.   منظور از روانشناسی فیزیولوژیک چیست؟ روانشناسی فیزیولوژیک شاخه‌ای از علوم عصب‌شناسی (علم مغز و دستگاه عصبی مرکزی) است که بیان می‌کند چگونه شرایط ذهنی و واکنش‌های بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی می‌توانند بر احوال، مهارت‌های شناختی، توانایی‌های تجزیه و تحلیل، ادراک، تصمیم‌گیری و ذهنیت شما تاثیرگذار باشند.  به بیانی ساده: حالت فعلی بدنی و مغزی شما بر توانایی‌های ذهنی شما موثر هستند، توانایی‌هایی که برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی و انجام معاملات سودآور حیاتی هستند.  اینطور در نظر بگیرید: بیولوژی اینکه چرا در معامله‌گری فارکس ضرر می‌کنید.  درک این موضوع بسیار ضروری است، به این خاطر که وقتی از مکانیزم‌های مختلف بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی و نحوه اثرگذاری آن‌ها بر توانایی‌های ذهنی خود آگاهی داشته باشید، می‌توانید با استفاده از روش‌هایی با اثرات منفی آن‌ها مقابله کنید و به این ترتیب در زمان معامله‌گری تصمیمات اشتباه نگیرید.  چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را مشکل می‌کنند.   داشتن خواب راحت و کامل  در ابتدا با یک موضوع ساده شروع می‌کنم که به وضعیت کنونی من هم ارتباط دارد. شب گذشته اوقات خیلی خوب و مفرحی با دوستانم داشتم و تا دیروقت بیدار بودم و باعث شد ۲ ساعت کمتر بخوابم.  خواب برای بدن و مغز شما بسیار اهمیت دارد، چرا که الف) اجازه می‌دهد مغز شما سم‌زدایی کند، استراحت داشته باشد و خود را پاکسازی کند و ب) اجازه می‌دهد همزمان با اینکه اندام‌های داخلی مشغول پاکسازی و آماده‌سازی برای روز کاری بعدی هستند، بدن شما استراحت کند.  آیا می‌دانستید پژوهشی که توسط دکتر واکر(Dr. Walker) در آزمایشگاه خواب و تصویربرداری عصبی بِرکلی انجام گرفته نشان می‌دهد افرادی که کمتر از معمول (۶ ساعت) خوابیده‌اند، ۸۱ درصد لغات با مفهوم منفی (مانند عصبانیت، ترس و ضرر) را که با آن‌ها مواجه شده بودند را به یاد آورده‌اند و تنها ۳۱ درصد واژگان با بار معنایی مثبت را به یاد داشتند.  تفسیر: خواب کمتر از میزان مورد نیاز باعث می‌شود مغز شما تمایل زیادی به افکار منفی نشان دهد.  حال که ذهن شما برای دیدن حوادث منفی بیشتر از اتفاقات مثبت آمادگی دارد، فکر می‌کنید می‌تواند بر عملکرد و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی شما موثر باشد؟  تا به حال اتفاق افتاده که در یک معامله موفق ناگهان نمودار قیمت در خلاف جهت شروع به حرکت کند و بلافاصله احساس “ترس و وحشت” کنید؟ این امر به دلیل بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک است که علیه شما عمل می‌کنند و معامله‌گری را دشوار می‌سازند. به همین علت است که از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه هراس داریم.  جهت اطلاع … کمبود خواب  بطور تصاعدی افزایش می‌یابد … لذا کمبود خواب در طول یک بازه زمانی طولانی به شدت بر شرایط و ظرفیت ذهنی موثر است.  نمودار و تصویر زیر نشان می‌دهند که چگونه کمبود خواب در طول زمان بر مغز و عملکرد شما تاثیرگذار هستند.  تصویر ۱: چگونه کمبود خواب منجر به افت عملکرد می‌شود   تصویر ۲ : مغز شما در شرایط خواب کم یا زیاد   ترس از ضرر کردن نمونه‌ای دیگر از اینکه چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را دشوار می‌کنند، ترس از ضرر کردن است.  “ترس” به حدی در ما نهادینه شده و ریشه کرده که سابقه آن به هزاران سال قبل و نیاکان ما برمی‌گردد، زمانی که بقا در گرو جنگ و مبارزه‌ برای غذا، جان‌پناه و امنیت بود و تلاش و کشمکشی سخت که یا به مرگ ختم می‌شد و یا با ادامه حیات همراه بود.   قانون از این قرار بود: “غذا بخور، غذا نشو.”  متاسفانه تجربیات اجداد ما در DNA ما وارد شده، به ویژه در DNA مغز و دستگاه عصبی. ۱۰٫۰۰۰ سال پیش، یک نفر از هر هشت نفر در راه محافظت از خانواده، جان خود را از دست می‌داد. این امر سبب شد در برابر “تهیدها” بیشتر احساس “ترس و وحشت” کنیم و لذا به نوعی “تمایل منفی” همراه با واکنش و پاسخ “جنگ، گریز یا میخکوب شدن” تبدیل شد.   خبر فوری: اگر چه در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم و احتمال فوت پیش از دوران کهنسالی ۱ به ۱۰۰ است، همچنان در قبال محرک‌هایی که تهدیدآمیز نیستند نیز واکنش‌های جنگ، گریز یا میخکوب شدن را نشان می‌دهیم. ترس از ضرر کردن از جمله چنین واکنش‌هایی است.  در واقع این گرایش به منفی‌نگری (ترس و وحشتی که اثری منفی بر حیات و بقای ما دارد) به حدی در ما قدرتمند است که فضای عصبی تشخیص منفی‌ها به اندازه ۵۰۰ درصد بیشتر از فضای شناسایی مثبت‌ها است!  فکر می‌کنید اگر به ازای هر ۶ محرکی که از بازار دریافت می‌کنید، ۵ مورد از آن‌ها منفی، تهدیدآمیز یا زیان‌آور تلقی شوند در مقایسه با حالتی که مثبت یا سودآور برداشت می‌شدند، چه تاثیری بر ذهنیت معامله‌گری شما می‌گذارد؟ فکر می‌کنید چه چیزی باعث می‌شود که برداشت شما از تغییر رفتار قیمت (پرایس اکشن) برخلاف منافع معامله شما عمل کند؟   تا به حال شده در طول یک روز، هفته یا ماه خیلی خوب عمل کنید و معاملات موفقی داشته باشید، اما ناگهان با یک ضرر تمام سودهای خود را از دست بدهید؟حال در میان تمام این معاملات که اکثر آن‌ها موفق بودند، کدام یک را بیشتر به یاد دارید؟ آن ضرر بزرگ یا معاملات موفق متوالی؟ من حدس می‌زنم که شما معامله‌ای را که با ضرر و زیان بزرگی همراه بوده را بیشتر  از دیگر معاملات به یاد می‌آورید.  این مثال دیگری است از اینکه چگونه تمایل به منفی‌نگری می‌تواند عملکرد معاملاتی شما را مختل کند و چه ارتباطی با فضای عصبی مغز دارد (اینکه نواحی مغز شما چطور سیم‌کشی شده‌اند).   آیا می‌دانستید بین ۵ تا ۷ ثانیه طول می‌کشد تا متوجه یک چیز مثبت در محیط اطراف خود شوید، در حالیکه درک و دریافت عوامل منفی یا تهدیدکننده کمتر از ۰٫۱ ثانیه زمان می‌برد؟ فکر می‌کنید واقعا این موضوع بر ذهنیت معاملاتی، ادراک و تصمیمات شما درباره اتفاقاتی که حول معامله باز شما رخ می‌دهد موثر است؟ امیدوارم اینطور باشد.  می‌توانم صدها مثال و نمونه دیگر در این زمینه بیان کنم، اما حال دیگر باید به وضوح بدانید که چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک ما می‌توانند معامله‌گری را سخت و دشوار کنند. ولی تمام این‌ها بطور مطلق منفی و بد نیستند، بلکه وجوه مثبت و خوبی هم دارند.   چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را ساده می‌کنند  علیرغم اینکه تعداد سلول‌های عصبی مخصوص شناسایی عوامل منفی در برابر سلول‌های مربوط به تشخیص عوامل مثبت ۵ برابر بیشتر هستند، اما هنوز یک ورق آس در زیر آستین بیولوژیکی و نورولوژیکی (عصب‌شناسی) خود دارید.  به عنوان مثال، مغز شما یک ویژگی فوق‌العاده به نام “نوروپلاستی” دارد، بدین معنی که مغز شما این قابلیت را دارد که مطابق تجربیات شما، محیط اطراف، آنچه بر آن تمرکز دارید و دیگر افکار ریز و درشتی که در ذهن شما جریان دارند، سیم‌کشی خود را تغییر دهد.   نوروپلاستی وابسته به تجربیات (EDN) قابلیت شکل‌گیری و سیم‌کشی عادات جدید داخل مغز از طریق دو عامل اصلی زیر است:  ۱) نورون‌هایی (سلول‌های عصبی) که با هم فعال می‌شوند، به هم وصل می‌شوند  ۲) حالات ذهنی مداوم، ویژگی‌های عصبی ماندگار پدید می‌آورند  معنی و مفهوم: شما می‌توانید اشتباهات، تصمیمات یا فرایند‌های فکری خود را که بر ذهنیت و عملکرد معاملاتی شما موثر هستند، از طریق فعال کردن نورون‌های جدیدی داخل مغز خود، اصلاح کنید (مانند تغییر دادن افکار، احساسات یا ذهنیتی که هر روزه تجربه می‌کنید).  تصور کنید که بر خطاهای ذهنی یا موانعی که هر روز در معاملات خود با آن‌ها مواجه می‌شوید، غلبه کرده‌اید.  تصور کنید که دیگر از ورود به معاملات، ضرر و زیان، یا معاملات موفقی که ناگهان تغییر جهت می‌دهند و خلاف میل شما پیش می‌روند، هراسی ندارید.  شما می‌توانید یاد بگیرید که این قبیل تجربیاتی که مانع از سودآوری شما می‌شوند را تغییر دهید.  نوروپلاستی نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک می‌توانند معامله‌گری را سهل و آسان کنند. همچنین شما مجهز به ابزار دیگری نیز هستید که می‌تواند معامله‌گری را ساده‌تر کند و از قبل با آن آشنایی دارید، چیزی که تحت عنوان “احساس دل” شناخته می‌شود.  اگرچه ممکن است عبارت “احساس دل” عامیانه و ضعیف به نظر برسد، اما ریشه علمی دارد.   آیا مغز دومی هم داریم؟  آیا می‌دانستید که دل و روده شما در مقایسه با پیام‌هایی که از مغز دریافت می‌کند، سیگنال‌های بیشتری برای مغز ارسال می‌کند؟  آیا می‌دانستید که شما یک سیستم عصبی کامل دارید که تعداد سلول‌های عصبی آن ۵ برابر بیشتر از سلول‌های عصبی ستون فقرات شماست؟   سیستم عصبی روده‌ای در طول روده‌ها قرار دارد که از مری شروع می‌شود و به مقعد ختم می‌شود.  این سیستم معمولا به عنوان “مغز دوم” شناخته می‌شود، چرا که الف) می‌تواند مستقل از مغز فعالیت کند و ب) از پیام‌رسان‌های عصبی مشابه پیام‌رسان‌های مغز استفاده می‌کند مانند دوپامین (یعنی تجربه احساس سرخوشی و پاداش) و سروتونین.  در حقیقت بیش از ۹۰ درصد سروتونین بدن در روده‌ها یافت می‌شود. سروتونین یک پیام‌رسان عصبی بسیار ضروری است، چرا که برای ایجاد احساس رضایت و خشنودی، تاثیر بر حافظه، یادگیری، حال و حوصله و خواب اهمیت زیادی دارد. حال می‌بینید چطور “دل و روده” می‌تواند بر عملکرد معاملاتی شما اثرگذار باشد؟  اینجاست که نقش عصب واگ پررنگ می‌شود.   عصب واگ  شما اعصاب جمجمه‌ای بسیاری داخل مغز خود دارید (در مجموع ۱۲ عصب) که دهمین آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این عصب به عنوان عصب واگ شناخته می‌شود که از مغز (پیاز مغز) تا معده امتداد دارد و در طول این مسیر بسیاری از اندام‌های اصلی بدن را عصب‌دار می‌کند.  این عصب طولانی‌ترین عصب ANS (دستگاه عصبی خودگردان) در سرتاسر بدن است و می‌تواند بر ضربان قلب، ریه‌ها، تعریق، حرکات عضلانی، هاضمه و غیره موثر باشد. عصب واگ اطلاعات حسی درباره شرایط اندام‌های بدن را به CNS (دستگاه عصبی مرکزی) منتقل می‌کند.  عصب واگ ممکن است در اثر واکنش‌های احساسی یا استرس حین معاملات به شدت تحریک شود. این سیگنال‌ها می‌توانند خوب یا بد باشند. اما در هر صورت تجربه ما از عصب واگ و دستگاه عصبی روده‌ای شامل همان “احساس دل” می‌شود.  این امر ناشی از این است که دل و روده شما ممکن است در حین یک معامله باز از طرف مغز یا بدن سیگنال‌هایی مبنی بر خوب بودن یا وخیم بودن اوضاع دریافت کند. اغلب اوقات این سیگنال‌ها در سطح ناخودآگاه بدون جلب توجه عبور می‌کنند، اما می‌توانند آشکار شوند چرا که شما با دل و روده خود به طرز نامناسبی برخورد کرده‌اید (رژیم غذایی ناسالم یا غذای ناسالم و غیره).   در صورتی که سیستم شما به خوبی تنظیم شده باشد، “احساس دل” می‌تواند در مواقعی که خطری در راه است، به مثابه یک سیگنال هشدار باشد، یا مانند یک نورافکن موقعیت‌های خوب را پیش از اینکه از دست بروند نشان دهد.  آیا تاکنون موارد فوق را تجربه کرده‌اید؟ در این صورت می‌دانید که بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک چگونه می‌توانند بر عملکرد معاملاتی شما موثر باشند.   سخن پایانی  بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک از راه‌های بسیاری می‌توانند معامله‌گری را سخت (ویا ساده) کنند. بنابراین برای شما به عنوان یک معامله‌گر ضروری است که چگونگی تشخیص این قبیل پاسخ‌ها یا واکنش‌ها، و همینطور نحوه تغییر آن‌ها را بیاموزید و اینکه چگونه می‌توان از آن‌ها جهت بهبود تصمیمات معاملاتی و در نتیجه سودآوری بیشتر، استفاده کرد.  به نظرم اخیرا صنعت آموزش معامله‌گری و اساتید این حوزه به اهمیت این موضوع و تاثیر منفی یا مثبتی که بدن و مغز بر عملکرد معاملاتی دارند یا می‌توانند داشته باشند، پی برده‌اند.  همچنین به نظرم صنعت آموزش معامله‌گری باید یا بهتر است در راستای استفاده از این علوم به منظور تربیت معامله‌گران بهتر و کاهش خطاهای معاملاتی، تلاش و جدیت مضاعفی به خرج دهد.   حال نوبت شماست  آیا متوجه شدید که چگونه بدن و مغز می‌توانند بر ذهنیت و تصمیمات معاملاتی شما موثر باشند؟ آیا تا به حال مواردی از “احساس دل” را تجربه کرده‌اید؟ در مورد ترس از ضرر، حتی در مواقعی که معامله در سود است، چه نظری دارید؟پاسخ خود را در زیر مقاله قرار دهید تا سایر دوستانتان نیز از آنها بهره مند شوند.

