سفارش ساخت ربات فارکس و ساخت ربات معامله گر بورس و ساخت ربات معاملاتی و طراحی ربات تریدر و ربات فارکس رایگان و برنامه نویسی ربات فارکس و آموزش ساخت اکسپرت فارکس و ساخت ربات معامله گر با پایتون و دانلود ربات معامله گر فارکس و خرید ربات تریدر فارکس و ربات فارکس خودکار و ربات معامله گر بورس رایگان و آموزش ساخت ربات معامله گر فارکس و دانلود ربات معامله گر بورس ایران و ربات معامله گر آلپاری و ربات فارکس برای اندروید و طراحی ربات متاتریدر و برنامه نویسی ربات متاتریدر و طراحی ربات فارکس و برنامه نویسی ربات فارکس

اهمیت عرضه و تقاضا در معامله‌گری

اهمیت عرضه و تقاضا در معامله‌گری

چکیده مطلب

  • اغلب معامله‌کنندگان به درستی نمی‌دانند چه کار می‌کنند و از قبل برای کارهایشان برنامه‌ریزی ندارند. آنها اغلب تصمیمات خود را به صورت آنی اتخاذ می‌کنند.
  • اگر بتوان رفتار گروه‌ها را پیش‌بینی کرد، می‌توان فهمید تعادل بازار چگونه تحت تاثیر قرار خواهد گرفت و پتانسیل حرکت قیمت‌ها در کدام سمت و سو خواهد بود.
  • باور افراد در مورد میزان تأثیر کالاها و یا خدمات در رفع نیازهایشان، تعیین‌کننده ارزش آن کالاها و خدمات است. قیمت نهایی مبادله کالا یا خدمات نیز توسط قانون “عرضه و تقاضا” تعیین می‌شود.
  • معامله‌گری یعنی خرید و فروش چیزی که ارزش برآورده کردن یک نیاز یا هدف در بین دو یا چند نفر را دارد.

اغلب معامله‌گران بر این باورند که آگاهی از دلایل رفتار بازار، به آنها کمک می‌کند رفتار بازار را در گام بعدی پیش‌بینی کنند. این باور با فرض اینکه معامله‌گران در هر لحظه دقیقاً می‌دانند در حال انجام چه کاری هستند، صحیح است؛ اما باید بگوییم دلایلی که معامله‌گران برای کار خود بیان می‌کنند، اغلب نامربوط است چون اکثر آنها در واقع نمی‌دانند چه کار می‌کنند و اصولاً از قبل برای کارهایشان برنامه‌ریزی ندارند و عموماً تصمیمات خود را به صورت آنی و سریع اتخاذ می‌کنند. تقریباً تمام دلایلی که این افراد ارائه می‌کنند، صرفاً جهت توجیه کارهای انجام شده و نشده خودشان است. به طورکلی، معامله‌گران برای کسب سود باید وارد موقعیت‌های خرید و فروش شوند، موقعیت خود را مدتی حفظ کنند و سپس، از آن خارج شوند. این ورود و خروج معامله‌گران از موقعیت‌هاست که مانند نیرویی بر قیمت‌ها تأثیر می‌گذارد. اگر معامله‌گران برای کارهای خود برنامه‌ریزی داشتند و دلایل انجام این کارها را نیز فاش می‌کردند، مسلماً می‌توانستند به سایر معامله‌گران نیز در پیش‌بینی قیمت‌ها و موقعیت‌ها کمک کنند؛ اما واقعیت این است که تنها عده بسیار کمی از معامله‌گران هستند که دلایل کارهای خود را می‌دانند و این عده اندک نیز معمولاً در این خصوص صحبت نمی‌کنند مگر اینکه دلیل خاصی داشته باشند. در واقع، آن دسته از معامله‌گران که با اطمینان و فکر قبلی دست به کاری می‌زنند و می‌دانند که می‌توانند بر قیمت‌ها اثرگذار باشند، سعی می‌کنند اطلاعاتشان را در مورد موقعیت‌ها پنهان کنند؛ زیرا فاش شدن این اطلاعات معادل با شانس کمتر آنها در رسیدن به موفقیت است. اما بعد از انجام کار، عمداً موقعیت را آشکار می‌کنند تا سایر معامله‌گران نیز به سمت آن موقعیت ترغیب شوند و قیمت‌ها به سمت دلخواه آنها حرکت کنند. از طرفی، معامله‌گرانی نیز وجود دارند که به دلیل عدم وجود اعتماد به نفس کافی در موقعیت‌هایی که می‌خواهند به آن وارد شوند، در مورد آن با همه صحبت می‌کنند تا مورد تأیید دیگران قرار بگیرند و این کار صرفاً برای کاهش دردی است که از درک اشتباهات خود متحمل شده‌اند.

رفتارهای گلّه‌ای را ارزیابی کنید

رفتار معامله‌گران اغلب به صورت جمعی یا گَلّه‌ای است. هر معامله‌گرِ منفرد در دسته‌ای از افراد قرار می‌گیرد که با آنها درک مشابهی نسبت به فرصت‌ها یا تهدیدها داشته‌باشند. انگیزه این گروه‌ها برای ورود به موقعیت‌ها، کسب سود و برای خروج از موقعیت‌ها، مصون ماندن از زیان است. در حقیقت، این افراد دریافته‌اند که پذیرش ریسکِ سود آن موقعیت، در برابر پذیرش ریسکِ زیان آن، هیچ ارزشی ندارد. زمانی که با بروز یک سری شرایط اقتصادی، گروهی به صورت یک‌دست اقدام به ورود به یک موقعیت‌ یا خروج از موقعیتی دیگر می‌کنند، تعادل قیمت‌ها در بازار به هم می‌خورد و قیمت‌ها شروع به حرکت می‌کنند. در نتیجه، اگر بتوانیم مشخصه‌های منحصر‌به‌فرد هر گروه را یاد بگیریم، می‌توانیم پیش‌بینی کنیم که احتمال اقدام کردن یک یا چند گروه چگونه خواهد بود. اگر بتوان رفتار گروه‌ها را پیش‌بینی کرد، بدین معنا است که می‌توان فهمید تعادل بازار چگونه تحت تاثیر قرار خواهد گرفت و پتانسیل حرکت قیمت‌ها در کدام سمت و سو خواهد بود.

