سفارش ساخت ربات فارکس و ساخت ربات معامله گر بورس و ساخت ربات معاملاتی و طراحی ربات تریدر و ربات فارکس رایگان و برنامه نویسی ربات فارکس و آموزش ساخت اکسپرت فارکس و ساخت ربات معامله گر با پایتون و دانلود ربات معامله گر فارکس و خرید ربات تریدر فارکس و ربات فارکس خودکار و ربات معامله گر بورس رایگان و آموزش ساخت ربات معامله گر فارکس و دانلود ربات معامله گر بورس ایران و ربات معامله گر آلپاری و ربات فارکس برای اندروید و طراحی ربات متاتریدر و برنامه نویسی ربات متاتریدر و طراحی ربات فارکس و برنامه نویسی ربات فارکس

مراحل تجارت فارکس

مقدمه: این سوالی است که اکثر افراد در طی دوران آموزش فارکس یا آموزش هر حرفه دیگری باید از خود بپرسند.افراد موفق و ثروتمند در این دنیا، از تاجرها گرفته تا ورزشکاران حرفه‌ای و ستارگان سینما، همگی لیاقت ثروت و موفقیتی که در زندگی خود بدست آورده‌اند را دارند. می‌توان گفت تقریبا در تمام موارد، آن‌ها سخت‌تر و هوشمندانه‌تر از باقی ۹۵ درصد جمعیت کار کرده‌اند. آن‌ها کارهایی انجام می‌دهند که ۹۵درصد مردم انجام نمی‌دهند، آن‌ها ریسک می‌کنند، زمان صرف می‌کنند، تلاش می‌کنند، سرمایه‌گذاری می‌کنند، مطالعه می‌کنند، تمرین می‌کنند و در حرفه و زمینه کاری خود به سمت کمال حرکت می‌کنند. به عبارتی دیگر، چه بطور مستقیم و چه غیر مستقیم، آن‌ها طوری در طول ساعات کاری خود فعالیت می‌کنند که به «بهترین» فرد در آن زمینه تبدیل شوند. تقریبا همیشه بزرگترین تفاوت یک فرد موفق و یک فرد ناموفق، میزان وظیفه‌شناسی و اهمیتی که به کار خود می‌دهند و همچنین میزان آگاهی از اینکه چه کارهایی را باید در چه زمانی انجام دهند، بوده است. منظور اینکه افراد موفق همیشه خود را وقف یادگیری و کسب دانش و اطلاعات جدید می‌کنند. به بیان ساده‌تر، آن‌ها به سختی کار می‌کنند و زحمت می‌کشند تا به آن جایگاهی که می‌خواهند و آرزو دارند برسند. آن‌ها همواره به دنبال راه‌حل و پاسخ‌هایی برای مشکلات و چالش‌هایی که برخورد می‌کنند، هستند. افراد موفق و ثروتمند، کار خود را زندگی می‌کنند و نفس می‌کشند، آن‌ها در زمینه کاری خود بسیار پرشور هستند و معمولا حاضرند هر کاری که لازم است انجام دهند، از جمله اینکه تا جایی که لازم باشد ریسک می‌کنند تا به چیزی که می‌خواهند برسند. بله دوستان، این هزینه‌ای است که برای آزادی و سبک زندگی موفق باید بپردازید. حالا می‌خواهد در زمینه معامله‌گری باشد یا تجارت، ورزش یا مدیریت یک شرکت. اکثر افرادی که به یک زندگی خوب دست پیدا می‌کنند، شایستگی آن زندگی خوب را دارند. نه به این دلیل که آن زندگی را به ارث برده‌اند، بلکه به این خاطر که با کار و تلاش خود از دیگران پیشی گرفتند. با این اوصاف، فکر می‌کنید الان در زندگی خود کجا ایستاده‌اید؟ تا چه حد نسبت به خودتان آگاهی دارید؟ روراست باشید، اگر اضافه وزن دارید، آیا لیاقت داشتن اضافه وزن را دارید یا اینکه مرتب ورزش می‌کنید و تغذیه مناسبی دارید؟ آیا درباره سلامت بدن خود و همچنین در زمینه تغذیه سالم مطالعه می‌کنید؟ اگر نه، بنابراین احتمالا لیاقت شما این است که اضافه وزن داشته باشید. آیا بازار را تحلیل می‌کنید، آیا بطور مداوم درباره بازار مطالعه می‌کنید، آیا در دوره‌های آموزشی ثبت‌نام کرده‌اید یا تا به حال به دنبال یک استاد بوده‌اید؟ نمی‌خواهم هیچ فشاری وارد کنم، اما همین الان، بعد از اینکه تا اینجای مقاله را مطالعه کردید و مختصری درباره طرز کار و فکر کردن افراد موفق و ثروتمند دانستید، آیا فکر می‌کنید در این مرحله از زندگی، شایستگی رسیدن به موفقیت در زمینه معامله‌گری و در نتیجه سبک زندگی حاصل از آن را دارید؟ آیا واقعا هر کاری که برای موفق شدن لازم است را انجام می‌دهید؟ اگر هنوز ثروتمند نیستید، اگر هنوز به موفقیتی دست پیدا نکرده‌اید، اگر فقط ۱۰۰۰ دلار در حساب معاملاتی خود دارید، باید شروع کنید که مثل یک فرد ثروتمند و میلیونر عمل کنید. باید طوری رفتار کنید که گویی شما به موفقیت رسیده‌اید. برای این منظور در ادامه مقاله توضیحاتی را می‌دهم که امیدوارم به شما کمک کند تا به این خودباوری برسید که لیاقت تسلط بر معامله‌گری، سرمایه‌گذاری، تجارت یا هر زمینه دیگری را دارید. آیا واقعا می‌دانید که چرا معامله می‌کنید و چه چیزی از آن می‌خواهید؟ جالب است که بسیاری از معامله‌گران، فراتر از اینکه «می‌خواهم پول دربیاورم»، نمی‌دانند چرا مشغول معامله‌گری هستند. و این یک مشکل است. اگر نمی‌دانید به کدام سمت می‌روید و هدف شما چیست، چطور می‌خواهید برنامه‌ریزی کنید که به آن هدف برسید؟ شما باید دلیل (دلایل) اینکه در زمینه معامله‌گری فعالیت می‌کنید را بدانید. نگویید «حالا ببینیم چی میشه»، چون در این صورت شما معامله نمی‌کنید، قمار می‌کنید. باید در این خصوص با جدیت فکر کنید. موضوع پول و سرمایه و زندگی شماست. این یک بازی سرگرم‌کننده نیست که ما در اینترنت انجام می‌دهیم. معامله‌گری یک شغل در بزرگترین جای دنیا یعنی بازارهای مالی است. اگر آمادگی لازم برای انجام درست این شغل را ندارید، مطمئن باشید که نابود می‌شوید. منظور از «آمادگی» و «انجام صحیح شغل معامله‌گری» این است که شما می‌دانید چرا معامله می‌کنید و همچنین دقیقا می‌دانید که هدف نهایی شما چیست و این هدف نهایی نمی‌تواند «سریع پولدار شدن» باشد. چرا که صادقانه بگویم، شما در این حرفه سریع پولدار نمی‌شوید مگر اینکه خیلی خوش‌شانس باشید. و اگر روی شانس و اقبال خود تکیه می‌کنید، شما دیگر معامله نمی‌کنید بلکه قمار می‌کنید و در نتیجه بالاخره یک روز تمام حساب و سرمایه خود را از دست می‌دهید. برای مثال، یک نفر ممکن است بگوید «من می‌خواهم یک منبع درآمد دیگر علاوه بر شغل فعلی خودم داشته باشم. بنابراین هدف اول من این است که درآمدی مازاد بر درآمد ماهیانه‌ام از طریق معامله‌گری بدست آورم». این یک هدف کاملا مشخص است که خیلی هم بلندپروازانه نیست. اغلب اوقات، معامله‌گران اهداف غیر واقع‌بینانه‌ای برای خود تعیین می‌کنند مانند «من می‌خواهم خیلی زود از شغلم استعفاء بدهم و روزی هزار دلار از معامله‌گری بدست آورم». این نوع از هدف‌ها خوب نیستند چون واقع‌بینانه نیستند. عطش شما برای کسب دانش، نباید تمامی داشته باشد. وارن بافت هنوز بیشتر زمان خود را به مطالعه اختصاص می‌دهد. او همچنان در سن ۹۰ سالگی و با اینکه یکی از ثروتمندترین افراد جهان است، باز هم سر کار خودش حاضر می‌شود و در زمینه فعالیت‌های خودش مطالعه می‌کند. اکثر مردم اگر پول و ثروت آقای بافِت را داشتند، ده‌ها سال پیش از کار و فعالیت کناره‌گیری کرده بودند. اما وارن بافت اینطور نیست و به همین دلیل در زمینه کاری خودش بهترین شده است. یا مثلا تایگِر وودز هنوز بطور مرتب بازی گلف را تمرین می‌کند، اگرچه به تمام چیزهایی که یک بازیکن گلف ممکن است آرزو کند، رسیده است. اکثر مردم اگر جایگاه و موقعیت فعلی او را داشتند، دیگر ورزش و تمرین کردن را کنار می‌گذاشتند و باقی عمر خود را در تجملات و تفریحات سپری می‌کردند. یک محرک درونی، رقابت‌‌جویی و شور و اشتیاق است که باعث می‌شود آقای تایگر، آقای بافِت و بسیاری دیگر از افرادی که خود را وقف کار و حرفه خود کرده‌اند، همچنان به فعالیت خود ادامه دهند. آن‌ها هنوز هم همانقدر کار و تلاش می‌کنند که در ابتدای مسیر حرفه‌ای خود و قبل از رسیدن به موفقیت، فعالیت می‌کردند و این همان چیزی است که برای رسیدن به موفقیت در هر زمینه‌ای لازم است. از خودتان سؤال کنید «آیا بطور مستمر سعی دارید دانش، مهارت و وظیفه‌شناسی معاملاتی خود را ارتقاء دهید؟». در حقیقت، شما اصلا نباید اینطور احساس کنید که این کاری است که شما مجبور به انجام آن هستید، بلکه شما باید واقعا بخواهید که آن را انجام دهید. اگر شما این میل درونی برای انجام این کار را ندارید، در این صورت شاید شایستگی رسیدن به موفقیت در زمینه معامله‌گری را ندارید و احتمالا باید زمان و انرژی خود را صرف کار دیگری کنید. قمار یا کسب درآمد بلندمدت آیا شما برای قمار کردن اینجا هستید یا اینکه می‌خواهید در بلندمدت سرمایه خود را رشد دهید و کسب درآمد کنید؟ شاید بگویید که می‌خواهید بصورت بلندمدت کار کنید، اما اینکه در هنگام برنامه‌ریزی و اجرای معاملات چه احساسی دارید، خیلی چیزها درباره شما می‌گوید. اگر برنامه‌ای نداشته باشید، یعنی برای شکست خوردن برنامه‌ریزی می‌کنید. اگر مدام شک و تردید دارید و هیچ اطمینانی به تصمیمات خود ندارید، احتمالا هیچ استراتژی مفیدی را یاد نگرفته‌اید و هیچ برنامه معاملاتی برای خود ندارید. معامله‌گران حرفه‌ای برای تفریح و هیجان کار نمی‌کنند، بلکه اهدافی را دنبال می‌کنند و برای رسیدن به آن اهداف برنامه مشخصی دارند. معامله‌گران حرفه‌ای قطعا از معامله کردن لذت می‌برند، اما معاملات آن‌ها باید حساب شده و با خونسردی و آرامش انجام بگیرد، نه بدون برنامه و احساسی. آیا با معامله‌گری مثل یک شغل برخورد می‌کنید؟ شاید این سوال خیلی تکراری باشد، اما اهمیت زیادی دارد. شما باید برای معاملات خود برنامه داشته باشید. اگر برنامه‌ای ندارید، باید هرچه زودتر یک برنامه برای خودتان تهیه کنید. هر کسب‌وکار و بیزینسی هدفی را دنبال می‌کند و برای رسیدن به آن از یک برنامه پیروی می‌کند. معامله‌گری هم از این قاعده مستثنی نیست. بسیاری از افراد بعضی چیزهای سطحی درباره معامله‌گری یاد می‌گیرند، چند مقاله در سایت‌های مختلف می‌خوانند و سپس پول و سرمایه خود را وارد کار می‌کنند و بدون برنامه معامله می‌کنند. به این خاطر است که آن‌ها سرمایه خود را از دست می‌دهند و لیاقت موفق شدن در زمینه معامله‌گری را ندارند. آیا دیسیپلین دارید؟ برای اینکه شایستگی رسیدن به موفقیت را پیدا کنید، باید برای آن وقت و انرژی صرف کنید. شما باید به طرز سخت‌گیرانه‌ای منظم و با دیسیپلین باشید و به شدت روی کار و فعالیت خود تمرکز کنید. همیشه وقتی درباره دیسیپلین و نظم می‌نویسم، یاد بروس‌ لی می‌افتم. موفقیت چیزی نیست که «یک دفعه برای شما اتفاق بیفتد» صرفا چون شما نسبت به دیگران بیشتر خواهان آن هستید. بگذارید واقعیتی را به شما بگویم: هیچ‌کس روی این کره زمین نیست که نخواهد از طریق معامله‌گری در بازار بطور مستمر سودآور باشد و کسب درآمد کند. بنابراین اینکه می‌گویید «من واقعا خیلی دلم می‌خواهد به سود مستمر برسم» یعنی هیچ. من از کسی می‌ترسم که یک ضربه را ۱۰۰۰۰ بار تمرین کرده باشد، نه کسی که ۱۰۰۰۰ نوع ضربه را یکبار تمرین کرده باشد. چند دقیقه روی این جمله تأمل کنید. در آخر پس از مطالعه این مقاله از شما می‌خواهم سؤالات زیر را از خودتان بپرسید و صادقانه به آن‌ها پاسخ دهید: برای اینکه آگاهی و وظیفه‌شناسی خود را در زمینه معامله‌گری ارتقاء دهید، چه کارهایی می‌خواهید انجام دهید؟ آیا به اندازه کافی کار می‌کنید یا اینکه هنوز انرژی زیادی دارید که بلااستفاده مانده است؟ آیا واقعا شایستگی رسیدن به موفقیت در زمینه معامله‌گری، کسب‌وکار یا زندگی شخصی خود را دارید؟ برای رسیدن به این موفقیت چه کارهایی انجام می‌دهید؟ آیا شما از جمله آن پنج درصد افرادی هستید که همه کارهایی که در این مقاله به آن‌ها اشاره کردیم را هر روز انجام می‌دهند؟ شاید الان فکر کنید که واقعا لازم است کارهای بیشتری انجام دهید و این هیچ ایرادی ندارد. فقط به یاد داشته باشید که این «شما» هستید که باید سخت کار کنید. من می‌توانم از طریق دوره‌های آموزشی به شما آموزش دهم، اما نمی‌توانم شما را مجبور به انجام کارهای لازم برای رسیدن به موفقیت در زمینه معامله‌گری کنم. شاید فکر کنید که شایستگی رسیدن به موفقیت در زمینه معامله‌گری را دارید، اما اگر هنوز انعکاس آن را در حساب معاملاتی خود نمی‌بینید، به شما قول می‌دهم که هنوز از تمام توان خود استفاده نکرده اید. بنابراین باید دوباره از نو شروع کنید و کارهای خود را برنامه‌ریزی کنید تا شایستگی موفقیتی که بسیار خواهان آن هستید را پیدا کنید.