 

عصب واگ

شما اعصاب جمجمه‌ای بسیاری داخل مغز خود دارید (در مجموع ۱۲ عصب) که دهمین آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این عصب به عنوان عصب واگ شناخته می‌شود که از مغز (پیاز مغز) تا معده امتداد دارد و در طول این مسیر بسیاری از اندام‌های اصلی بدن را عصب‌دار می‌کند.

این عصب طولانی‌ترین عصب ANS (دستگاه عصبی خودگردان) در سرتاسر بدن است و می‌تواند بر ضربان قلب، ریه‌ها، تعریق، حرکات عضلانی، هاضمه و غیره موثر باشد. عصب واگ اطلاعات حسی درباره شرایط اندام‌های بدن را به CNS (دستگاه عصبی مرکزی) منتقل می‌کند.

عصب واگ ممکن است در اثر واکنش‌های احساسی یا استرس حین معاملات به شدت تحریک شود. این سیگنال‌ها می‌توانند خوب یا بد باشند. اما در هر صورت تجربه ما از عصب واگ و دستگاه عصبی روده‌ای شامل همان “احساس دل” می‌شود.

این امر ناشی از این است که دل و روده شما ممکن است در حین یک معامله باز از طرف مغز یا بدن سیگنال‌هایی مبنی بر خوب بودن یا وخیم بودن اوضاع دریافت کند. اغلب اوقات این سیگنال‌ها در سطح ناخودآگاه بدون جلب توجه عبور می‌کنند، اما می‌توانند آشکار شوند چرا که شما با دل و روده خود به طرز نامناسبی برخورد کرده‌اید (رژیم غذایی ناسالم یا غذای ناسالم و غیره).