عرضه و تقاضا

ما در هر لحظه از حیات در حال تعامل با محیط اطرافمان هستیم و به روش خاص خودمان ابراز وجود می‌کنیم. در واقع، هر کاری که در هر لحظه انجام می‌دهیم، نوعی ابراز وجود است که منظورمان از این کار، برآورده کردن نیازها و تمایلات و یا رسیدن به اهدافمان است. امروزه مردم می‌توانند به چیزهایی فراتر از تأمین نیازهای اولیه بپردازند اما این کار نیاز به پول دارد. در واقع، پول به این دلیل به هدف ما تبدیل شده که می‌توانیم با استفاده از آن در بسیاری از بخش‌های جامعه ابراز وجود کنیم و تقریباً هر کاری که در جامعه انجام می‌شود، نیازمند صرف هزینه است. بنابراین، در پایه‌ای‌ترین سطح از زندگی اجتماعی، پول بیانگر نوعی آزادی در ابراز وجود است. هریک از افراد جامعه، کالا و یا خدمات خاصی را به دیگران ارائه می‌کنند و به این نحو ابراز وجود می‌کنند. بدین ترتیب، یک سیستم پیچیده از ارتباطات ایجاد می‌شود که در این سیستم، برای تبادل کالا و خدمات لازم است تا بر سر ارزش آنها توافق صورت گیرد. باور افراد در مورد اینکه کالاها و یا خدمات چه میزان در رفع نیازهای آنها مؤثرند، تعیین‌کننده قیمت یا همان ارزش آن کالاها و خدمات است. در این میان باور عمومی در مورد میزان وفور یا کمبود آن کالا یا خدمات نیز می‌تواند بر ارزش آن تأثیرگذار باشد. در نهایت، قیمت نهایی مبادله کالا یا خدمات توسط قانون اصلی اقتصاد یعنی “عرضه و تقاضا” تعیین می‌شود. به زبان روانشناسی، این قانون معادل ترس و طمع در آدمیزاد است. طمع انسان، ریشه در احساس کمبود و ناامنی دارد؛ یعنی احساس می‌کنیم که موجودی‌ها برای برآورده کردن نیازمان کافی نیستند. اگر دو یا چند نفر، ترس یکسانی از این موضوع داشته‌باشند، برای رفع نیازهایشان بر سر تصاحب منابع موجود رقابت می‌کنند. به طور دقیق‌تر، اگر عرضه یک محصول در برابر تقاضای آن محدود باشد، کسانی که به آن نیاز دارند، بر سر تصاحبش رقابت خواهند کرد، به این صورت که حاضرند برای جلب نظر عرضه‌کننده، مقدار بیشتری از منابع (پول) خود را صرف کنند.

ضرورت معامله‌گری

معامله‌گری یعنی داد و ستد کردن چیزی که ارزش برآورده کردن یک نیاز یا هدف در بین دو یا چند نفر را دارد. چیزی که واضح است، این است که هیچ معامله‌گری با این باور که بازنده معامله خواهد بود یا در برآورده کردن نیازهایش شکست خواهد خورد، وارد معامله نمی‌شود. اما از آنجا که هدف هر دو طرف معامله، برنده شدن است، به این نتیجه می‌رسیم که دو طرف هرگز باهم داد و ستد نخواهند کرد مگر آنکه باورهایشان در مورد ارزش آتی کالا یا خدمات یا سهام تحت معامله کاملاً مخالف یکدیگر باشد. هرچند که ممکن است بر سر ارزش و قیمت آن کالا یا خدمات، در ظاهر به توافق رسیده‌باشند. به عنوان مثال، هنگامی که یک سهامدار قصد فروش سهامش را دارد، این به آن معنا است که او از سوددهی این سهم ناامید شده و احتمال ضرر و زیان آن را بالا می‌بیند. حال آیا خریدار این سهام از پول و اموالش سیر شده یا می‌خواهد شکست بخورد که این سهم را خریداری می‌کند؟ خیر. فقط عقیده خریدار در مورد آینده این سهم کاملاً مخالف عقیده فروشنده است. به طور خلاصه، اگر می‌خواهید بدانید که چگونه می‌توان رفتار قیمت‌ها را پیش‌بینی کرد، لازم نیست به دلایل آن توجه کنید. چیزی که باید به آن توجه کنید، این است که بفهمید در حال حاضر اکثریت معامله‌گران شرایط بازار را در رویایی با ترس‌هایشان از کمبودها یا نگرانی از جا ماندن از قافله یا هردوی آنها، چگونه تفسیر می‌کنند.

دیدگاه‌ها (0)

  • دیدگاه های فینگلیش تایید نخواهند شد.
  • دیدگاه های نامرتبط به مطلب تایید نخواهد شد.
  • از درج دیدگاه های تکراری پرهیز نمایید.
  • امتیاز دادن به دوره فقط مخصوص خریداران محصول می باشد.

*
*

هشت + 15 =

طراحی ربات سفارشی