مراحل اساسی تجارت فارکس

این موارد ذیل مقاله اصلی آموزش فارکس قرار میگیرد؛ این مطلب موارد زیر را پوشش میدهد

  1. چگونه ارزها در بازار معامله میشوند؟
  2. چگونه تغییرات ارزش ارز اندازه گیری میشود؟
  3. اسپرد چیست و چرا مهم است؟
  4. گاوها و خرسها – آنها چه هستند.
  5. موقعیت گیری در بازار

در این مطلب مهمترین مراحل را شرح خواهیم داد که بخشی جدایی ناپذیر از دنیای تجارت فارکس هستند.

اصطلاح جفت ارز ها به چه معناست؟

هنگامی که یک مبتدی برای اولین بار با پلت فرم تجارت ارز روبرو میشود، بدون شک متوجه خواهد شد که ارز های هر کشوری از جهان به صورت جفت با دیگری معامله میشود. به همین دلیل است که آنها به عنوان جفت ارز شناخته میشوند. هر یک از این جفت ها از یک ارز پایه و یک واحد پول مقابل (واحد ارز) تشکیل شده است.

اگر به عنوان مثال جفت ارز GBP / USD را در نظر بگیریم، در اینجا پوند پادشاهی انگلستان (gbp) به عنوان ارز پایه، و دلار ایالات متحده که به آن “greenback” نیز میگویند، به عنوان واحد پول مقابل شناخته میشود.

در معاملات فارکس، مانند معاملات سهام و کالا، میتوان یک قیمت واحد را مشاهده کرد که برای هر جفت ارز اعلام شده است. در مورد معاملات جفت ارز، یک معامله گر ارز پایه را در رابطه با ارز متقابل خریداری یا میفروشد. در مثال ما، ما به سادگی پوند انگلیس را نمیخریم، بلکه پوند را با مقدار مشخصی دلار خریداری میکنیم.

اگر جفت ارز GBP / USD در حال حاضر در ۱٫۶۳۹۵ معامله شود ، این بدان معناست که در حال حاضر ۱٫۶۳۹۵ واحد واحد پول مقابل (دلار آمریکا) برای تأمین معاملات ۱ واحد پول پایه (GBP) مورد نیاز است.

در صورت قدرت گرفتن دلار آمریکا، میتوان گفت که مقدار کمتری از دلار آمریکا ممکن است مقدار بیشتری از پوند انگلیس را خریداری کند. با این حال، به دلیل افزایش ارزش دلار آمریکا و به دلیل اینکه در رابطه با پوند به عنوان ارز متقابل در جفت ارز نشان داده میشود، جفت ارز GBP / USD تمایل به کاهش دارد. اگر قبلاً در ۱٫۶۳۹۵ معامله میشد، به دلیل تقویت دلار ما، اکنون در ۱٫۶۳۸۰ معامله میشود ، یا تعداد کمتری از دلارهای ما اکنون میتوانند ۱ واحد پوند انگلیس خریداری کنند.