تا به حال اتفاق افتاده به قدری از انجام یک معامله عصبی شده باشید که اصلا از خیر آن گذشته و رهایش کرده باشید، اگر چه کاملا مطابق بر سیستم و برنامه معاملاتی که در دوره آموزش فارکس خود یادگرفته اید بوده است؟ یا اینکه از ضرر قبلی به اندازه‌ای عصبانی، آشفته و پریشان یا ناامید هستید که در موقعیت بعدی معامله‌ای انتقام‌جویانه انجام دهید؟از طرف دیگر، تاکنون “احساس درونی (احساس دل)” نسبت به اینکه معامله جاری با لمس حد ضرر بسته خواهد شد، یا اینکه احتمالا یک موقعیت خیلی خوب در حال شکل‌گیری است  و باید فورا به آن ورود کنید، را تجربه کرده‌اید؟  اگر این موارد برای شما نیز اتفاق افتاده (برای خودم هزاران باراتفاق افتاده)، پس خیلی خوش آمدید به مقاله  “چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک روی معامله‌گری اثرگذار هستند”.در این مقاله، ابتدا به تعریف روانشناسی فیزیولوژیک می‌پردازم.  سپس درباره اینکه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک به چه طریقی معامله‌گری را مشکل می‌کنند و بر عملکرد روزانه شما تاثیر می‌گذارند صحبت می‌کنم.  در ادامه می‌پردازم به اینکه هر فردی خصوصیات مختلف بیولوژیکی یا روانشناسی-فیزیولوژیکی دارد که می‌توانند به شما در سودآوری بیشتر کمک کنند و اینکه چطور از این ویژگی‌ها به نفع خود استفاده کنید.   منظور از روانشناسی فیزیولوژیک چیست؟ روانشناسی فیزیولوژیک شاخه‌ای از علوم عصب‌شناسی (علم مغز و دستگاه عصبی مرکزی) است که بیان می‌کند چگونه شرایط ذهنی و واکنش‌های بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی می‌توانند بر احوال، مهارت‌های شناختی، توانایی‌های تجزیه و تحلیل، ادراک، تصمیم‌گیری و ذهنیت شما تاثیرگذار باشند.  به بیانی ساده: حالت فعلی بدنی و مغزی شما بر توانایی‌های ذهنی شما موثر هستند، توانایی‌هایی که برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی و انجام معاملات سودآور حیاتی هستند.  اینطور در نظر بگیرید: بیولوژی اینکه چرا در معامله‌گری فارکس ضرر می‌کنید.  درک این موضوع بسیار ضروری است، به این خاطر که وقتی از مکانیزم‌های مختلف بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی و نحوه اثرگذاری آن‌ها بر توانایی‌های ذهنی خود آگاهی داشته باشید، می‌توانید با استفاده از روش‌هایی با اثرات منفی آن‌ها مقابله کنید و به این ترتیب در زمان معامله‌گری تصمیمات اشتباه نگیرید.  چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را مشکل می‌کنند.   داشتن خواب راحت و کامل  در ابتدا با یک موضوع ساده شروع می‌کنم که به وضعیت کنونی من هم ارتباط دارد. شب گذشته اوقات خیلی خوب و مفرحی با دوستانم داشتم و تا دیروقت بیدار بودم و باعث شد ۲ ساعت کمتر بخوابم.  خواب برای بدن و مغز شما بسیار اهمیت دارد، چرا که الف) اجازه می‌دهد مغز شما سم‌زدایی کند، استراحت داشته باشد و خود را پاکسازی کند و ب) اجازه می‌دهد همزمان با اینکه اندام‌های داخلی مشغول پاکسازی و آماده‌سازی برای روز کاری بعدی هستند، بدن شما استراحت کند.  آیا می‌دانستید پژوهشی که توسط دکتر واکر(Dr. Walker) در آزمایشگاه خواب و تصویربرداری عصبی بِرکلی انجام گرفته نشان می‌دهد افرادی که کمتر از معمول (۶ ساعت) خوابیده‌اند، ۸۱ درصد لغات با مفهوم منفی (مانند عصبانیت، ترس و ضرر) را که با آن‌ها مواجه شده بودند را به یاد آورده‌اند و تنها ۳۱ درصد واژگان با بار معنایی مثبت را به یاد داشتند.  تفسیر: خواب کمتر از میزان مورد نیاز باعث می‌شود مغز شما تمایل زیادی به افکار منفی نشان دهد.  حال که ذهن شما برای دیدن حوادث منفی بیشتر از اتفاقات مثبت آمادگی دارد، فکر می‌کنید می‌تواند بر عملکرد و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی شما موثر باشد؟  تا به حال اتفاق افتاده که در یک معامله موفق ناگهان نمودار قیمت در خلاف جهت شروع به حرکت کند و بلافاصله احساس “ترس و وحشت” کنید؟ این امر به دلیل بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک است که علیه شما عمل می‌کنند و معامله‌گری را دشوار می‌سازند. به همین علت است که از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه هراس داریم.  جهت اطلاع … کمبود خواب  بطور تصاعدی افزایش می‌یابد … لذا کمبود خواب در طول یک بازه زمانی طولانی به شدت بر شرایط و ظرفیت ذهنی موثر است.  نمودار و تصویر زیر نشان می‌دهند که چگونه کمبود خواب در طول زمان بر مغز و عملکرد شما تاثیرگذار هستند.  تصویر ۱: چگونه کمبود خواب منجر به افت عملکرد می‌شود   تصویر ۲ : مغز شما در شرایط خواب کم یا زیاد   ترس از ضرر کردن نمونه‌ای دیگر از اینکه چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را دشوار می‌کنند، ترس از ضرر کردن است.  “ترس” به حدی در ما نهادینه شده و ریشه کرده که سابقه آن به هزاران سال قبل و نیاکان ما برمی‌گردد، زمانی که بقا در گرو جنگ و مبارزه‌ برای غذا، جان‌پناه و امنیت بود و تلاش و کشمکشی سخت که یا به مرگ ختم می‌شد و یا با ادامه حیات همراه بود.   قانون از این قرار بود: “غذا بخور، غذا نشو.”  متاسفانه تجربیات اجداد ما در DNA ما وارد شده، به ویژه در DNA مغز و دستگاه عصبی. ۱۰٫۰۰۰ سال پیش، یک نفر از هر هشت نفر در راه محافظت از خانواده، جان خود را از دست می‌داد. این امر سبب شد در برابر “تهیدها” بیشتر احساس “ترس و وحشت” کنیم و لذا به نوعی “تمایل منفی” همراه با واکنش و پاسخ “جنگ، گریز یا میخکوب شدن” تبدیل شد.   خبر فوری: اگر چه در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم و احتمال فوت پیش از دوران کهنسالی ۱ به ۱۰۰ است، همچنان در قبال محرک‌هایی که تهدیدآمیز نیستند نیز واکنش‌های جنگ، گریز یا میخکوب شدن را نشان می‌دهیم. ترس از ضرر کردن از جمله چنین واکنش‌هایی است.  در واقع این گرایش به منفی‌نگری (ترس و وحشتی که اثری منفی بر حیات و بقای ما دارد) به حدی در ما قدرتمند است که فضای عصبی تشخیص منفی‌ها به اندازه ۵۰۰ درصد بیشتر از فضای شناسایی مثبت‌ها است!  فکر می‌کنید اگر به ازای هر ۶ محرکی که از بازار دریافت می‌کنید، ۵ مورد از آن‌ها منفی، تهدیدآمیز یا زیان‌آور تلقی شوند در مقایسه با حالتی که مثبت یا سودآور برداشت می‌شدند، چه تاثیری بر ذهنیت معامله‌گری شما می‌گذارد؟ فکر می‌کنید چه چیزی باعث می‌شود که برداشت شما از تغییر رفتار قیمت (پرایس اکشن) برخلاف منافع معامله شما عمل کند؟   تا به حال شده در طول یک روز، هفته یا ماه خیلی خوب عمل کنید و معاملات موفقی داشته باشید، اما ناگهان با یک ضرر تمام سودهای خود را از دست بدهید؟حال در میان تمام این معاملات که اکثر آن‌ها موفق بودند، کدام یک را بیشتر به یاد دارید؟ آن ضرر بزرگ یا معاملات موفق متوالی؟ من حدس می‌زنم که شما معامله‌ای را که با ضرر و زیان بزرگی همراه بوده را بیشتر  از دیگر معاملات به یاد می‌آورید.  