لحظه مهم دیگر، هنگام معامله جفت ارز، این است که یک معامله گر برای خرید جفت GBP / USD نیازی به داشتن دلار ندارد. او ممکن است معاملات خود را با یورو آغاز کند و gbp / USD را خریداری کند، زیرا یوروی او به دلار ما تبدیل میشود که سپس برای خرید پوند انگلیس استفاده میشود.

پیپ چیست؟

در معاملات فارکس، تغییرات قیمت جفت ارز با “پیپ” اندازه گیری میشود. pip مخفف عبارت “درصد در نقطه” است. این کوچکترین تغییر قیمت است که یک نرخ ارز معین، میتواند ایجاد کند. بیشتر جفت های ارز اصلی به چهار رقم اعشار قیمت گذاری میشوند، بنابراین در این حالت، کوچکترین تغییر مربوط به آخرین رقم اعشار است – برای اکثر جفتها این معادل ۱/۱۰۰ از ۱٪ یا یک نقطه پایه است.

اگر gbp / usd در حال حاضر با قیمت ۱٫۶۳۷۰ معامله میشود – آخرین شماره (۰) pip است. اگر مقدار جفت از ۱٫۶۳۷۰ به ۱٫۶۳۷۱ افزایش یابد، ۱ پیپ افزایش یافته است.

معامله گران در بازار فارکس معمولاً سود / زیان خود را با پیپ اندازه میگیرند. اگر یک معامله گر GBP / USD را در ۱٫۶۳۷۰ خریداری کند و ارزش آن به ۱٫۶۳۹۰ برسد، این بدان معنی است که ارزش ۲۰ پیپ افزایش یافته است، بدان معنا که معامله گر ۲۰ پیپ سود به دست می آورد.

برخی از پلت فرم های تجاری ارزش جفت ارز را حتی بیشتر هم کاهش میدهند، از جمله رقم پنجم که پیپت نامیده میشود. به عنوان مثال، این پلت فرم مقدار gbp / usd را ۱٫۶۳۷۰۸ یا بصورت پنج رقم بعد از اعشار نشان میدهد.

ذکر این نکته نیز مفید است که جفت های ژاپنی به طریقی متفاوت نشان داده میشوند، در حالی که pip دومین عدد پشت اعشار است و pipet – رقم سوم است. اگر مقدار جفت usd / jpy برابر ۱۰۱٫۵۴۸ باشد، عدد ۴ پیپ و عدد ۸ پیپت است.


تماس و واتس آپ اکسپرت سفارشی: ۰۷۷۳۳۴۳۳۲۱۱ – ۰۹۹۲۹۱۶۹۳۰۷

برچسب ها: سفارش ساخت ربات فارکس و ساخت ربات معامله گر بورس و ساخت ربات معاملاتی و طراحی ربات تریدر و ربات فارکس رایگان و برنامه نویسی ربات فارکس و آموزش ساخت اکسپرت فارکس و ساخت ربات معامله گر با پایتون و دانلود ربات معامله گر فارکس و خرید ربات تریدر فارکس و ربات فارکس خودکار و ربات معامله گر بورس رایگان و آموزش ساخت ربات معامله گر فارکس و دانلود ربات معامله گر بورس ایران و ربات معامله گر آلپاری و ربات فارکس برای اندروید


اهمیت اسپرد

در معاملات فارکس، اسپرد هزینه (کمیسیون) را نشان میدهد که هر کارگزاری هر دفعه که شما وارد معامله میشوید، از شما دریافت میکند. معامله گران تازه کار فارکس معمولاً اهمیت اسپرد را دست کم میگیرند ، اما این در واقع یکی از مهمترین عواملی است که براساس آن باید کارگزاری فارکس خود را انتخاب کنید.

 

مثال

بیایید برای اینکه بگوییم اسپرد چیست یک مثال بزنیم. اگر در حال حاضر جفت ارز GBP / USD 1.6350 ارزش دارد و شما قصد خرید این جفت را با این قیمت دارید، کارگزاری شما آن را با قیمت ۱٫۶۳۵۰ به شما نمیفروشد. کارگزاری کمی بالاتر از قیمت پیشنهادی را برای شما ارسال میکند، به عنوان مثال ۱٫۶۳۵۲٫ درصورتی که قصد فروش این جفت را داشته باشید، به شما مقدار کمی کمتر از ۱٫۶۳۵۰، مثلاً ۱٫۶۳۴۸، یا مبلغی که کارگزاری شما این جفت را خریداری میکند ، تعلق میگیرد.

همانطور که می بینید بین این دو(۱٫۶۳۴۸ و ۱٫۶۳۵۲) تفاوت وجود دارد. تفاوت، به میزان ۴ پیپ، نشان دهنده اسپرد است. این تفاوت بین قیمتی است که کارگزاری مایل به خرید از شما و قیمتی است که مایل است به شما بفروشد. همانطور که کارگزاری از شما با قیمت کمتری خرید میکند و با قیمت بالاتر به شما میفروشد، و سود میبرد.