این مثال دیگری است از اینکه چگونه تمایل به منفی‌نگری می‌تواند عملکرد معاملاتی شما را مختل کند و چه ارتباطی با فضای عصبی مغز دارد (اینکه نواحی مغز شما چطور سیم‌کشی شده‌اند).   آیا می‌دانستید بین ۵ تا ۷ ثانیه طول می‌کشد تا متوجه یک چیز مثبت در محیط اطراف خود شوید، در حالیکه درک و دریافت عوامل منفی یا تهدیدکننده کمتر از ۰٫۱ ثانیه زمان می‌برد؟ فکر می‌کنید واقعا این موضوع بر ذهنیت معاملاتی، ادراک و تصمیمات شما درباره اتفاقاتی که حول معامله باز شما رخ می‌دهد موثر است؟ امیدوارم اینطور باشد.  می‌توانم صدها مثال و نمونه دیگر در این زمینه بیان کنم، اما حال دیگر باید به وضوح بدانید که چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک ما می‌توانند معامله‌گری را سخت و دشوار کنند. ولی تمام این‌ها بطور مطلق منفی و بد نیستند، بلکه وجوه مثبت و خوبی هم دارند.   چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را ساده می‌کنند  علیرغم اینکه تعداد سلول‌های عصبی مخصوص شناسایی عوامل منفی در برابر سلول‌های مربوط به تشخیص عوامل مثبت ۵ برابر بیشتر هستند، اما هنوز یک ورق آس در زیر آستین بیولوژیکی و نورولوژیکی (عصب‌شناسی) خود دارید.  به عنوان مثال، مغز شما یک ویژگی فوق‌العاده به نام “نوروپلاستی” دارد، بدین معنی که مغز شما این قابلیت را دارد که مطابق تجربیات شما، محیط اطراف، آنچه بر آن تمرکز دارید و دیگر افکار ریز و درشتی که در ذهن شما جریان دارند، سیم‌کشی خود را تغییر دهد.   نوروپلاستی وابسته به تجربیات (EDN) قابلیت شکل‌گیری و سیم‌کشی عادات جدید داخل مغز از طریق دو عامل اصلی زیر است:  ۱) نورون‌هایی (سلول‌های عصبی) که با هم فعال می‌شوند، به هم وصل می‌شوند  ۲) حالات ذهنی مداوم، ویژگی‌های عصبی ماندگار پدید می‌آورند  معنی و مفهوم: شما می‌توانید اشتباهات، تصمیمات یا فرایند‌های فکری خود را که بر ذهنیت و عملکرد معاملاتی شما موثر هستند، از طریق فعال کردن نورون‌های جدیدی داخل مغز خود، اصلاح کنید (مانند تغییر دادن افکار، احساسات یا ذهنیتی که هر روزه تجربه می‌کنید).  تصور کنید که بر خطاهای ذهنی یا موانعی که هر روز در معاملات خود با آن‌ها مواجه می‌شوید، غلبه کرده‌اید.  تصور کنید که دیگر از ورود به معاملات، ضرر و زیان، یا معاملات موفقی که ناگهان تغییر جهت می‌دهند و خلاف میل شما پیش می‌روند، هراسی ندارید.  شما می‌توانید یاد بگیرید که این قبیل تجربیاتی که مانع از سودآوری شما می‌شوند را تغییر دهید.  نوروپلاستی نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک می‌توانند معامله‌گری را سهل و آسان کنند. همچنین شما مجهز به ابزار دیگری نیز هستید که می‌تواند معامله‌گری را ساده‌تر کند و از قبل با آن آشنایی دارید، چیزی که تحت عنوان “احساس دل” شناخته می‌شود.  اگرچه ممکن است عبارت “احساس دل” عامیانه و ضعیف به نظر برسد، اما ریشه علمی دارد.   آیا مغز دومی هم داریم؟  آیا می‌دانستید که دل و روده شما در مقایسه با پیام‌هایی که از مغز دریافت می‌کند، سیگنال‌های بیشتری برای مغز ارسال می‌کند؟  آیا می‌دانستید که شما یک سیستم عصبی کامل دارید که تعداد سلول‌های عصبی آن ۵ برابر بیشتر از سلول‌های عصبی ستون فقرات شماست؟   سیستم عصبی روده‌ای در طول روده‌ها قرار دارد که از مری شروع می‌شود و به مقعد ختم می‌شود.  این سیستم معمولا به عنوان “مغز دوم” شناخته می‌شود، چرا که الف) می‌تواند مستقل از مغز فعالیت کند و ب) از پیام‌رسان‌های عصبی مشابه پیام‌رسان‌های مغز استفاده می‌کند مانند دوپامین (یعنی تجربه احساس سرخوشی و پاداش) و سروتونین.  در حقیقت بیش از ۹۰ درصد سروتونین بدن در روده‌ها یافت می‌شود. سروتونین یک پیام‌رسان عصبی بسیار ضروری است، چرا که برای ایجاد احساس رضایت و خشنودی، تاثیر بر حافظه، یادگیری، حال و حوصله و خواب اهمیت زیادی دارد. حال می‌بینید چطور “دل و روده” می‌تواند بر عملکرد معاملاتی شما اثرگذار باشد؟  اینجاست که نقش عصب واگ پررنگ می‌شود.   عصب واگ  شما اعصاب جمجمه‌ای بسیاری داخل مغز خود دارید (در مجموع ۱۲ عصب) که دهمین آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این عصب به عنوان عصب واگ شناخته می‌شود که از مغز (پیاز مغز) تا معده امتداد دارد و در طول این مسیر بسیاری از اندام‌های اصلی بدن را عصب‌دار می‌کند.  این عصب طولانی‌ترین عصب ANS (دستگاه عصبی خودگردان) در سرتاسر بدن است و می‌تواند بر ضربان قلب، ریه‌ها، تعریق، حرکات عضلانی، هاضمه و غیره موثر باشد. عصب واگ اطلاعات حسی درباره شرایط اندام‌های بدن را به CNS (دستگاه عصبی مرکزی) منتقل می‌کند.  عصب واگ ممکن است در اثر واکنش‌های احساسی یا استرس حین معاملات به شدت تحریک شود. این سیگنال‌ها می‌توانند خوب یا بد باشند. اما در هر صورت تجربه ما از عصب واگ و دستگاه عصبی روده‌ای شامل همان “احساس دل” می‌شود.  این امر ناشی از این است که دل و روده شما ممکن است در حین یک معامله باز از طرف مغز یا بدن سیگنال‌هایی مبنی بر خوب بودن یا وخیم بودن اوضاع دریافت کند. اغلب اوقات این سیگنال‌ها در سطح ناخودآگاه بدون جلب توجه عبور می‌کنند، اما می‌توانند آشکار شوند چرا که شما با دل و روده خود به طرز نامناسبی برخورد کرده‌اید (رژیم غذایی ناسالم یا غذای ناسالم و غیره).   در صورتی که سیستم شما به خوبی تنظیم شده باشد، “احساس دل” می‌تواند در مواقعی که خطری در راه است، به مثابه یک سیگنال هشدار باشد، یا مانند یک نورافکن موقعیت‌های خوب را پیش از اینکه از دست بروند نشان دهد.  آیا تاکنون موارد فوق را تجربه کرده‌اید؟ در این صورت می‌دانید که بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک چگونه می‌توانند بر عملکرد معاملاتی شما موثر باشند.   سخن پایانی  بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک از راه‌های بسیاری می‌توانند معامله‌گری را سخت (ویا ساده) کنند. بنابراین برای شما به عنوان یک معامله‌گر ضروری است که چگونگی تشخیص این قبیل پاسخ‌ها یا واکنش‌ها، و همینطور نحوه تغییر آن‌ها را بیاموزید و اینکه چگونه می‌توان از آن‌ها جهت بهبود تصمیمات معاملاتی و در نتیجه سودآوری بیشتر، استفاده کرد.  به نظرم اخیرا صنعت آموزش معامله‌گری و اساتید این حوزه به اهمیت این موضوع و تاثیر منفی یا مثبتی که بدن و مغز بر عملکرد معاملاتی دارند یا می‌توانند داشته باشند، پی برده‌اند.  همچنین به نظرم صنعت آموزش معامله‌گری باید یا بهتر است در راستای استفاده از این علوم به منظور تربیت معامله‌گران بهتر و کاهش خطاهای معاملاتی، تلاش و جدیت مضاعفی به خرج دهد.   حال نوبت شماست  آیا متوجه شدید که چگونه بدن و مغز می‌توانند بر ذهنیت و تصمیمات معاملاتی شما موثر باشند؟ آیا تا به حال مواردی از “احساس دل” را تجربه کرده‌اید؟ در مورد ترس از ضرر، حتی در مواقعی که معامله در سود است، چه نظری دارید؟پاسخ خود را در زیر مقاله قرار دهید تا سایر دوستانتان نیز از آنها بهره مند شوند.

 

در صورتی که سیستم شما به خوبی تنظیم شده باشد، “احساس دل” می‌تواند در مواقعی که خطری در راه است، به مثابه یک سیگنال هشدار باشد، یا مانند یک نورافکن موقعیت‌های خوب را پیش از اینکه از دست بروند نشان دهد.

آیا تاکنون موارد فوق را تجربه کرده‌اید؟ در این صورت می‌دانید که بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک چگونه می‌توانند بر عملکرد معاملاتی شما موثر باشند.

تا به حال اتفاق افتاده به قدری از انجام یک معامله عصبی شده باشید که اصلا از خیر آن گذشته و رهایش کرده باشید، اگر چه کاملا مطابق بر سیستم و برنامه معاملاتی که در دوره آموزش فارکس خود یادگرفته اید بوده است؟ یا اینکه از ضرر قبلی به اندازه‌ای عصبانی، آشفته و پریشان یا ناامید هستید که در موقعیت بعدی معامله‌ای انتقام‌جویانه انجام دهید؟از طرف دیگر، تاکنون “احساس درونی (احساس دل)” نسبت به اینکه معامله جاری با لمس حد ضرر بسته خواهد شد، یا اینکه احتمالا یک موقعیت خیلی خوب در حال شکل‌گیری است  و باید فورا به آن ورود کنید، را تجربه کرده‌اید؟  اگر این موارد برای شما نیز اتفاق افتاده (برای خودم هزاران باراتفاق افتاده)، پس خیلی خوش آمدید به مقاله  “چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک روی معامله‌گری اثرگذار هستند”.در این مقاله، ابتدا به تعریف روانشناسی فیزیولوژیک می‌پردازم.  سپس درباره اینکه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک به چه طریقی معامله‌گری را مشکل می‌کنند و بر عملکرد روزانه شما تاثیر می‌گذارند صحبت می‌کنم.  در ادامه می‌پردازم به اینکه هر فردی خصوصیات مختلف بیولوژیکی یا روانشناسی-فیزیولوژیکی دارد که می‌توانند به شما در سودآوری بیشتر کمک کنند و اینکه چطور از این ویژگی‌ها به نفع خود استفاده کنید.   منظور از روانشناسی فیزیولوژیک چیست؟ روانشناسی فیزیولوژیک شاخه‌ای از علوم عصب‌شناسی (علم مغز و دستگاه عصبی مرکزی) است که بیان می‌کند چگونه شرایط ذهنی و واکنش‌های بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی می‌توانند بر احوال، مهارت‌های شناختی، توانایی‌های تجزیه و تحلیل، ادراک، تصمیم‌گیری و ذهنیت شما تاثیرگذار باشند.  به بیانی ساده: حالت فعلی بدنی و مغزی شما بر توانایی‌های ذهنی شما موثر هستند، توانایی‌هایی که برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی و انجام معاملات سودآور حیاتی هستند.  اینطور در نظر بگیرید: بیولوژی اینکه چرا در معامله‌گری فارکس ضرر می‌کنید.  درک این موضوع بسیار ضروری است، به این خاطر که وقتی از مکانیزم‌های مختلف بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی و نحوه اثرگذاری آن‌ها بر توانایی‌های ذهنی خود آگاهی داشته باشید، می‌توانید با استفاده از روش‌هایی با اثرات منفی آن‌ها مقابله کنید و به این ترتیب در زمان معامله‌گری تصمیمات اشتباه نگیرید.  چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را مشکل می‌کنند.   داشتن خواب راحت و کامل  در ابتدا با یک موضوع ساده شروع می‌کنم که به وضعیت کنونی من هم ارتباط دارد. شب گذشته اوقات خیلی خوب و مفرحی با دوستانم داشتم و تا دیروقت بیدار بودم و باعث شد ۲ ساعت کمتر بخوابم.  خواب برای بدن و مغز شما بسیار اهمیت دارد، چرا که الف) اجازه می‌دهد مغز شما سم‌زدایی کند، استراحت داشته باشد و خود را پاکسازی کند و ب) اجازه می‌دهد همزمان با اینکه اندام‌های داخلی مشغول پاکسازی و آماده‌سازی برای روز کاری بعدی هستند، بدن شما استراحت کند.  آیا می‌دانستید پژوهشی که توسط دکتر واکر(Dr. Walker) در آزمایشگاه خواب و تصویربرداری عصبی بِرکلی انجام گرفته نشان می‌دهد افرادی که کمتر از معمول (۶ ساعت) خوابیده‌اند، ۸۱ درصد لغات با مفهوم منفی (مانند عصبانیت، ترس و ضرر) را که با آن‌ها مواجه شده بودند را به یاد آورده‌اند و تنها ۳۱ درصد واژگان با بار معنایی مثبت را به یاد داشتند.  تفسیر: خواب کمتر از میزان مورد نیاز باعث می‌شود مغز شما تمایل زیادی به افکار منفی نشان دهد.  حال که ذهن شما برای دیدن حوادث منفی بیشتر از اتفاقات مثبت آمادگی دارد، فکر می‌کنید می‌تواند بر عملکرد و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی شما موثر باشد؟  تا به حال اتفاق افتاده که در یک معامله موفق ناگهان نمودار قیمت در خلاف جهت شروع به حرکت کند و بلافاصله احساس “ترس و وحشت” کنید؟ این امر به دلیل بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک است که علیه شما عمل می‌کنند و معامله‌گری را دشوار می‌سازند. به همین علت است که از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه هراس داریم.  جهت اطلاع … کمبود خواب  بطور تصاعدی افزایش می‌یابد … لذا کمبود خواب در طول یک بازه زمانی طولانی به شدت بر شرایط و ظرفیت ذهنی موثر است.  نمودار و تصویر زیر نشان می‌دهند که چگونه کمبود خواب در طول زمان بر مغز و عملکرد شما تاثیرگذار هستند.  تصویر ۱: چگونه کمبود خواب منجر به افت عملکرد می‌شود   تصویر ۲ : مغز شما در شرایط خواب کم یا زیاد   ترس از ضرر کردن نمونه‌ای دیگر از اینکه چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را دشوار می‌کنند، ترس از ضرر کردن است.  “ترس” به حدی در ما نهادینه شده و ریشه کرده که سابقه آن به هزاران سال قبل و نیاکان ما برمی‌گردد، زمانی که بقا در گرو جنگ و مبارزه‌ برای غذا، جان‌پناه و امنیت بود و تلاش و کشمکشی سخت که یا به مرگ ختم می‌شد و یا با ادامه حیات همراه بود.   قانون از این قرار بود: “غذا بخور، غذا نشو.”  متاسفانه تجربیات اجداد ما در DNA ما وارد شده، به ویژه در DNA مغز و دستگاه عصبی. ۱۰٫۰۰۰ سال پیش، یک نفر از هر هشت نفر در راه محافظت از خانواده، جان خود را از دست می‌داد. این امر سبب شد در برابر “تهیدها” بیشتر احساس “ترس و وحشت” کنیم و لذا به نوعی “تمایل منفی” همراه با واکنش و پاسخ “جنگ، گریز یا میخکوب شدن” تبدیل شد.   خبر فوری: اگر چه در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم و احتمال فوت پیش از دوران کهنسالی ۱ به ۱۰۰ است، همچنان در قبال محرک‌هایی که تهدیدآمیز نیستند نیز واکنش‌های جنگ، گریز یا میخکوب شدن را نشان می‌دهیم. ترس از ضرر کردن از جمله چنین واکنش‌هایی است.  در واقع این گرایش به منفی‌نگری (ترس و وحشتی که اثری منفی بر حیات و بقای ما دارد) به حدی در ما قدرتمند است که فضای عصبی تشخیص منفی‌ها به اندازه ۵۰۰ درصد بیشتر از فضای شناسایی مثبت‌ها است!  فکر می‌کنید اگر به ازای هر ۶ محرکی که از بازار دریافت می‌کنید، ۵ مورد از آن‌ها منفی، تهدیدآمیز یا زیان‌آور تلقی شوند در مقایسه با حالتی که مثبت یا سودآور برداشت می‌شدند، چه تاثیری بر ذهنیت معامله‌گری شما می‌گذارد؟ فکر می‌کنید چه چیزی باعث می‌شود که برداشت شما از تغییر رفتار قیمت (پرایس اکشن) برخلاف منافع معامله شما عمل کند؟   تا به حال شده در طول یک روز، هفته یا ماه خیلی خوب عمل کنید و معاملات موفقی داشته باشید، اما ناگهان با یک ضرر تمام سودهای خود را از دست بدهید؟حال در میان تمام این معاملات که اکثر آن‌ها موفق بودند، کدام یک را بیشتر به یاد دارید؟ آن ضرر بزرگ یا معاملات موفق متوالی؟ من حدس می‌زنم که شما معامله‌ای را که با ضرر و زیان بزرگی همراه بوده را بیشتر  از دیگر معاملات به یاد می‌آورید.  این مثال دیگری است از اینکه چگونه تمایل به منفی‌نگری می‌تواند عملکرد معاملاتی شما را مختل کند و چه ارتباطی با فضای عصبی مغز دارد (اینکه نواحی مغز شما چطور سیم‌کشی شده‌اند).   آیا می‌دانستید بین ۵ تا ۷ ثانیه طول می‌کشد تا متوجه یک چیز مثبت در محیط اطراف خود شوید، در حالیکه درک و دریافت عوامل منفی یا تهدیدکننده کمتر از ۰٫۱ ثانیه زمان می‌برد؟ فکر می‌کنید واقعا این موضوع بر ذهنیت معاملاتی، ادراک و تصمیمات شما درباره اتفاقاتی که حول معامله باز شما رخ می‌دهد موثر است؟ امیدوارم اینطور باشد.  می‌توانم صدها مثال و نمونه دیگر در این زمینه بیان کنم، اما حال دیگر باید به وضوح بدانید که چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک ما می‌توانند معامله‌گری را سخت و دشوار کنند. ولی تمام این‌ها بطور مطلق منفی و بد نیستند، بلکه وجوه مثبت و خوبی هم دارند.   چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را ساده می‌کنند  علیرغم اینکه تعداد سلول‌های عصبی مخصوص شناسایی عوامل منفی در برابر سلول‌های مربوط به تشخیص عوامل مثبت ۵ برابر بیشتر هستند، اما هنوز یک ورق آس در زیر آستین بیولوژیکی و نورولوژیکی (عصب‌شناسی) خود دارید.  به عنوان مثال، مغز شما یک ویژگی فوق‌العاده به نام “نوروپلاستی” دارد، بدین معنی که مغز شما این قابلیت را دارد که مطابق تجربیات شما، محیط اطراف، آنچه بر آن تمرکز دارید و دیگر افکار ریز و درشتی که در ذهن شما جریان دارند، سیم‌کشی خود را تغییر دهد.   نوروپلاستی وابسته به تجربیات (EDN) قابلیت شکل‌گیری و سیم‌کشی عادات جدید داخل مغز از طریق دو عامل اصلی زیر است:  ۱) نورون‌هایی (سلول‌های عصبی) که با هم فعال می‌شوند، به هم وصل می‌شوند  ۲) حالات ذهنی مداوم، ویژگی‌های عصبی ماندگار پدید می‌آورند  معنی و مفهوم: شما می‌توانید اشتباهات، تصمیمات یا فرایند‌های فکری خود را که بر ذهنیت و عملکرد معاملاتی شما موثر هستند، از طریق فعال کردن نورون‌های جدیدی داخل مغز خود، اصلاح کنید (مانند تغییر دادن افکار، احساسات یا ذهنیتی که هر روزه تجربه می‌کنید).  تصور کنید که بر خطاهای ذهنی یا موانعی که هر روز در معاملات خود با آن‌ها مواجه می‌شوید، غلبه کرده‌اید.  تصور کنید که دیگر از ورود به معاملات، ضرر و زیان، یا معاملات موفقی که ناگهان تغییر جهت می‌دهند و خلاف میل شما پیش می‌روند، هراسی ندارید.  شما می‌توانید یاد بگیرید که این قبیل تجربیاتی که مانع از سودآوری شما می‌شوند را تغییر دهید.  نوروپلاستی نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک می‌توانند معامله‌گری را سهل و آسان کنند. همچنین شما مجهز به ابزار دیگری نیز هستید که می‌تواند معامله‌گری را ساده‌تر کند و از قبل با آن آشنایی دارید، چیزی که تحت عنوان “احساس دل” شناخته می‌شود.  اگرچه ممکن است عبارت “احساس دل” عامیانه و ضعیف به نظر برسد، اما ریشه علمی دارد.   آیا مغز دومی هم داریم؟  آیا می‌دانستید که دل و روده شما در مقایسه با پیام‌هایی که از مغز دریافت می‌کند، سیگنال‌های بیشتری برای مغز ارسال می‌کند؟  آیا می‌دانستید که شما یک سیستم عصبی کامل دارید که تعداد سلول‌های عصبی آن ۵ برابر بیشتر از سلول‌های عصبی ستون فقرات شماست؟   سیستم عصبی روده‌ای در طول روده‌ها قرار دارد که از مری شروع می‌شود و به مقعد ختم می‌شود.  این سیستم معمولا به عنوان “مغز دوم” شناخته می‌شود، چرا که الف) می‌تواند مستقل از مغز فعالیت کند و ب) از پیام‌رسان‌های عصبی مشابه پیام‌رسان‌های مغز استفاده می‌کند مانند دوپامین (یعنی تجربه احساس سرخوشی و پاداش) و سروتونین.  در حقیقت بیش از ۹۰ درصد سروتونین بدن در روده‌ها یافت می‌شود. سروتونین یک پیام‌رسان عصبی بسیار ضروری است، چرا که برای ایجاد احساس رضایت و خشنودی، تاثیر بر حافظه، یادگیری، حال و حوصله و خواب اهمیت زیادی دارد. حال می‌بینید چطور “دل و روده” می‌تواند بر عملکرد معاملاتی شما اثرگذار باشد؟  اینجاست که نقش عصب واگ پررنگ می‌شود.   عصب واگ  شما اعصاب جمجمه‌ای بسیاری داخل مغز خود دارید (در مجموع ۱۲ عصب) که دهمین آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این عصب به عنوان عصب واگ شناخته می‌شود که از مغز (پیاز مغز) تا معده امتداد دارد و در طول این مسیر بسیاری از اندام‌های اصلی بدن را عصب‌دار می‌کند.  این عصب طولانی‌ترین عصب ANS (دستگاه عصبی خودگردان) در سرتاسر بدن است و می‌تواند بر ضربان قلب، ریه‌ها، تعریق، حرکات عضلانی، هاضمه و غیره موثر باشد. عصب واگ اطلاعات حسی درباره شرایط اندام‌های بدن را به CNS (دستگاه عصبی مرکزی) منتقل می‌کند.  عصب واگ ممکن است در اثر واکنش‌های احساسی یا استرس حین معاملات به شدت تحریک شود. این سیگنال‌ها می‌توانند خوب یا بد باشند. اما در هر صورت تجربه ما از عصب واگ و دستگاه عصبی روده‌ای شامل همان “احساس دل” می‌شود.  این امر ناشی از این است که دل و روده شما ممکن است در حین یک معامله باز از طرف مغز یا بدن سیگنال‌هایی مبنی بر خوب بودن یا وخیم بودن اوضاع دریافت کند. اغلب اوقات این سیگنال‌ها در سطح ناخودآگاه بدون جلب توجه عبور می‌کنند، اما می‌توانند آشکار شوند چرا که شما با دل و روده خود به طرز نامناسبی برخورد کرده‌اید (رژیم غذایی ناسالم یا غذای ناسالم و غیره).   در صورتی که سیستم شما به خوبی تنظیم شده باشد، “احساس دل” می‌تواند در مواقعی که خطری در راه است، به مثابه یک سیگنال هشدار باشد، یا مانند یک نورافکن موقعیت‌های خوب را پیش از اینکه از دست بروند نشان دهد.  آیا تاکنون موارد فوق را تجربه کرده‌اید؟ در این صورت می‌دانید که بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک چگونه می‌توانند بر عملکرد معاملاتی شما موثر باشند.   سخن پایانی  بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک از راه‌های بسیاری می‌توانند معامله‌گری را سخت (ویا ساده) کنند. بنابراین برای شما به عنوان یک معامله‌گر ضروری است که چگونگی تشخیص این قبیل پاسخ‌ها یا واکنش‌ها، و همینطور نحوه تغییر آن‌ها را بیاموزید و اینکه چگونه می‌توان از آن‌ها جهت بهبود تصمیمات معاملاتی و در نتیجه سودآوری بیشتر، استفاده کرد.  به نظرم اخیرا صنعت آموزش معامله‌گری و اساتید این حوزه به اهمیت این موضوع و تاثیر منفی یا مثبتی که بدن و مغز بر عملکرد معاملاتی دارند یا می‌توانند داشته باشند، پی برده‌اند.  همچنین به نظرم صنعت آموزش معامله‌گری باید یا بهتر است در راستای استفاده از این علوم به منظور تربیت معامله‌گران بهتر و کاهش خطاهای معاملاتی، تلاش و جدیت مضاعفی به خرج دهد.   حال نوبت شماست  آیا متوجه شدید که چگونه بدن و مغز می‌توانند بر ذهنیت و تصمیمات معاملاتی شما موثر باشند؟ آیا تا به حال مواردی از “احساس دل” را تجربه کرده‌اید؟ در مورد ترس از ضرر، حتی در مواقعی که معامله در سود است، چه نظری دارید؟پاسخ خود را در زیر مقاله قرار دهید تا سایر دوستانتان نیز از آنها بهره مند شوند.