بسیاری از استراتژی ها و سیستم های معاملاتی به شدت به اسپرد بستگی دارند و در بیشتر مواقع یک اسپرد بسیار زیاد ممکن است یک سیستم معاملاتی را بی فایده سازد‌. اگر سیستم معاملاتی شامل وارد شدن به موقعیت های زیادی در دوره های کم باشد، بسیار توصیه میشود کارگزاری پیدا کنید که اسپرد کمی داشته باشد.

مقدار اسپرد برای هر ارز متفاوت است. جفت ارزهای ناپایدار معمولاً از اسپرد قوی تری برخوردارند ، در حالی که آنهایی که که از نقدینگی کمی برخوردار هستند، معمولاً از اسپرد بیشتری برخوردار هستند. این یکی از مهمترین دلایلی است که اکثر معامله گران ترجیح میدهند جفتهایی مانند یورو / دلار آمریکا را معامله کنند، زیرا اسپرد آن نسبتاً کم است و همین امر آن را مخصوصاً برای اسکالپر هایی که هر روز به موقعیتهای زیادی وارد میشوند و به کمترین اسپردهای ممکن نیاز دارند مناسب میکند. ما بعداً رفتار اسکالپر ها را بررسی خواهیم کرد.

Ask و Bid

در اینجا bid مخفف بهترین قیمت ممکن است، که در آن یک ابزار معین که در حال حاضر معامله میشود، توسط یک تاجر میتواند خریداری شود. در معاملات فارکس، قیمت bid جهانی به بالاترین قیمتی اشاره دارد که کارگزاری حاضر است برای خرید ابزار از معامله گر پرداخت کند.

همچنین ask مخفف بهترین قیمت ممکن است، که در آن یک ابزار معامله شده در حال حاضر توسط یک تاجر قابل فروش است. در بازار معاملات فارکس قیمت ask به کمترین قیمت اشاره دارد که در آن کارگزار مایل است ابزار را به معامله گر بفروشد.

ابزار تجارت (دارایی)

با استفاده از ابزارها یا دارایی های تجاری، به مواردی اشاره میکنیم که در حال حاضر مورد معامله قرار میگیرند. اگر ما در حال تجارت طلا هستیم ، طلا ابزار تجارت است. اگر در حال حاضر یک جفت ارز را معامله میکنیم (به عنوان مثال دلار آمریکا / دلار) ، پس آن جفت ارز ابزار معاملاتی است.

باز و بسته شدن موقعیت و ورود و خروج

اگر تاجری وسیله معاملاتی را خریداری یا فروخته باشد، پس موقعیت خود در بازار افتتاح کرده یا وارد بازار شده است. اگر تاجری از بازار خارج شده باشد، یعنی موقعیت خود را بسته است.

اگر یک تاجر تصمیم گرفته باشد با خرید یا فروش ابزار تجارت در بازار موقعیتی را باز کند، پس به آن ورود کرده است.

اگر یک تاجر تصمیم گرفته است موقعیت خود را در بازار ببندد و سود یا زیان را ثبت کند، یعنی اقدام به خروج از بازار کرده است.

حد ضرر و سود مطلوب

حد ضرر اصطلاحی است که برای نشان دادن چگونگی خروج از بازار در شرایطی استفاده میشود که معامله گمراه شده است. بیایید یک معامله گر را تصور کنیم، که موقعیت خود را برای خرید یک ابزار در بازار باز کرده، اما تجارت در یک مسیر اشتباه توسعه می یابد و او شروع به ضرر میکند. اگر موقعیت باز بماند و قیمت در جهت مخالف ادامه یابد، ممکن است معامله گر بیشتر، یا تمام وجوه سپرده شده خود را در حساب تجارت خود از دست بدهد.

یک سفارش حد ضرر، در واقع از خسارات سنگین معامله گر جلوگیری میکند. با رسیدن به قیمت مشخص، این سفارش موقعیت را به طور خودکار می بندند. ما انواع اساسی سفارشات را که یک معامله گر میتواند برای شروع تجارت در بازار بعداً ارسال کند، بررسی خواهیم کرد.

سود مطلوب به قیمتی گفته میشود که در آن معامله گر تمایل دارد از بازار خارج شود و سودی را که ثبت کرده قفل کند. این معمولاً قبل از تصمیم بازرگان برای ورود به بازار تعیین میشود. در این حالت، اگر تجارت مطابق انتظار پیش رود، قبل از ورود، معامله گر میداند که چه مقدار از این تجارت سود خواهد برد.