 

سخن پایانی

بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک از راه‌های بسیاری می‌توانند معامله‌گری را سخت (ویا ساده) کنند. بنابراین برای شما به عنوان یک معامله‌گر ضروری است که چگونگی تشخیص این قبیل پاسخ‌ها یا واکنش‌ها، و همینطور نحوه تغییر آن‌ها را بیاموزید و اینکه چگونه می‌توان از آن‌ها جهت بهبود تصمیمات معاملاتی و در نتیجه سودآوری بیشتر، استفاده کرد.

به نظرم اخیرا صنعت آموزش معامله‌گری و اساتید این حوزه به اهمیت این موضوع و تاثیر منفی یا مثبتی که بدن و مغز بر عملکرد معاملاتی دارند یا می‌توانند داشته باشند، پی برده‌اند.

همچنین به نظرم صنعت آموزش معامله‌گری باید یا بهتر است در راستای استفاده از این علوم به منظور تربیت معامله‌گران بهتر و کاهش خطاهای معاملاتی، تلاش و جدیت مضاعفی به خرج دهد.

تا به حال اتفاق افتاده به قدری از انجام یک معامله عصبی شده باشید که اصلا از خیر آن گذشته و رهایش کرده باشید، اگر چه کاملا مطابق بر سیستم و برنامه معاملاتی که در دوره آموزش فارکس خود یادگرفته اید بوده است؟ یا اینکه از ضرر قبلی به اندازه‌ای عصبانی، آشفته و پریشان یا ناامید هستید که در موقعیت بعدی معامله‌ای انتقام‌جویانه انجام دهید؟از طرف دیگر، تاکنون “احساس درونی (احساس دل)” نسبت به اینکه معامله جاری با لمس حد ضرر بسته خواهد شد، یا اینکه احتمالا یک موقعیت خیلی خوب در حال شکل‌گیری است  و باید فورا به آن ورود کنید، را تجربه کرده‌اید؟  اگر این موارد برای شما نیز اتفاق افتاده (برای خودم هزاران باراتفاق افتاده)، پس خیلی خوش آمدید به مقاله  “چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک روی معامله‌گری اثرگذار هستند”.در این مقاله، ابتدا به تعریف روانشناسی فیزیولوژیک می‌پردازم.  سپس درباره اینکه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک به چه طریقی معامله‌گری را مشکل می‌کنند و بر عملکرد روزانه شما تاثیر می‌گذارند صحبت می‌کنم.  در ادامه می‌پردازم به اینکه هر فردی خصوصیات مختلف بیولوژیکی یا روانشناسی-فیزیولوژیکی دارد که می‌توانند به شما در سودآوری بیشتر کمک کنند و اینکه چطور از این ویژگی‌ها به نفع خود استفاده کنید.   منظور از روانشناسی فیزیولوژیک چیست؟ روانشناسی فیزیولوژیک شاخه‌ای از علوم عصب‌شناسی (علم مغز و دستگاه عصبی مرکزی) است که بیان می‌کند چگونه شرایط ذهنی و واکنش‌های بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی می‌توانند بر احوال، مهارت‌های شناختی، توانایی‌های تجزیه و تحلیل، ادراک، تصمیم‌گیری و ذهنیت شما تاثیرگذار باشند.  به بیانی ساده: حالت فعلی بدنی و مغزی شما بر توانایی‌های ذهنی شما موثر هستند، توانایی‌هایی که برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی و انجام معاملات سودآور حیاتی هستند.  اینطور در نظر بگیرید: بیولوژی اینکه چرا در معامله‌گری فارکس ضرر می‌کنید.  درک این موضوع بسیار ضروری است، به این خاطر که وقتی از مکانیزم‌های مختلف بیولوژیکی و روانشناسی-فیزیولوژیکی و نحوه اثرگذاری آن‌ها بر توانایی‌های ذهنی خود آگاهی داشته باشید، می‌توانید با استفاده از روش‌هایی با اثرات منفی آن‌ها مقابله کنید و به این ترتیب در زمان معامله‌گری تصمیمات اشتباه نگیرید.  چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را مشکل می‌کنند.   داشتن خواب راحت و کامل  در ابتدا با یک موضوع ساده شروع می‌کنم که به وضعیت کنونی من هم ارتباط دارد. شب گذشته اوقات خیلی خوب و مفرحی با دوستانم داشتم و تا دیروقت بیدار بودم و باعث شد ۲ ساعت کمتر بخوابم.  خواب برای بدن و مغز شما بسیار اهمیت دارد، چرا که الف) اجازه می‌دهد مغز شما سم‌زدایی کند، استراحت داشته باشد و خود را پاکسازی کند و ب) اجازه می‌دهد همزمان با اینکه اندام‌های داخلی مشغول پاکسازی و آماده‌سازی برای روز کاری بعدی هستند، بدن شما استراحت کند.  آیا می‌دانستید پژوهشی که توسط دکتر واکر(Dr. Walker) در آزمایشگاه خواب و تصویربرداری عصبی بِرکلی انجام گرفته نشان می‌دهد افرادی که کمتر از معمول (۶ ساعت) خوابیده‌اند، ۸۱ درصد لغات با مفهوم منفی (مانند عصبانیت، ترس و ضرر) را که با آن‌ها مواجه شده بودند را به یاد آورده‌اند و تنها ۳۱ درصد واژگان با بار معنایی مثبت را به یاد داشتند.  تفسیر: خواب کمتر از میزان مورد نیاز باعث می‌شود مغز شما تمایل زیادی به افکار منفی نشان دهد.  حال که ذهن شما برای دیدن حوادث منفی بیشتر از اتفاقات مثبت آمادگی دارد، فکر می‌کنید می‌تواند بر عملکرد و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی شما موثر باشد؟  تا به حال اتفاق افتاده که در یک معامله موفق ناگهان نمودار قیمت در خلاف جهت شروع به حرکت کند و بلافاصله احساس “ترس و وحشت” کنید؟ این امر به دلیل بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک است که علیه شما عمل می‌کنند و معامله‌گری را دشوار می‌سازند. به همین علت است که از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه هراس داریم.  جهت اطلاع … کمبود خواب  بطور تصاعدی افزایش می‌یابد … لذا کمبود خواب در طول یک بازه زمانی طولانی به شدت بر شرایط و ظرفیت ذهنی موثر است.  نمودار و تصویر زیر نشان می‌دهند که چگونه کمبود خواب در طول زمان بر مغز و عملکرد شما تاثیرگذار هستند.  تصویر ۱: چگونه کمبود خواب منجر به افت عملکرد می‌شود   تصویر ۲ : مغز شما در شرایط خواب کم یا زیاد   ترس از ضرر کردن نمونه‌ای دیگر از اینکه چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را دشوار می‌کنند، ترس از ضرر کردن است.  “ترس” به حدی در ما نهادینه شده و ریشه کرده که سابقه آن به هزاران سال قبل و نیاکان ما برمی‌گردد، زمانی که بقا در گرو جنگ و مبارزه‌ برای غذا، جان‌پناه و امنیت بود و تلاش و کشمکشی سخت که یا به مرگ ختم می‌شد و یا با ادامه حیات همراه بود.   قانون از این قرار بود: “غذا بخور، غذا نشو.”  متاسفانه تجربیات اجداد ما در DNA ما وارد شده، به ویژه در DNA مغز و دستگاه عصبی. ۱۰٫۰۰۰ سال پیش، یک نفر از هر هشت نفر در راه محافظت از خانواده، جان خود را از دست می‌داد. این امر سبب شد در برابر “تهیدها” بیشتر احساس “ترس و وحشت” کنیم و لذا به نوعی “تمایل منفی” همراه با واکنش و پاسخ “جنگ، گریز یا میخکوب شدن” تبدیل شد.   خبر فوری: اگر چه در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم و احتمال فوت پیش از دوران کهنسالی ۱ به ۱۰۰ است، همچنان در قبال محرک‌هایی که تهدیدآمیز نیستند نیز واکنش‌های جنگ، گریز یا میخکوب شدن را نشان می‌دهیم. ترس از ضرر کردن از جمله چنین واکنش‌هایی است.  در واقع این گرایش به منفی‌نگری (ترس و وحشتی که اثری منفی بر حیات و بقای ما دارد) به حدی در ما قدرتمند است که فضای عصبی تشخیص منفی‌ها به اندازه ۵۰۰ درصد بیشتر از فضای شناسایی مثبت‌ها است!  فکر می‌کنید اگر به ازای هر ۶ محرکی که از بازار دریافت می‌کنید، ۵ مورد از آن‌ها منفی، تهدیدآمیز یا زیان‌آور تلقی شوند در مقایسه با حالتی که مثبت یا سودآور برداشت می‌شدند، چه تاثیری بر ذهنیت معامله‌گری شما می‌گذارد؟ فکر می‌کنید چه چیزی باعث می‌شود که برداشت شما از تغییر رفتار قیمت (پرایس اکشن) برخلاف منافع معامله شما عمل کند؟   تا به حال شده در طول یک روز، هفته یا ماه خیلی خوب عمل کنید و معاملات موفقی داشته باشید، اما ناگهان با یک ضرر تمام سودهای خود را از دست بدهید؟حال در میان تمام این معاملات که اکثر آن‌ها موفق بودند، کدام یک را بیشتر به یاد دارید؟ آن ضرر بزرگ یا معاملات موفق متوالی؟ من حدس می‌زنم که شما معامله‌ای را که با ضرر و زیان بزرگی همراه بوده را بیشتر  از دیگر معاملات به یاد می‌آورید.  