بازار خرسی در مقابل بازار گاوی

یکی از مهمترین مواردی که باید در هنگام سرمایه گذاری در بازار خاصی در نظر گرفت این است که آیا قیمت ها روند صعودی دارند یا نزولی. با این حال، گاهی اوقات، ممکن است بازار بدون جهت مشخصی حرکت کند، یا همانطور که بسیاری از مردم به آن “تجارت حاشیه ای” میگویند. پیش بینی قیمت هایی که بدون روند قابل توجهی در نوسان هستند بسیار دشوار است و سودآوری آنها به همین ترتیب دشوار است، به همین دلیل به بازرگانان مبتدی توصیه میشود از سرمایه گذاری در چنین حرکاتی در بازار خودداری کنند.

اگر یک روند متمایز داشته باشیم، بازار میتواند در دو جهت ممکن حرکت کند – بالا یا پایین ، یا همانطور که بیشتر به آن اشاره میشود – بازار گاوی یا خرسی.

یک بازار گاوی، یک بازار مالی از هر نوع است که در آن قیمت ها در حال افزایش هستند یا طبق انتظارات گسترده افزایش می یابد. کلمه “گاو” که برای توصیف چنین بازاری مورد استفاده قرار میگیرد برگرفته از روشی است که گاو ها انجام میدهند و شاخ های خود را از پایین به هوا پرتاب میکنند، در حالی که خرس ها پنجه های خود را به سمت پایین میکشند.

بازارهای گاوی، با اعتماد به نفس قوی سرمایه گذار ، خوش بینی و تمایل به ادامه عملکرد قوی مشخص می شوند. سرمایه گذاران “سرسخت” با توجه به بازار ، با انتظار ادامه داشتن همین روند قیمت ها، دارایی ها را میخرند و آنها بعداً میتوانند این دارایی ها را با قیمت بالاتر بفروشند و از این اختلاف سود ببرند.

به همین ترتیب، اصطلاح “بازار خرسی” زمانی را توصیف میکند که قیمت سهام به طور کلی در حال سقوط است. یک بازار خرسی تحت تأثیر یک بدبینی گسترده است که باعث ایجاد احساسات منفی در پایدار بودن میشود. با بدبین شدن سرمایه گذاران در جریان افزایش انتظارات، آنها همچنان به فروش بیشتر و بیشتر میپردازند.

یک سرمایه گذار “نزولی” که میخواهد در زمان نزول قیمت ها سود کسب کند، وارد یک موقعیت کوتاه میشود و شرط میبندد که قیمت ها ضررهای خود را گسترس میدهند. با این حال “اتصال کوتاه” نیاز به تمرین بیشتری براز مدیریت دارد و برای معامله گران بی تجربه مناسب نیست.

انواع موقعیت ها

در معاملات بازار دو نوع موقعیت وجود دارد – طولانی و کوتاه. گرفتن موقعیت طولانی به این معنی است که شما در حال خرید ابزاری هستید که قصد دارید آن را بعداً پس از کسب آن بفروشید و از طریق اختلاف قیمت درآمد کسب کنید. اصطلاحات دیگری که اغلب به عنوان مترادف آن استفاده میشوند عبارتند از: معاملات طولانی مدت ، تجارت در سمت طولانی بازار ، طولانی شدن بازار و غیره

گرفتن یک موقعیت کوتاه به این معنی است که شرط میبندید که قیمت ها کاهش می یابد و میفروشید. اساساً، وقتی به موقعیت کوتاه میروید، مثلاً سهام را از یک کارگزاری قرض می گیرید و آنها را در بازار میفروشید، بعداً شما موظفید آنچه را که با خرید از بازار آزاد وام گرفته اید پس دهید و در صورت کاهش قیمت، سود خواهید برد. ایده این است که چیزی را که اکنون وام گرفته اید به مبلغ مشخصی بفروشید و بعداً با خرید همان مورد با قیمت پایین، آن را به کارگزاری بازپرداخت کنید.

بگذارید مثالی بزنیم. یک سرمایه گذار سفارشی میدهد ، که بلافاصله اجرا میشود، برای فروش ۱۰۰ سهم کوتاه xyz corp. با قیمت ۲۵٫۰۰ دلار برای هر سهم. سرمایه گذار از این معامله ۲۵۰۰ دلار پول نقد دریافت خواهد کرد.

حال بگذارید فرض کنیم که دو هفته بعد، قیمت واقعاً کاهش یافته است و سرمایه گذار میتواند سهام (که به عنوان پوشش موقعیت کوتاه نیز شناخته میشود) را به قیمت ۲۰٫۰۰ دلار برای هر سهم خریداری کند. در این معامله، او مجبور است ۲۰۰۰ دلار برای خرید مجدد این سهام هزینه کند. سود وی از تجارت ۵۰۰ دلار خواهد بود (۲۵۰۰ دلار ورودی اولیه نقدی منهای خروجی نقدی نهایی ۲،۰۰۰ دلار). راه دیگر برای بررسی این مسئله این است که وی ۵ دلار در هر معامله کسب کرده است که ۵۰۰ دلار سود (۵ دلار ضرب در ۱۰۰ سهم) برای او فراهم میکند.

فروش کوتاه ارز با سهام “کوتاه” متفاوت است
معامله گران مبتدی باید به این واقعیت توجه کنند که فروش کوتاه یک جفت ارز با فروش کوتاه سهام متفاوت است. در این جفت ارزها یکی در برابر دیگری معامله میشوند. اگر ما ترجیح دهیم معاملات gbp / usd را معامله کنیم و موقعیت طولانی را در این جفت وارد کنیم، در واقع ما در حال خرید پوند انگلیس هستیم و دلار آمریکا را میفروشیم. اگر بخواهیم موقعیت کوتاهی در این جفت وارد کنیم، خلاف این عمل را می کنیم – ما دلار آمریکا را میخریم و پوند انگلیس را نیز میفروشیم. اکنون ما به صورت کوتاه جفت GBP / USD را میفروشیم.

نسبت خطر / پاداش

اولین گامی که بیشتر معامله گران جدید میخواهند از راه خود بردارند، شیرجه رفتن به بازار و بلافاصله و در اولین فرصت در اولین وضعیت فارکس قرار گرفتن است. با درک اکثر اصطلاحات اساسی و نحوه ورود به موقعیت، یک تاجر مبتدی همچنین باید از جنبه مدیریت ریسک ایده تجارت خود آگاه باشد.

مدیریت صحیح ریسک برای هرگونه طرح تجاری ضروری است و به معامله گر اجازه میدهد تا بداند دقیقاً از کجا میخواهد از بازار خارج شود در صورتی که قیمت برعکس او شود. به همین دلیل است که باید روی بهتر درک کردن نسبت ریسک / پاداش تمرکز کنید.

نسبت ریسک / پاداش به میزان سودی که سرمایه گذار انتظار دارد در یک موقعیت بدست آورد، نسبت به آنچه در صورت ضرر و زیان به خطر می اندازد، گفته میشود. دانستن این نسبت میتواند به معامله گران کمک کند تا با تعیین انتظارات از نتیجه معاملات قبل از ورود، ریسک را مدیریت کنند. نکته اصلی در اینجا یافتن نسبت مثبت برای استراتژی شما است. به این ترتیب او وقتی حق با اوست، مارجین سود را به نسبت مبلغی که در صورت اشتباه از دست می دهد، افزایش میدهد.

اشتباه درجه یک

درک این نسبت ها در واقع میتواند به تازه کارها کمک کند تا از اشتباه درجه یک تاجران جلوگیری کند. پس از بررسی بیش از ۱۲ میلیون معامله، تحلیلگران توانستند محاسبه كنند كه اگرچه كه بیشتر معاملات با سود بسته می شوند، زیان ها هنوز بیش تر از سود است زیرا معامله گران در موقعیت های از دست رفته بیش تر از مقدار حاصل از یک برد، ریسک میکنند. این آمار نشان می دهد که بیشتر معامله گران از نسبت ریسک / پاداش منفی استفاده میکنند که برای جبران ضررهای خود به درصد برد بسیار بیشتری نیاز دارد.

یک مثال برای جلوگیری از این سناریو، استفاده از حداقل نسبت خطر / پاداش ۱: ۲ است. این، سود در معاملات بُرد را به حداکثر میرساند، در حالی که هنگامی که معامله ای علیه شما حرکت میکند، ضرر را کاهش میدهد. به عنوان مثال، اگر معامله گر انتظار داشته باشد كه معامله ای حداقل دو برابر مقدار در خطر تولید شود، این به عنوان نسبت ریسك / پاداش ۱: ۲ شناخته میشود. بسیاری از افراد به دنبال این هستند که این نسبت قبل از موقعیت در تجارت حداقل ۱: ۳ باشد.


تماس و واتس آپ اکسپرت سفارشی: ۰۷۷۳۳۴۳۳۲۱۱ – ۰۹۹۲۹۱۶۹۳۰۷

برچسب ها: سفارش ساخت ربات فارکس و ساخت ربات معامله گر بورس و ساخت ربات معاملاتی و طراحی ربات تریدر و ربات فارکس رایگان و برنامه نویسی ربات فارکس و آموزش ساخت اکسپرت فارکس و ساخت ربات معامله گر با پایتون و دانلود ربات معامله گر فارکس و خرید ربات تریدر فارکس و ربات فارکس خودکار و ربات معامله گر بورس رایگان و آموزش ساخت ربات معامله گر فارکس و دانلود ربات معامله گر بورس ایران و ربات معامله گر آلپاری و ربات فارکس برای اندروید


 

طراحی ربات سفارشی