این مثال دیگری است از اینکه چگونه تمایل به منفی‌نگری می‌تواند عملکرد معاملاتی شما را مختل کند و چه ارتباطی با فضای عصبی مغز دارد (اینکه نواحی مغز شما چطور سیم‌کشی شده‌اند).   آیا می‌دانستید بین ۵ تا ۷ ثانیه طول می‌کشد تا متوجه یک چیز مثبت در محیط اطراف خود شوید، در حالیکه درک و دریافت عوامل منفی یا تهدیدکننده کمتر از ۰٫۱ ثانیه زمان می‌برد؟ فکر می‌کنید واقعا این موضوع بر ذهنیت معاملاتی، ادراک و تصمیمات شما درباره اتفاقاتی که حول معامله باز شما رخ می‌دهد موثر است؟ امیدوارم اینطور باشد.  می‌توانم صدها مثال و نمونه دیگر در این زمینه بیان کنم، اما حال دیگر باید به وضوح بدانید که چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک ما می‌توانند معامله‌گری را سخت و دشوار کنند. ولی تمام این‌ها بطور مطلق منفی و بد نیستند، بلکه وجوه مثبت و خوبی هم دارند.   چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک معامله‌گری را ساده می‌کنند  علیرغم اینکه تعداد سلول‌های عصبی مخصوص شناسایی عوامل منفی در برابر سلول‌های مربوط به تشخیص عوامل مثبت ۵ برابر بیشتر هستند، اما هنوز یک ورق آس در زیر آستین بیولوژیکی و نورولوژیکی (عصب‌شناسی) خود دارید.  به عنوان مثال، مغز شما یک ویژگی فوق‌العاده به نام “نوروپلاستی” دارد، بدین معنی که مغز شما این قابلیت را دارد که مطابق تجربیات شما، محیط اطراف، آنچه بر آن تمرکز دارید و دیگر افکار ریز و درشتی که در ذهن شما جریان دارند، سیم‌کشی خود را تغییر دهد.   نوروپلاستی وابسته به تجربیات (EDN) قابلیت شکل‌گیری و سیم‌کشی عادات جدید داخل مغز از طریق دو عامل اصلی زیر است:  ۱) نورون‌هایی (سلول‌های عصبی) که با هم فعال می‌شوند، به هم وصل می‌شوند  ۲) حالات ذهنی مداوم، ویژگی‌های عصبی ماندگار پدید می‌آورند  معنی و مفهوم: شما می‌توانید اشتباهات، تصمیمات یا فرایند‌های فکری خود را که بر ذهنیت و عملکرد معاملاتی شما موثر هستند، از طریق فعال کردن نورون‌های جدیدی داخل مغز خود، اصلاح کنید (مانند تغییر دادن افکار، احساسات یا ذهنیتی که هر روزه تجربه می‌کنید).  تصور کنید که بر خطاهای ذهنی یا موانعی که هر روز در معاملات خود با آن‌ها مواجه می‌شوید، غلبه کرده‌اید.  تصور کنید که دیگر از ورود به معاملات، ضرر و زیان، یا معاملات موفقی که ناگهان تغییر جهت می‌دهند و خلاف میل شما پیش می‌روند، هراسی ندارید.  شما می‌توانید یاد بگیرید که این قبیل تجربیاتی که مانع از سودآوری شما می‌شوند را تغییر دهید.  نوروپلاستی نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک می‌توانند معامله‌گری را سهل و آسان کنند. همچنین شما مجهز به ابزار دیگری نیز هستید که می‌تواند معامله‌گری را ساده‌تر کند و از قبل با آن آشنایی دارید، چیزی که تحت عنوان “احساس دل” شناخته می‌شود.  اگرچه ممکن است عبارت “احساس دل” عامیانه و ضعیف به نظر برسد، اما ریشه علمی دارد.   آیا مغز دومی هم داریم؟  آیا می‌دانستید که دل و روده شما در مقایسه با پیام‌هایی که از مغز دریافت می‌کند، سیگنال‌های بیشتری برای مغز ارسال می‌کند؟  آیا می‌دانستید که شما یک سیستم عصبی کامل دارید که تعداد سلول‌های عصبی آن ۵ برابر بیشتر از سلول‌های عصبی ستون فقرات شماست؟   سیستم عصبی روده‌ای در طول روده‌ها قرار دارد که از مری شروع می‌شود و به مقعد ختم می‌شود.  این سیستم معمولا به عنوان “مغز دوم” شناخته می‌شود، چرا که الف) می‌تواند مستقل از مغز فعالیت کند و ب) از پیام‌رسان‌های عصبی مشابه پیام‌رسان‌های مغز استفاده می‌کند مانند دوپامین (یعنی تجربه احساس سرخوشی و پاداش) و سروتونین.  در حقیقت بیش از ۹۰ درصد سروتونین بدن در روده‌ها یافت می‌شود. سروتونین یک پیام‌رسان عصبی بسیار ضروری است، چرا که برای ایجاد احساس رضایت و خشنودی، تاثیر بر حافظه، یادگیری، حال و حوصله و خواب اهمیت زیادی دارد. حال می‌بینید چطور “دل و روده” می‌تواند بر عملکرد معاملاتی شما اثرگذار باشد؟  اینجاست که نقش عصب واگ پررنگ می‌شود.   عصب واگ  شما اعصاب جمجمه‌ای بسیاری داخل مغز خود دارید (در مجموع ۱۲ عصب) که دهمین آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این عصب به عنوان عصب واگ شناخته می‌شود که از مغز (پیاز مغز) تا معده امتداد دارد و در طول این مسیر بسیاری از اندام‌های اصلی بدن را عصب‌دار می‌کند.  این عصب طولانی‌ترین عصب ANS (دستگاه عصبی خودگردان) در سرتاسر بدن است و می‌تواند بر ضربان قلب، ریه‌ها، تعریق، حرکات عضلانی، هاضمه و غیره موثر باشد. عصب واگ اطلاعات حسی درباره شرایط اندام‌های بدن را به CNS (دستگاه عصبی مرکزی) منتقل می‌کند.  عصب واگ ممکن است در اثر واکنش‌های احساسی یا استرس حین معاملات به شدت تحریک شود. این سیگنال‌ها می‌توانند خوب یا بد باشند. اما در هر صورت تجربه ما از عصب واگ و دستگاه عصبی روده‌ای شامل همان “احساس دل” می‌شود.  این امر ناشی از این است که دل و روده شما ممکن است در حین یک معامله باز از طرف مغز یا بدن سیگنال‌هایی مبنی بر خوب بودن یا وخیم بودن اوضاع دریافت کند. اغلب اوقات این سیگنال‌ها در سطح ناخودآگاه بدون جلب توجه عبور می‌کنند، اما می‌توانند آشکار شوند چرا که شما با دل و روده خود به طرز نامناسبی برخورد کرده‌اید (رژیم غذایی ناسالم یا غذای ناسالم و غیره).   در صورتی که سیستم شما به خوبی تنظیم شده باشد، “احساس دل” می‌تواند در مواقعی که خطری در راه است، به مثابه یک سیگنال هشدار باشد، یا مانند یک نورافکن موقعیت‌های خوب را پیش از اینکه از دست بروند نشان دهد.  آیا تاکنون موارد فوق را تجربه کرده‌اید؟ در این صورت می‌دانید که بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک چگونه می‌توانند بر عملکرد معاملاتی شما موثر باشند.   سخن پایانی  بیولوژی و روانشناسی فیزیولوژیک از راه‌های بسیاری می‌توانند معامله‌گری را سخت (ویا ساده) کنند. بنابراین برای شما به عنوان یک معامله‌گر ضروری است که چگونگی تشخیص این قبیل پاسخ‌ها یا واکنش‌ها، و همینطور نحوه تغییر آن‌ها را بیاموزید و اینکه چگونه می‌توان از آن‌ها جهت بهبود تصمیمات معاملاتی و در نتیجه سودآوری بیشتر، استفاده کرد.  به نظرم اخیرا صنعت آموزش معامله‌گری و اساتید این حوزه به اهمیت این موضوع و تاثیر منفی یا مثبتی که بدن و مغز بر عملکرد معاملاتی دارند یا می‌توانند داشته باشند، پی برده‌اند.  همچنین به نظرم صنعت آموزش معامله‌گری باید یا بهتر است در راستای استفاده از این علوم به منظور تربیت معامله‌گران بهتر و کاهش خطاهای معاملاتی، تلاش و جدیت مضاعفی به خرج دهد.   حال نوبت شماست  آیا متوجه شدید که چگونه بدن و مغز می‌توانند بر ذهنیت و تصمیمات معاملاتی شما موثر باشند؟ آیا تا به حال مواردی از “احساس دل” را تجربه کرده‌اید؟ در مورد ترس از ضرر، حتی در مواقعی که معامله در سود است، چه نظری دارید؟پاسخ خود را در زیر مقاله قرار دهید تا سایر دوستانتان نیز از آنها بهره مند شوند.

 

حال نوبت شماست

آیا متوجه شدید که چگونه بدن و مغز می‌توانند بر ذهنیت و تصمیمات معاملاتی شما موثر باشند؟ آیا تا به حال مواردی از “احساس دل” را تجربه کرده‌اید؟ در مورد ترس از ضرر، حتی در مواقعی که معامله در سود است، چه نظری دارید؟پاسخ خود را در زیر مقاله قرار دهید تا سایر دوستانتان نیز از آنها بهره مند شوند.

دیدگاه‌ها (0)

  • دیدگاه های فینگلیش تایید نخواهند شد.
  • دیدگاه های نامرتبط به مطلب تایید نخواهد شد.
  • از درج دیدگاه های تکراری پرهیز نمایید.
  • امتیاز دادن به دوره فقط مخصوص خریداران محصول می باشد.

*
*

4 × 3 =

طراحی ربات سفارشی